داستان متناقض کاهش وزن

فهرست مطالب:

تصویری: داستان متناقض کاهش وزن

تصویری: داستان متناقض کاهش وزن
تصویری: تجربه ی چاقی و کاهش وزن ۴۰ کیلوگرمی من - چاق هراسی ؟ stop fat shaming 2024, ممکن است
داستان متناقض کاهش وزن
داستان متناقض کاهش وزن
Anonim

تغییر زمانی اتفاق می افتد که شخص

می شود همان کسی که واقعا هست ،

نه وقتی تلاش می کند

تبدیل به چیزی شود که نیست

آرنولد بیسر

پیشگفتار

میل به کاهش وزن در یک یا چند تجربه حاد در من 20 سال است به وجود آمده است. قبل از آن ، قبلاً نبود ، اما قبل از "قبلاً" نبود ، همه چیز از نظر وزن و شکل من مناسب بود. همانطور که می توانید تصور کنید ، این دوره از فیض زیاد طول نکشید.

بنابراین ، به محض این که این ایده در من ایجاد شد (یا من خودم را با این ایده تحت فشار قرار دادم) که بتوانم وزن خود را کاهش دهم - فکر نحوه انجام این کار و ناامیدی از نتایج کارهایی که انجام دادم همه جا و تقریباً تمام مدت با من همراه بود. 20 سال جستجوی مداوم در خود ، اقناع ، موفقیت ها و شکست ها ، ناامیدی ها و پیروزی های میانی. من از بلند شدن با این فکر خسته شدم - "دیروز دوباره اینجا … اما به خودم قول دادم … خوب ، این تمام شد ، امروز برای خودم ترخیص را ترتیب می دهم" و با رویا به رختخواب می روم "فردا همه چیز انجام می شود متفاوت باش." کیلوگرم به تدریج افزایش یافت ، میل به لاغر شدن متناسب با عصبانیتی که از خودم نسبت به عدم امکان انجام این کار داشتم افزایش یافت.

من سهم نسبتاً قابل توجهی در رفاه صاحبان مراکز تناسب اندام ، متخصصان زیبایی با دانش کاهش وزن و داروخانه های ارائه دهنده داروهای فوق العاده دارم. صادقانه بگویم ، نتیجه ای وجود داشت ، اما به نوعی قانع کننده و کوتاه مدت بود. به این ترتیب ، گام به گام به 72 کیلوگرم خود نزدیک شدم ، "قند" به موازات آن رشد کرد و زانوی من شروع به درد شدیدی کرد. اما بدترین چیز این است که نمی توانم حتی در کتم در آینه به خودم نگاه کنم. و لباسها دیگر روی من نمی نشست. من شروع به خرید اندازه L کردم ، اما رویاهای وجود باریک من را حتی یک ثانیه رها نکرد.

قسمت 1. ادغام

من حدود یک سال و نیم در این وزن ماندم. توصیه می کنم خود را همانطور که هستید بپذیرید ، من بدون بحث کنار رفتم - من نمی خواهم چنین باشم ، من می توانم این وزن را تحمل کنم ، بقایای اراده را جمع آوری کرده ام ، اما پذیرش آن خارج از توان من بود. برای مدت زمان طولانی نمی توانستم باور کنم که وزنم 72 است ، من با وزن و تصویر خود ادغام شده ام و متوجه نشدم که قبلاً چاق شده ام.

مقیاس ها را تغییر دادم ، سعی کردم آنها را نادیده بگیرم ، سعی کردم خودم را متقاعد کنم که آنها دقیق نیستند ، آب زیادی در من وجود دارد و به همین ترتیب تا روزی متوجه شدم ، بله ، این من هستم و این 72 است.

قسمت 2. معرفی

پس از مرور مجموعه ای از تکنیک های کاهش وزن برای مدت طولانی که با خودم درگیر بودم ، تصمیم گرفتم که هرچه می خورم را بنویسم. در همان لحظه ، شخصیت من به 2 قسمت تقسیم شد - یکی پر از مسئولیت و شدت ، دوم - از هر نظر شوخی کرد ، سرگرم شد و بسیار احمقانه و غیرمسئولانه رفتار کرد. یکی سعی کرد همه چیز را بنویسد و آن را اصلاح کند ، دومی اولی را با انواع سخنرانی های شیرین وسوسه کرد - "خوب ، شیرین فکر کن ، آن را ننویس" ، "خوب ، به هر حال ، من در حال حاضر بیش از حد معمول غذا خوردم - نیازی به با تعداد زیادی خود را بترسانید "مخفیانه غذای بدون حساب را خورد ، با پوزخند و غرغر گفت:" ههه ، من را به این راحتی نمی گیرید!"

هر کس کم و بیش با گشتالت آشنا است می فهمد که اینها در جلال خود به اصطلاح "سگ" بودند - یک سگ از بالا ، که نگرش های والدین "باید" و یک سگ را از پایین پخش می کرد - به هر طریقی با این نگرش ها مخالفت می کردند.

قسمت 3. کل گرایی

من نیم سال در این حالت رویارویی داخلی زندگی کردم و متوجه شدم که نوعی مزخرف انجام می دهم. این که من خودم را فریب می دهم و در واقع ، چربی احمقانه از رویای هماهنگی ، سبکی و لطف بهتر استفاده کرد.

در این لحظه زیبا از آگاهی ، که ما گشتالتیست ها آن را آگاهی می نامیم ، ناامیدی باور نکردنی آمیخته با خشم و اراده را احساس کردم. و ، اینک ، دو سگ زیبا من در یک ارگانیسم واحد متحد شدند ، که نشان دهنده پیروزی کل گرایی است. تمام شخصیت های زیر شخصیتی من ناگهان به طور کلی شروع به کار کردند. انرژی زیادی وجود دارد. من شروع به دیدن واقعیت کردم. مرزهای امکانات غذایی من طرح های واضحی به دست آورد ، محاسبه ریاضی با در نظر گرفتن میزان مصرف و مصرف ، تصویری دقیق از پویایی کاهش وزن نشان داد.

قسمت 4. رئالیسم

شگفت انگیز است که چگونه می توانستم قبل از آن به توهمات بپردازم ، بر خلاف قوانین فیزیک و عقل سلیم ، می توانید "در حد اعتدال" بخورید و وزن خود را کاهش دهید ، زیرا انواع رژیم ها: کرملین ، به گفته کووالکف ، به گفته کووالوا ، برای بقیه ، می توانند یک اثر سریع برای من به ارمغان بیاورند ، این که "تغذیه شهودی" ، روزه داری ، پاکسازی لنف با کبد ، تمرینات فشرده پس از آن من آماده خوردن یک خوک کامل بودم که در مدت زمان کوتاهی من را از 10 کیلوگرم اضافه وزن نجات می دهد. "برای تعطیلات ماه مه." به طور خلاصه ، من به یک معجزه اعتقاد داشتم. اما هنوز اتفاق نیفتاد سالها و تجربیات باورنکردنی ای طول کشید تا به نتیجه آشکاری رسیدم - توهمات من هیچ ربطی به پوندهای اضافی واقعی که مانع زندگی من می شود ، ندارد.

و واقعیت ، مثل همیشه ، ساده و آشکار است - سوء تغذیه 300 کالری در روز منهای 60 گرم است. در کل ، برای کاهش 10 کیلوگرم ، باید در این حالت زندگی کنید 10000/60/30 = پنج ماه و نیم.

نیمی از این مسیر طی شده است ، هنوز 5 کیلو مانده است.

توصیه شده: