طلای آسیب دیدگی

تصویری: طلای آسیب دیدگی

تصویری: طلای آسیب دیدگی
تصویری: آبکاری طلا فرمول آب طلای زرد و آموزش 2024, آوریل
طلای آسیب دیدگی
طلای آسیب دیدگی
Anonim

افسانه ها می گویند روزی حاکم ژاپنی Ashikaga Yoshimasa کاسه مورد علاقه خود را شکست. او دستور داد آن را بازسازی کنند و جام به چین فرستاده شد. صنعتگران کاسه را تعمیر کرده و به شوگون برگرداندند ، اما معلوم شد که آنها قطعات را با مهاربندهای بزرگ به هم وصل کرده اند. آشیکاگا یوشیماسا از کار انجام شده ناراضی بود و به صنعتگران ژاپنی دستور داد آن را دوباره انجام دهند. آنها نه تنها تکه ها را به هم متصل کردند ، کاسه را بازسازی کردند ، بلکه با استفاده از تکنیک kintsugi چیزی منحصر به فرد ایجاد کردند. اساس این تکنیک ترمیم ، به معنای واقعی کلمه به معنی "تکه طلا" این است که شکستگی ها و ترک ها پوشانده نمی شوند ، بلکه برعکس ، با پر کردن لاک مخلوط با طلا ، نقره یا پودر پلاتین تأکید می شود. ظرفی که با استفاده از این تکنیک ترمیم شده است ارزش بیشتری نسبت به یک ظرف بدون نقص پیدا می کند و هر ترک و هر تراشه آن را منحصر به فرد می کند.

غالباً ضربه های روحی ما با چنین مهاربندهای خشن بسته می شود و روح ما را به موجودی مانند فرانکنشتاین تبدیل می کند. "اشکالات" و نقص های ظاهری ما می تواند باعث شرمساری شدید و تمایل به پنهان کردن آنها شود ، آنها را در جعبه ای دور قرار دهد ، تاریخ خود را به فراموشی بسپارد. وجود تروما به این معنی است که زمانی روان ما آماده هضم احساساتی نبود که در واکنش به برخی رویدادها بوجود آمده بود. ضربه ما را بدتر و بدتر نمی کند. حادثه آسیب زا تقصیر ما نیست ، اما ما از طلا (منابع داخلی) برای تشخیص آسیب و پردازش آن به چیزی ارزشمند برخوردار نیستیم.

دونالد کالشد در توصیف پیامدهای یک حادثه آسیب زا می نویسد: "بازمانده از آسیب اغلب این تجربه را به عنوان احساس" خرابی "درونی توصیف می کند … وقتی شخصیت در معرض چنین تجزیه ای قرار می گیرد ، زمانهای سختی برای روح پیش می آید. اگر شخصیت تکه تکه شود ، روح نمی تواند شکوفا و رشد کند. با روان پراکنده ، روح نمی تواند به درون بدن حرکت کند و به عنوان یک اصل الهی / انسانی ثبات درونی و خودکفایی در آن بماند. شاید گاهی اوقات به عنوان یک متجاوز به ملاقات می رود ، اما با چنین حضور سوسو و شبح انگیز روح ، احساس متحرک بودن و زنده ماندن تا حد زیادی از بین می رود. این امر به این دلیل اتفاق می افتد که روح ، بنابر تعریف ، خود منبع تحرک و سرزندگی است ، مرکز روح خدادادی ما - جرقه ای از زندگی در ماست. با این حال ، این تنها "نیرویی" نیست که در روان عمل می کند. گرایش دیگر ، که از نظر قدرت یا حتی قوی تر از آنچه در بالا ذکر شد ، قابل مقایسه است ، تمایل به یکپارچگی و یکپارچگی است. و اگر یونگ درست می گوید ، ما "اشتیاق" به این صداقت داریم ، و میل غریزی به آن داریم."

این ضربه ، به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از تجربه زندگی ، ما را منحصر به فرد می کند. تجربیات دردناک نیز حاوی منبعی هستند و انرژی هایی که در داخل تروما نگهداری می شوند ، پتانسیل توسعه را پنهان می کنند.

ضربه ما را از سرزندگی خود دور می کند ، اما درهای انرژی درمانی را نیز باز می کند. به جای حفظ یک تصویر غیرواقعی ، ارزش آن را دارد که تاریخ خود را همانطور که هست به رسمیت بشناسید. و سپس ، به جای درزها و ترک های خشن ، نخ های طلایی ظاهر می شود.

توصیه شده: