برای زنان مردان وابسته به شیمی

تصویری: برای زنان مردان وابسته به شیمی

تصویری: برای زنان مردان وابسته به شیمی
تصویری: طلسم محبت جلب وتهییج زن یا مردبا استفاده از شکر طلسمی است ابدی امتحان کن پشیمون نمیشی 2024, آوریل
برای زنان مردان وابسته به شیمی
برای زنان مردان وابسته به شیمی
Anonim

قبل از مصرف هروئین ، از همه چیز می ترسیدم. پدر ، سپس دوست مادرم ، مدرسه لعنتی ، نظافتچیان ، بازرسان راهنمایی و رانندگی ، بازرسان مترو. احساس می کردم از نظر هروئین خدشه ناپذیر است. من نترسیدم.

کریستیان فلشیرینو. من ، دوستانم و هروئین.

به تازگی ، اعتیاد به مواد شیمیایی با یک شخصیت نسبتاً مبهم به من باز شده است: از یک سو ، این موضوع بسیار محبوب است ، علاوه بر این ، هم در هنر و سینما ، و هم در مجامع متعدد معتادان به مواد مخدر و الکل و عزیزان آنها. از سوی دیگر ، افرادی که تجربه اعتیاد واقعی را داشته اند یا در گذشته آن را تجربه کرده اند ، به طور خودکار برخی از افراد دورافتاده را کسب می کنند ، که به هر حال ، در توانبخشی کمک نمی کند ، چرا با محیطی که شما را قبول ندارد سازگار شوید؟

با تجزیه و تحلیل مجامع مختلف زنان که موضوع وابستگی شوهر یا هم اتاقی در آنها مطرح شده است ، من در نظر "برای فرار از این وضعیت" یا "رانندگی با جاروی تند و زننده" ، "معتادان مواد مخدر هرگز سابق نیستند" یک وحدت حسادت آمیز دارم. ، این برای همیشه است ". فردی که چنین موضوعی را مطرح کرده است ، با وجود این واقعیت که اغلب انتظار حمایت دارد ، در معرض فشار طبیعی قرار می گیرد. بنابراین ، پست من پاسخی منظم و تا حد ممکن برای فریاد روح بسیاری از زنان است که با مردانی زندگی می کنند که با اعتیاد شیمیایی روبرو شده اند و روی اشتباهات احتمالی کار می کنند.

  • "اعتیاد ضعف شخصیت است." در این صورت ، چه کسی ضعفی ندارد؟ درک مکانیسم اعتیاد بسیار مهم است. اعتیاد فقط یک اعتیاد یا ضعف شخصیت نیست ، بلکه یک تشکیلات نسبتاً پایدار است ، نوعی "شکاف" در شخصیت است که در تلاقی ژنتیک ، تربیت و شرایط اجتماعی ایجاد شده است ، که نیاز به پر کردن چیزی دارد. یک عادت همیشه به منظور خاصی عمل می کند ، برخی از عملکردهای ناخودآگاه را انجام می دهد ، و نیازها را برآورده می کند. علاوه بر این ، آنقدر قوی و قابل توجه است که رهایی از آن یا یافتن جایگزین بسیار دشوار است. اغلب ، او در طول دوره بهبودی شروع به آگاهی می کند یا به آگاهی نزدیک می شود. بستگان معتادان به الکل و معتادان اغلب در چنین دوره هایی به "بدتر شدن شخصیت" - "گرم مزاج ، پرخاشگر" یا "منفعل ، ناآگاه ، خاموش" یا جایگزینی یک اعتیاد با دیگری توجه می کنند. اغلب ، احساسات و تجربیاتی که یک فرد با تجربه اعتیاد به مواد شیمیایی مواجه می کند آنقدر غیرقابل تحمل است که باعث عود می شود.
  • وی قبلاً بارها تحت درمان قرار گرفته است ، اما هنوز درمان نشده است. قبر یک قوزک عقب را اصلاح می کند "- اغلب چنین اعتقادی باعث قطع روابط با شریک وابسته می شود. اما اگر دقیق تر نگاه کنید - در بیشتر ایالت. م institutionsسسات و برخی از کلینیک های خصوصی ، درمان شامل رهایی از وابستگی جسمی است ، در حالی که کار با وابستگی روانی یا به طور رسمی انجام می شود - آنها صحبت می کردند ، انگشتان خود را تکان می دادند و آنها را به زندگی قدیمی رها می کردند ، یا برای مدت زمان کافی (و این درمان به هیچ وجه سریع نیست) یا به دلایل مختلف انجام نمی شود. و سپس ما به بهبودی شاد اعتقاد داریم و امیدواریم ، اما حقیقت این است که در واقع به نظر می رسد که این علامت از بین رفته است ، اما هیچ دلیل اصلی وجود ندارد و همه چیز از نو شروع می شود. کنار آمدن با خود دشوار است ، بنابراین نیاز به روان درمانی غیرقابل انکار است. بله ، البته ، برخی منبعی در خود پیدا می کنند و برای مدت طولانی "گره می زنند" ، از ناراحتی یک مشکل حل نشده چشم پوشی می کنند. علاوه بر این ، با جایگزینی کیفی یک وابستگی با وابستگی دیگر (از نظر اجتماعی قابل قبول است) ، آنها می توانند کاملاً شاد و طولانی مدت زندگی کنند (مواردی که کلیسا یا دین کمک کردند). به هر حال ، این عمدتاً به این دلیل است که جامعه وابستگی جدید آنها را "آرام نمی کند" و آن را می پذیرد. در حالت ایده آل ، کار با فردی که تجربه اعتیاد به مواد شیمیایی را دارد یک فرایند سریع ، خاردار و بسیار جالب نیست ، زیرا برخلاف علائم معمولی اعتیاد ، علل و پیش نیازها دارای تنوع و برخی منحصر به فرد هستند.
  • "او را نزد روانشناس / روانپزشک ببرید ، می توانید مخفیانه ، به طوری که او نداند" یا "خودتان را درمان کنید تا حدس نزند." چنین توصیه هایی مرا در وضعیت مخلوطی از وحشت ، خشم و خنده قرار می دهد.از آنجا که آنها نه تنها نقض قوانین اخلاقی هر متخصص احترام به خود هستند ، بلکه نقض حقوق بشر مدنی نیز هستند ، "بدون درخواست شخصی - بدون کار". از تجربه من در کار با افراد اجباری ، می توانم بگویم که این گروه برای کار نامطلوب ترین گروه است ، زیرا تمایلی به کار با اعتیاد ندارد و بیشتر اقامت آنها صرف تحقق این نیاز و توسعه درخواست می شود. برای درمان اما چنین اقدامات "زیرزمینی" عزیزان باعث می شود شخص واقعاً معتاد شود ، نه تنها به مواد مخدر بلکه به تصمیمات شما معتاد شود. وقتی این موضوع قبلاً در سطح خانواده مورد توافق قرار گرفته باشد ، و فرد آماده کار باشد ، بسیار بهتر است ، حتی بهتر است که یک متخصص را برای خود انتخاب کند و به سراغ مورد تحمیل شده توسط شما نرود.
  • "بگذار آنها در آنجا کاری برای او انجام دهند." آنها با او کاری خواهند کرد ، اما او به رابطه شما باز می گردد ، که اگر تغییر نکند ، می تواند کل روند کار انجام شده را کنار بگذارد. علاوه بر درمان فردی یا گروه توانبخشی معتادان ، روند روان درمانی خانواده یا گروه توانبخشی برای بستگان معتادان باید به موازات یکدیگر پیش برود. علاوه بر این ، اعتیاد یا تجربه آن در گذشته قطعاً در روابط شریک و والدین و فرزندان منعکس می شود ، و این در حال حاضر درخواست خانواده درمانی است. به هر حال ، گروههای توانبخشی ، گروههای خوب و باکیفیت یک ابزار روان درمانی بسیار قوی هستند ، دقیقاً به این دلیل که مشکل وابستگی برای هر یک از شرکت کنندگان از قبل آشنا است و جادوی پویایی گروه لغو نشده است ، توسط یک گروه کیفی I منظور گروهی است که دارای رهبر-روان درمانگر بسیار واجد شرایط است.
  • "او را نادیده بگیرید ، او را نادیده بگیرید ، او را بیرون بیندازید" - اگر واقعاً می خواهید رابطه خود را قطع کنید ، می توانید با خیال راحت از این توصیه پیروی کنید ، زیرا چنین رفتاری تنها سناریوی "او دید - من قربانی هستم" و سپس زنجیره را تقویت می کند.: "آنها من را رد می کنند - من هر کجا بهتر بروم - کجا راحت بودم؟ - بسته به " چه کاری بهتر است انجام دهید - صحبت کنید ، بحث سازنده داشته باشید ، در مورد افکار و احساسات خود صحبت کنید ، یک قرارداد در زمینه توانبخشی ، روان درمانی بدون اقتدارگرایی غیر ضروری ، اما همچنین بدون احساسات منعقد کنید.
  • "عشق بزرگ من او را نجات خواهد داد" - بله ، اما فقط در ترکیب با یک فرایند توانبخشی و روان درمانی با کیفیت بالا. متأسفانه ، عشق به تنهایی کافی نخواهد بود ، مهم نیست که این احساس چقدر بزرگ و شگفت انگیز است.
  • "من گناهکار نیستم ، او خودش آمد." موضوع جداگانه زنانی است که "خوش شانس" هستند که دارای مردان وابسته هستند - ابتدا او با پدرش به عنوان یک فرد الکلی زندگی می کند ، سپس از معتاد به قمار شوهرش رنج می برد و پسر معتاد خود را در ظاهر و شبیه تربیت می کند. همچنین کسانی هستند که برای اولین بار با چنین شریکی روبرو شده اند. به هر حال ، بد نیست از خود یک س consciousال آگاهانه بپرسید - چرا من به چنین رابطه ای نیاز دارم ، چرا آنها بوجود آمدند ، من با آنها چه چیزی را پیاده می کنم ، از آنجا که س frequentال مکرر "آیا شما به آن احتیاج دارید؟" پاسخ مثبت است (البته اغلب ناخودآگاه. یک مثال می تواند مادرانی باشد که با کمک اعتیاد فرزندشان او را در کنار خود نگه می دارند ، زنانی که با چنین مردی همدردی اطرافیان خود را "جلب می کنند" - "یک زن قهرمان ، و شوهرش بز است "، انگیزه ها و مزایای آن برای همه متفاوت است." داستانهای طولانی در مورد زنان "قربانی" و زنان "نجات دهنده" هیچکس را شگفت زده نخواهد کرد.

اگر پس از خواندن همه موارد فوق ، با اطمینان می توانید بگویید که هیچ یک از این اشتباهات را انجام نداده اید و برای حفظ رابطه خود همه کار کرده اید ، اما "هیچ چیز کمکی نکرد" - به صبر و رحمت شما می توان حسادت کرد ، ترک کنید ، رابطه را پایان دهید ، درباره خود و نقش خود در این رابطه نتیجه گیری کنید و ادامه دهید. به هر طریقی ، من به مفید بودن مقاله امیدوارم و به شما کمک می کند تا از اشتباهات زیادی در راه یافتن سعادت و هماهنگی خانوادگی جلوگیری کنید.

توصیه شده: