تغییرپذیری انسان مدرن: آیا تغییر خوب است؟

تصویری: تغییرپذیری انسان مدرن: آیا تغییر خوب است؟

تصویری: تغییرپذیری انسان مدرن: آیا تغییر خوب است؟
تصویری: آسوده باشید و امور را به حال خود واگذارید (ر.ش.۲۴) 2024, ممکن است
تغییرپذیری انسان مدرن: آیا تغییر خوب است؟
تغییرپذیری انسان مدرن: آیا تغییر خوب است؟
Anonim

وقتی در مورد این موضوع بحث می کنیم ، اغلب [1] (ترس از دیوانه شدن) در ما بیدار می شود ، زیرا برخی اعصاب بین مطالب قدیمی و جدید در روان ما احساس می شود و این س arال مطرح می شود:

خواننده ، اینجا و اکنون ، آیا خود را از دست نمی دهید ، با خواندن خطوط فروتنانه من ، زیرا حداقل یک افتخار بسیار کوچک در شما شکل می گیرد ، اما بخشی از چیزی جدید است؟.. در واقع ، با یادآوری قانون نفی ، این سوال حتی یک واضح و واضح با یک کلمه پاسخ ندهید ، زیرا شخصی که این یا آن پیام را خوانده است در حال حاضر کمی متفاوت است. در عین حال ، ما خودمان هم قدیمی داریم - آنچه برای والدین مشخص بود ، و هم جدید - آنچه را که ما آگاهانه (و اغلب نه چندان زیاد) در خود ترکیب کرده ایم. بنابراین ، به نظر من ، در س raisedال مطرح شده بدون ابهام است - حذف می شود ، که قبلاً در نوع خود پیش پا افتاده است.

به هر حال ، من همیشه دوست دارم از زیست شناسی در چنین موضوعاتی استفاده کنم ، بنابراین شما فقط این فرصت را داشتید (با اهمیت مشکوک) در یک مسابقه کوچک شرکت کنید - و به آنچه روح یک ارگ نواز سرسخت در مورد آن می گوید گوش دهید [2].

بنابراین بیایید غواصی را شروع کنیم:

بیایید تصور کنیم که هر یک از ما فقط یک سلول از بافت پیوندی در بدن همه بشریت هستیم ، طول عمر هر یک از ما در مقایسه با وجود کل ارگانیسم تقریباً هیچ است ، اما اگر به دلیل خستگی ناپذیر خود را تجدید نکنیم در مورد سلولهای بنیادی (نسل جوان) ، بشریت ترجیح می دهد شبیه یک سنگ بی جان باشد تا هرگونه سیستم زنده - همذات پنداری فوق غیرممکن است. و اکنون ، بیایید ببینیم اگر همان اتفاق با سرعت بیشتری رخ دهد ، چه اتفاقی می افتد: سلول ها به طور خستگی ناپذیری تجدید می شوند ، که این امر توانایی بدن را در انواع مختلف دگردیسی ها افزایش می دهد - بنابراین ما به جای یک ارگانیسم فرضی ، آنالوگ یک ارگانیسم پروانه ای ، و همانطور که می دانید ، با مدت زمان غیر قابل مقایسه ای کوتاه تر از تومور زایی. در حقیقت ، این رویکرد اشکالاتی دارد ، به عنوان مثال ، یافتن ارتباطی با سیستم عصبی بدن در جامعه انسانی دشوار است ، بدون آن ، هر چه که می توان گفت ، ما به اینفوزوریا یا هر گیاهی (که ، در مقایسه با بشریت ، بسیار ضعیف است).

بنابراین ، من ، نمی خواهم کمونیست به نظر برسم ، با کمک جنازه ایدئولوژیکی فوق ، شما را با ترس و وحشت به رسمیت شناختن عمل و در این زمینه از قانون ، جایی که بدیهی است جایگاه مخالفان گرفته شده است ، هدایت می کنم (جدید و قدیمی) ، و در پایان ، ثابت می کنم که بین این دو مفهوم ، تقریباً ضروری است (و نه تنها در ارگانیک ، بلکه در زمینه ذهنی ، اجتماعی و در هر زمینه دیگری).

اما در اینجا نیز ، با گذاشتن یک تاج گل دیگر بر مزار ایده های گذشته و بازگشت به زندگی واقعی ، با چالش دیگری در آن زمان روبرو می شویم که به نظر س questionالی تکان دهنده می آید: در واقع ، ما می دانیم که امواج اطلاعات ناگزیر افزایش می یابند ، بلکه خطر دریافت شوک آینده (شوک ناشی از اطلاعات زیاد). از یک سو ، اگر در زمان ما شخصی نتواند به طرز شایسته ای اطلاعات را فیلتر کند ، مغز او شبیه یک بیلبورد تبلیغاتی بزرگ و رنگارنگ می شود و از همه می خواهد چیزی بخرند ، اما از سوی دیگر ، ما افرادی هستیم که می توانیم اطلاعات را فیلتر کرده و خود را وفق دهیم. به هر چیزی - تا زمانی که تنوع محیط از سرعت فرایندهای تطبیقی فراتر نرود.

با در نظر گرفتن همه موارد فوق ، در اوج ، شما را با الگوی شخصی خود آشنا می کنم ، که از آن در مورد تنوع استفاده می کنم ، به نظر من ، به اندازه کافی به س aboutالی در مورد توازن مدرن مطالب قدیمی و جدید پاسخ می دهد ، و همچنین خلاصه ای از موارد من است کار متوسط: فرآیندهای تغییر باید با چنین سرعتی انجام شود ،چگونه می توان توانایی سوژه را در کارکردن بر اساس تجربه واقعی خود حفظ کرد یا بیشتر به روسی صحبت کرد. من ، باز هم برای خودم ، این پدیده را طبیعی می دانم ، زیرا ما تنها زمانی قدیمی را با جدید جایگزین می کنیم که قدیمی برای ما اهمیت نداشته باشد ، یا با تغییر محیط ، یا با تغییر احساسات و آرمانهای خود ، ایده ما در مورد ایده آل ، و درباره ارزشهای ما (چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی). [3]

در اینجا چند مثال وجود دارد ، زیرا می دانم که از نظر تئوری توضیح این امر بسیار دشوار است ، به خصوص اگر نویسنده (مانند من) در نوشتن موضوعی معین تجربه نگارش داشته باشد: اولین مثال - مسیحیت (در یک زمان) یک ایده پیشرونده ، کم و بیش ، جهان بینی جامع - از یک سو ، در زمان ما اعتقاد به خدای سنتی مسیحی (در مورد توسعه تفکر فلسفی) ، صادقانه ، بی ربط است (این ما را به نتایج مطلوب نمی رساند برخی از خصوصیات اخلاقی ، که ما می توانستیم تصور کنیم) ، اما از طرف دیگر ، با کمک نمادهای مسیحی ، می توانیم به طور تصویری نقش فرایندهای تغییر را برای هر شخص درک کنیم - مسیح (در حال حاضر یک نسخه بی ربط از خود ما) مردن (تغییر کیفی) برای اینکه بتوانیم زنده شویم و در کنار خدا بایستیم (یعنی به آرمان های خودمان نزدیک شویم ، یا حتی به ایده آل خود نزدیک شویم) ؛ مثال دوم - بیایید به طور متوسط زن و شوهر دو نفره را در نظر بگیریم ، هنگامی که شوهر این خانواده ناگهان ثروتمند شد ، و مانند جوانان معروف جردن بلفورت (شخصیت اصلی فیلم "گرگ وال استریت") ، او تصمیم گرفت که همسر سابقش به هیچ وجه مناسب او نیست و فقط او را به زنی برابر با موقعیت اجتماعی تغییر داد. باید گفت که هرگونه تغییر در فضای اجتماعی و عاطفی یک وضعیت بحرانی برای خانواده است و (مانند هر سیستم دیگری) ، در مواجهه با مشکلات ، یا از آنها عبور می کند ، متمایز می شود و پیچیده تر می شود ، یا به سادگی محکوم به فنا است به نابودی اگر این قهرمان یا هر شخص دیگری که چنین انتخابی داشته باشد ، با الگویی که من توصیف کرده ام عمل می کند ، شاید او بار دیگر به یاد بیاورد که رابطه اش با همسر سابقش چگونه بود ، آن را از بین نمی برد و به جای تنهایی و خودفریبی ، که در پیکره مرده روابط رشد می کند ، زندگی کامل و شادی را به ارمغان می آورد ، که تنها روابط عمیق در یک خانواده می تواند در پس زمینه رفاه مالی ، یا به عنوان برخی از عارفان شیمیایی قرن 16 می گفت ، "من یاد می گیرم که در آسمان ستاره طلوع عشق جاودانه را ببینم" [4].

فهرست کتابشناسی

1) گانتریپ ، G. پدیده های اسکیزوئید ، روابط شی و خود [متن] / G. Gantrip // ترجمه. از انگلیسی V. V. Starovoitov - م.: موسسه تحقیقات عمومی بشردوستانه ، 2010 - 606 ص.

2) اسپنسر ، G. اصول اساسی [متن] / G. Spencer // ترجمه. L. Alekseev. - سن پترزبورگ: انتشارات L. F. Panteleev ، 2012.- 476 ص.

3) کاوی ، S. R. هفت عادت افراد بسیار م [ثر [منبع الکترونیکی] / S. R. Kovi - Alpina LLC ، 2011. URL:

4) نویمان ، E. روانشناسی عمق و اخلاق جدید. مرد عرفانی [متن] / E. Neumann // ترجمه. از انگلیسی توسط Yu M. M. Donets؛ در مجموع ویرایش V. زلنسکی. - SPb: انتشارات: پروژه علمی ، 1999. - 44 ص.

توصیه شده: