چگونه می توان یک گفتگوی قابل اعتماد ایجاد کرد؟

تصویری: چگونه می توان یک گفتگوی قابل اعتماد ایجاد کرد؟

تصویری: چگونه می توان یک گفتگوی قابل اعتماد ایجاد کرد؟
تصویری: چطور میشه از انتخاب درست برای ازدواج اطمینان داشت؟ با رابطه جنسی یا هم خانه شدن؟ 2024, آوریل
چگونه می توان یک گفتگوی قابل اعتماد ایجاد کرد؟
چگونه می توان یک گفتگوی قابل اعتماد ایجاد کرد؟
Anonim

چگونه می توان با شریک خود یک گفتگوی قابل اعتماد ایجاد کرد ، به طوری که رابطه شما فقط بهتر ، قوی تر و نزدیکتر شود ، به طوری که نزدیکی واقعی و اعتماد واقعی بین شما ایجاد شود؟

در زیر 7 قانون اصلی است که باید در طول یک تماس قابل اعتماد رعایت کنید.

  1. شما باید شریک خود را بشنوید ، و او باید آن را احساس کند. دیر یا زود ، او شروع به شنیدن صدای شما می کند.
  2. عزیز خود را قضاوت نکنید.
  3. باز باشید و آماده باشید تا آسیب پذیری خود را لمس کنید - حتی اگر به شما صدمه برساند ، احساسات خود را برای خود نگه دارید و شریک خود را به خاطر آنها مجازات نکنید. با گذشت زمان ، فرد به روی شما باز می شود.
  4. سعی نکنید بهانه بیاورید ، تلاش را رها کنید. وقتی احساس گناه می کنید یا به نوعی اشتباه می کنید ، بد ، شروع به تزریق آن در رابطه و گفت و گو می کنید ("اکنون من خیلی عذاب می کشم ، من خیلی بد هستم …") ، بنابراین شما از طرف شریک خود انتظار پاسخ دارید. حداقل او را تحریک کنید تا چیزی را بگوید ("نگران نباش ، اشکالی ندارد ، تو خوب هستی!") تا از گناه خود بکاهد. چرا توجه را به خود جلب می کنید؟ برای اینکه با گناه کار نکنید ، با این تنش کاری نکنید ، آن را به یک کانال سازنده تبدیل نکنید. تظاهر به خود را به خودتان بسپارید ، آن را به درمان شخصی برسانید و آن را حل کنید. اگر تقصیر از خود شماست ، از شریک خود انتظار تسلی نداشته باشید - روی خودتان کار کنید!

  5. بسیار مهم است که صداقت ، صراحت ، حقیقت بین شرکا وجود داشته باشد. پیش نیاز یک رابطه ، محافظت از احساسات یکدیگر است. اگر می بینید که شریک زندگی شما قبلاً ناخوشایند است ، مکث کنید ، مکالمه کنید ، بعداً در مورد وضعیت صحبت کنید.
  6. به شریک خود بگویید که اطلاعات را همانطور که هست می پذیرید. اگر واقعاً چیزی روشن نیست ، می توانید منظور او را روشن کنید. این مهم است که همه چیز را به وضوح از زبان شریک خود بشنوید (مشخص کنید "آیا من شما را درست درک می کنم؟" به طور نسبی ، برای اینکه بفهمید منظور دقیقاً چیست ، دو جهان شما باید با هم تماس داشته باشند. ناراحت نشوید ، بعداً به شریک خود تزریق نکنید زیرا او باز شد ، اطلاعاتی در مورد خودش داد ، و سپس ، در حالت عصبانیت یا نزاع ، همه آنچه را که گفتید و تجربه کردید به شخص باز می گردانید ("خوب ، بله ، البته ، مادرت تو را آزرده است ، بنابراین تو هم اکنون مرا آزرده! »). یک شریک می تواند چنین چیزهای آسیب زا را فقط در فرایند ارتباط محرمانه بگوید - این کار را برای همیشه به خودتان بسپارید ، دیگر هرگز با معشوق ، حداقل با عصبانیت صحبت نکنید. با احساسات یکدیگر با احتیاط و احترام رفتار کنید. نیازی به مقایسه بین رفتار ناعادلانه شریک زندگی خود با گذشته و گذشته او نیست.

  7. دیگری را دشمن نگیرید. او به شما حمله نمی کند ، این شخص دشمن شما نیست ، نمی خواهد صدمه ببیند ، بلکه می خواهد از چیزی در خودش محافظت کند ، می خواهد مورد حمله قرار نگیرد ، نمی تواند با تجاوز خود مقابله کند ، بنابراین چنین می گوید. به یاد داشته باشید ، شریک مخالف شما نیست ، نمی خواهد صدمه ببیند ، توهین کند ، نابود کند - این باور را برای همیشه از سر خود دور کنید. هرچه بیشتر باور داشته باشید که دیگران به اندازه شما دوست دارند و به شما احترام می گذارند ، این عشق و احترام بیشتر در رابطه شما خواهد بود!

گفتگوی قابل اعتماد برای چیست؟ به عنوان مثال ، شما به شریک خود نزدیک شدید و از او پرسیدید: "فکر می کنید رابطه ما چیست؟ من نمی توانم روحیه شما را درک کنم - شاید من اشتباهی انجام داده ام؟ " (یا - "من دیروز چیزی اشتباه به شما گفتم؟ چرا بعد از صحبت ما ناراحت هستید؟"). در این لحظه طرف مقابل شما چه احساسی دارد؟ مردم به نظر او علاقه مند هستند ، او مهم و مورد نیاز است ، نمی ترسد که چیزی را به شما بسپارد ، باز شود ، درباره خود چیزی عمیق بگوید ، خود واقعی خود را نشان دهد.

بسیار مهم است که شرکا با یکدیگر با احترام رفتار کنند.اگر به خودتان احترام بگذارید ، شریک زندگی شما به اقدام شجاعانه شما برای شروع چنین گفت و گویی احترام می گذارد - واقعاً به قدرت ، منابع و انرژی زیادی ، شجاعت و تمرین نیاز دارد. با تجربه ، شروع یک مکالمه صادقانه برای شما آسان تر می شود ، زیرا گاهی اوقات خطرناک است زیرا می توانید چیزی را در اعماق روان شریک زندگی خود قرار دهید. البته ، وقتی صحبت از روانشناسان می شود ، تجربه حرفه ای نقش مهمی را ایفا می کند. اگر حداقل یک بار در ماه سعی کنید یک گفتگوی قابل اعتماد ایجاد کنید ، با گذشت زمان آسان تر می شود (فقط یکبار تماس برقرار می کنید و سپس نیازی به بازگشت به این سال ندارید). گاهی اوقات شرایطی بوجود می آید که شما با شریک خود دعوا می کنید ، موضوع مهمی را مطرح می کنید و احساسات خود را به اشتراک می گذارید ، اما شریک متوجه نمی شود و شما احساس صدمه می کنید - به عبارت دیگر ، گفتگوی محرمانه به بیراهه می رود. خوبه! همچنین ممکن است هنگام تمرین یک گفتگوی قابل اعتماد در رابطه خود ، چیزی بیش از حد دردناک ظاهر شود - این بدان معناست که درد قبلاً بوده است ، و شکستن آبسه فقط یک موضوع زمان بود.

سعی کنید قدم های کوچکی بردارید تا جایی که حواس شما برطرف می شود. اگر در حین گفتگو ناگهان احساس کردید غیرقابل تحمل هستید ، مکث کنید. به عنوان مثال ، سخنان شریک زندگی شما شروع به رنجش شدید می کند ، درد دارید ، آماده هستید که او را به خاطر احساسات خود آزرده کنید. در این مورد ، بهتر است متوقف شوید و بگویید: "همه گوش کنید ، اکنون من نمی توانم گفتگوی خود را ادامه دهم ، بگذارید فردا یا مدتی صحبت کنیم. باید به حرفهای شما فکر کنم. " این واکنش طبیعی ، زیبا و درست است.

چرا ما اغلب دیالوگ های قابل اعتماد را از زندگی خود حذف می کنیم؟ از کودکی به ما آموخته اند که سکوت کنیم و احساسات خود را مهار کنیم. علاوه بر این ، بسیاری از ما شاهد درگیری های خانوادگی بوده ایم که منجر به هیچ چیزی نشده است (والدین فقط قسم خوردند ، کسی حتی الکل در خانواده مصرف کرده است). در نتیجه ، ما مدل رفتاری "بهتر است ساکت باشیم" را انتخاب کردیم. اغلب ترس از توهین به شخص دیگر وجود دارد (شما ناراحت شدید ، در دوران کودکی یا در روابط دیگر ، کلمات را در مکالمه انتخاب نکرده اید). بر این اساس ، این تحریک و نارضایتی به پرخاشگری ، سپس به عصبانیت ، سپس با احساسات برافروخته می شود ، به خشم تبدیل می شود - و وقایعی که در خانواده خود مشاهده کرده اید اتفاق می افتد (یک بار! - و والدین با هم دعوا می کنند). برای جلوگیری از چنین شرایطی ، هیچ رسوایی خشونت آمیز ، شفاف سازی غیرمنطقی روابط ، اتهامات و انتقادات غیرسازنده وجود نداشت ، بهتر است تأثیر را متوقف کرده و به اتاق دیگری بروید. در چنین گفتگویی سازندگی وجود نخواهد داشت. اگر قدرت توقف در برخی موارد را دارید ("ای خدا! من چه می کنم؟! من فریاد می زنم!") ، بهتر است به اتاق دیگری بروید ، آپارتمان را ترک کنید ، قدم بزنید ، خود را به حواس شما وقتی احساسات فروکش می کنند ، پس بگویید - تماس اعتماد همیشه باید در وضعیت آرام (قبل از درگیری یا خیلی بعد از آن) انجام شود.

پس باید چکار کنید؟ به طور مرتب این نوع دیالوگ ها را تمرین کنید! اگر تا به حال چنین کاری را انجام نداده اید ، ماهی یکبار بحث درباره یک موضوع معنوی را شروع کنید ، سپس می توانید فرکانس آن را افزایش دهید (هر دو هفته یکبار). می توانید از همسرتان سوالات مجردی بپرسید ("گوش کنید ، به نظرم می رسد که در روزهای اخیر روحیه چندان خوبی نداشتید. چه خبر است؟ آیا می خواهید به اشتراک بگذارید؟ برای من مهم است که بفهمم چگونه هستید")

اگر می خواهید در مورد رابطه خود با شریک خود صحبت کنید ، می توانید از او بپرسید که چگونه به آن امتیاز می دهد (برای شروع ، می توانید روی مقیاسی از 1 تا 10 تمرکز کنید ، که در آن 1 بدترین و 10 بالاترین است). اگر نمره همسرتان زیر 10 است ، از او بپرسید: "دوست دارید در روابط ما چه چیزی را بهبود ببخشید؟ چه چیزی جا افتاده؟ از طرف من می خواهید چه اقداماتی را ببینید؟ " و در اینجا صحبت در مورد اقدامات بسیار مهم است ، زیرا ما آن را به عنوان یک اصل فرض می کنیم که شرکا سعی نمی کنند شخصیت یکدیگر را تغییر دهند - این وظیفه ما نیست! ما باید خود را با یکدیگر وفق دهیم. به عنوان مثال ، یک پسر از شما می خواهد در نظافت به او کمک کنید ، اگرچه می داند که شما نظافت را دوست ندارید ، اما او با گفتن این که به او روحیه می دهد ، درخواست او را برانگیخته است.در نتیجه شما آماده سرمایه گذاری روی آن هستید. این رویکرد به هیچ وجه به این معنا نیست که او می خواهد شما را به عنوان یک فرد تغییر دهد ، نه - این در مورد رفتار است. و این کاملاً طبیعی است! آنچه شریک زندگی شما در مورد شما می گوید را بپذیرید. شاید خیلی خوشایند نباشد ، فرد قادر نخواهد بود بلافاصله کلمات مناسب را پیدا کند ، چیزی به شما آسیب می رساند. سعی کنید به موقعیت سازنده نزدیک شوید - همه چیز را با "ذهن سرد" ارزیابی کنید و سعی کنید منظور او را بفهمید. قانون گفتگوی سازنده را به خاطر بسپارید و شخص را به عنوان یک دشمن درک نکنید. اگر همسرتان به شما بگوید که گاهی اوقات خودخواهانه رفتار می کنید ، در "زبان مناسب" اینطور به نظر می رسد: "کلمات من این نیست که من بخواهم شما را ناراحت کنم. دلم برای چیزی از تو تنگ شده است! " بپرسید چرا به شما می گویند خودخواه ، چه چیزی می تواند رابطه شما را بهبود بخشد ، چه چیزی کم است ، و چه چیزی مناسب شما نیست. از شریک خود در مورد روحیه ، علایق ، امور مربوط به محل کار خود بپرسید ، اما نباید با اعتیاد بازجویی کنید - مهم این است که به احساسات فرد ، زندگی او ، تجربیات مشترک شما علاقه صادقانه نشان دهید. اگر چنین علاقه ای وجود نداشته باشد ، نیازی به شروع گفتگو نیست ، وضعیت فقط بدتر می شود و شخص از طرف شما احساس دستکاری می کند.

بیاموزید که از طریق پیام خود به دیگران بازخورد بدهید. نیازی نیست به شریک خود بگویید که او خودخواه است ، در غیر این صورت بگویید: "من گاهی اوقات توجه ، مراقبت و حمایت کافی از شما ندارم." نیازی نیست او را به بی مسئولیتی متهم کنید ، بگویید که از شریک زندگی خود با کودکان ، در پرداخت قبوض آب و برق ، مراقبت از خانه کمک کافی ندارید ("بیا ، این و این مسئولیت ها را بر عهده می گیری!"). به جای اینکه شما را متهم به عدم حساسیت کنید ، با این عبارت به شریک خود مراجعه کنید: "من دلم برای توجه شما ، دخالت شما در زندگی من ، همدلی ، مشارکت عاطفی" تنگ شده است. به شخص مورد علاقه خود برچسب "حریص" نزنید ، سعی کنید توضیح دهید که چرا دریافت هدیه برای شما مهم است ("من به عنوان توجه توجهم به هدایای شما تنگ شده است. برای من ، این یک زبان مهم عشق است!") کلمات را در گفتگو انتخاب کنید - تقصیر او نیست ، اما چیزی را از دست داده اید. این اصل اساسی است! نکته مهم دیگر - با یک گفتگوی قابل اعتماد با مرد / زن خود ، به خصوص اگر احساس می کنید چیزی در رابطه از دست داده اید ، باید بفهمید که شریک زندگی شما چگونه می تواند شرایط را برطرف کند ، چه رفتاری به بهبود شما کمک می کند. رابطه ، و به طور کلی - چه نوع نیاز دارید. گل و پول به هیچ وجه به پول مربوط نمی شوند ، بلکه در مورد عشق است. برای شما ، عشق این شکل را به خود می گیرد. البته ممکن است شرکا در نظرات و دیدگاه خود درباره مفهوم "عشق" و تجلی آن متفاوت باشند ، اما زوج هایی هستند که در آنها ، پس از چندین توضیح ، شرکا همه چیز را درک کرده اند (اگر این کار آسان است ، پس چرا نه؟) مذاکره مهمترین قاعده هر صمیمیت است.

در روان درمانی خانواده هنگامی که زن و شوهر همه وظایف هر یک را در زندگی روزمره تجویز می کنند ، تمرین خاصی وجود دارد (زن و شوهر جداگانه لیست هایی تهیه می کنند ، سپس آنها را مقایسه و اضافه می کنند). پس از آن ، همسران نشان می دهند که در حال حاضر چه می کنند ، انجام چه کاری برای کسی آسان تر است ، کار را ارزیابی می کند ، به عنوان مثال ، در مقیاس 10 درجه ای ("من زباله ها را بیرون می آورم و برای من مشکل است ، 10 از 10 10 امتیاز " -" اما من می توانم سطل زباله را بردارم ، اما به دلایلی این کار را نمی کنم ، نمره من 3 از 10 است " -" بیایید تغییر کنیم! "). بنابراین ، شرکا به توافق می رسند ، لیست هایی را با کارهای روزمره جدید روی یخچال آویزان می کنند ، و هر یک حوزه مسئولیت خود را در زندگی روزمره دارند).

تفاوت ادغام با رابطه صمیمیت واقعی چگونه است؟ در مورد دوم ، همیشه یک گفتگوی سازنده و قابل اعتماد وجود دارد ، اراده همه وجود دارد ، خواسته من و شما ، مرزها ، احترام ، عدم درک شریک به عنوان یک دشمن ، اما در عین حال عدم درک یکدیگر به طور کلی اگر یک گفتگوی قابل اعتماد دارید ، همه شانس صمیمیت صادقانه را دارید.

اگر ایجاد یک گفتگوی قابل اعتماد به تنهایی در یک زن و شوهر برای شما دشوار است ، از یک مشاوره شخصی با یک درمانگر استفاده کنید.به طور کلی ، برقراری ارتباط بین شرکا در 2-3 جلسه امکان پذیر است.

مواردی نیز وجود دارد که ایجاد گفتگوی قابل اعتماد در حال حاضر دشوار است ، اعتماد سالها از بین رفته است ، شرکا به سادگی آن را در رابطه با یکدیگر ندارند ، اطلاعات شخصی اغلب علیه یکدیگر استفاده می شود ، نوعی نفرت وجود دارد ، هیچ احترام و احساسی وجود ندارد که شما را شنیده اند ("نه ، به احتمال زیاد او مرا مسخره خواهد کرد!"). اگر هنوز می خواهید تغییری ایجاد کنید ، مسئولیت را بر عهده بگیرید. آماده باشید - در ابتدا ، تمام مسئولیت فقط بر عهده شما خواهد بود. برای خود برنامه ای برای هر روز بنویسید - امروز من چنین سوال کوچکی خواهم پرسید ، در سه روز این مرحله را انجام می دهم ، در یک هفته این کار را انجام می دهم و غیره. مراقب خود باشید تا شریک خود را مسخره نکنید ، او را به خاطر باز شدن صدمه نزنید. بله ، شما باید سخت و طولانی مدت کار کنید ، اما همه چیز ممکن است - با گذشت زمان ، متوجه خواهید شد که شریک زندگی شما بیشتر به شما اعتماد دارد. با این حال ، در اینجا مهم است که او را به عنوان یک دشمن درک نکنید ، خود را دوست داشته باشید ، در برابر آسیب پذیری خود مدارا کنید. اگر فردی پرخاشگری خود را به شما نشان دهد (در چنین رابطه ای ، به عنوان یک قاعده ، رفتار پرخاشگرانه مدتی خود را نشان می دهد) ، ارزش تحمل مقاومت را دارد ، می توانید تأمل کنید و بگویید: "می شنوم که عصبانی هستید با من! من درک می کنم که ما سالهاست اینطور هستیم ، اما من می خواهم همه چیز تغییر کند! " بهتر است این سفر طولانی را با گفت و گو آغاز کنید: "من دوست دارم / دوست دارم روابط ما مرتب شود و دیر یا زود قابل اعتماد شود. بیایید آن را با حیله گری امتحان کنیم! " این به هیچ وجه به این معنا نیست که طرف مقابل پرخاشگری خود را نشان نمی دهد ، اما به احتمال زیاد سعی می کند به شما آسیبی نرساند.

تمرین کنید ، ناامید نشوید - و موفق خواهید شد! با گذشت زمان ، مهارت گفتگوی محرمانه مانند یک عضله پمپاژ می شود و در آینده در همه جا و همیشه مفید خواهد بود.

توصیه شده: