اصل غالب پذیرش انسان "من تو را می بینم" است

تصویری: اصل غالب پذیرش انسان "من تو را می بینم" است

تصویری: اصل غالب پذیرش انسان
تصویری: ВЫ ЕЁ ГЛАЗАМИ. МНОГОГРАННЫЙ МУЖЧИНА. | Гадание для Мужчин | Таро Расклад | Гадание Онлайн | 2024, آوریل
اصل غالب پذیرش انسان "من تو را می بینم" است
اصل غالب پذیرش انسان "من تو را می بینم" است
Anonim

به یاد می آورم که این پیام در فیلم فوق العاده معروف "آواتار" چقدر غافلگیر کننده بود: "من شما را می بینم" ، یعنی من نگاه می کنم ، نفوذ می کنم و به یک ماهیت ارزشمند و منحصر به فرد - به هسته معنوی ، منحصر به فرد بودن ، توجه می کنم. درک الهی ، ضروری در شما ، و نه سطحی ، بی اهمیت ، سطحی.

کلمات شگفت انگیز! امروز می خواهم توجه ویژه ای را به آنها جلب کنم تا معنای ارزشمند آنها را کشف کنم و آنها را برای استفاده دائمی به کسانی که با چنین فرمولهایی هماهنگ هستند توصیه کنم.

به طور کلی ، این فرض چیزی بیش از این نیست مبنای پذیرش واقعی.

یک مثال قانع کننده را در نظر بگیرید - درک والدین از فرزندان خود. چگونه مشخصه؟ این واقعیت که والدین در فرزند خود یک ازدحام ایده آل ، یک پیش بینی الهی ، یک ذات زیبا و شخصی می بینند. او را می بیند و به او ایمان می آورد! در بیشتر موارد…

این درک است که حاوی عشق واقعی است - نگرشی که با اعتقاد بالا به بهترین تحقق ، تحقق ، دستاورد همراه شده است.

من نمی دانم که داستان محبوب زیر به طور گسترده در اینترنت منتشر می شود ، چقدر صحیح است ، اما به عنوان یک مثال قانع کننده احتمالی آن را در اینجا قرار می دهم.

یک روز توماس ادیسون جوان از مدرسه به خانه بازگشت و نامه ای از معلم به مادرش داد. مامان نامه ای را با صدای بلند برای پسرش خواند و اشک در چشمانش حلقه زد: "پسرت نابغه است. این مدرسه بسیار کوچک است و هیچ معلمی در اینجا وجود ندارد که بتواند چیزی به او بیاموزد. لطفا خودتان آن را آموزش دهید."

سالها پس از مرگ مادرش (ادیسون در آن زمان یکی از بزرگترین مخترعان قرن بود) ، یکبار در حال بازبینی بایگانی قدیمی خانواده بود و با آن نامه برخورد کرد. او آن را باز کرد و خواند: «پسرتان عقب مانده ذهنی است. ما دیگر نمی توانیم او را در مدرسه با دیگران آموزش دهیم. بنابراین ، توصیه می کنیم خودتان آن را در خانه آموزش دهید."

ادیسون چند ساعت گریه کرد. سپس در دفتر خاطرات خود نوشت: "توماس آلوا ادیسون یک کودک عقب مانده ذهنی بود. به لطف مادر قهرمانش ، او به یکی از بزرگترین نابغه های عصر خود تبدیل شد."

یک مثال تلخ ، درست است؟ و اگر او یک افسانه نیست - در قدرت پیام های مادری شگفت انگیز است: "شما زیبا هستی! تو قدرتمندی! شما مدبر هستید! میبینمت!" یعنی ، من حدس می زنم در شما معتبرترین ، بهترین ، واقعی ، در نتیجه سنگ فرش جاده های روشن آینده شما

من یک مثال دیگر می زنم ، این بار از کتاب وادیم زلاند. این به اصل اساسی Transurfing - تجسم یک قصد شاد و مبتنی بر همان فرمول تأثیر مقدس عشق مادر بر آینده کودک است.

بیایید تفاوت اساسی اصلی بین تجسم Transurfing و تجسم معمولی را تعریف کنیم. همانطور که می دانید تمرکز بر روی یک هدف یک تمایل است. تمرکز توجه بر حرکت به سوی هدف ، قصد است. در Transurfing ، روند حرکت به سمت هدف تجسم می شود - در این حالت ، قصد کار می کند ، بنابراین هدف دیر یا زود به دست می آید. مراقبت مادری که فرزندش را بزرگ می کند تصویر خوبی است. او به او غذا می دهد ، او را به رختخواب می برد و تصور می کند که چگونه او هر روز رشد می کند. او از او مراقبت می کند ، تحسین می کند و دائماً برای خود تأیید می کند که او چقدر زیبا است. او با او بازی می کند ، به او می آموزد و تصور می کند که چقدر باهوش می شود ، چه زود به مدرسه می رود. همانطور که می بینید ، این تفکر در مورد نتیجه نیست ، بلکه ایجاد با تجسم همزمان این روند است. مادر فقط رشد کودک را مشاهده نمی کند ، بلکه تصور می کند که چگونه رشد می کند و چگونه می شود.

این درست است: مادری که فرزند خود را بزرگ می کند ، آینده کودک را به وجود می آورد ، بر اساس توانایی او در توجه و ترویج او فقط برای کودک ، ازدحام آشکار تحقق گرامی. "مادری فرزندش را می بیند!"

این اصل است که به طور معمول در ابتدای ارتباط در حوزه عشق روابط انسانی کار می کند: فرو رفتن در یک بعد ویژه و معنوی ، محبت کردن افراد یکدیگر را به روشی ارزشمند و خاص باز می کند.

در این لحظه آنها واقعاً همدیگر را ببینید: یعنی آنها متوجه آن جرقه مقدس و معنوی می شوند که خداوند در هر فرد ایجاد کرده است.

و پس از آن چه؟ سپس ، به عنوان یک قاعده ، این توانایی خارق العاده به طور برگشت ناپذیری از بین می رود و شخص دوباره به طور معمول به "بسته بندی آب نبات" نگاه می کند و "پوسته" قدیمی را جمع آوری می کند ، "نخ" های ویژه و بلند را با چنین مورد مقدس (اخیراً) از دست می دهد…

از این نظر ، به خاطر سپردن یک دستور زیبا از کتاب مقدس مفید است: "یاد بگیرید که گندم را از کاه جدا کنید" ، یعنی هسته اصلی را از سطحی و بی اهمیت جدا کنید.

چگونه؟ گاهی اوقات کافی است از خود یک س timelyال به موقع بپرسید: آیا آنچه می بینم حقیقت یک شخص ، شرایط ، روندها را منعکس می کند یا به مسائل به صورت سطحی نگاه می کنم ؟! …

توصیه شده: