آواز خواندن در Blackthorn: ضربه

تصویری: آواز خواندن در Blackthorn: ضربه

تصویری: آواز خواندن در Blackthorn: ضربه
تصویری: !آواز دختری جسور در شیراز صدای رویاهای مردم شد 2024, ممکن است
آواز خواندن در Blackthorn: ضربه
آواز خواندن در Blackthorn: ضربه
Anonim

حافظه بسیار انتخابی است. و ناخودآگاه به طور کلی پرتگاهی موذی از خاطرات با اندازه های مختلف است. در اینجا شما در یک روز گرم بهاری ، پرندگان آواز می خوانند ، کفشدوزک روی شیشه ها نشسته است ، ابرهای کرکی بر آسمان آبی می دوید و زندگی زیباست. و ناگهان از خاطره آخرین رابطه غرق می شوید. چگونه قهوه را به رختخواب آورد ، چقدر مراقب بود. همانطور که من بعد از یک مسافت طولانی دویدن روی پاشنه کفش ، ماساژ پا را انجام دادم. در اینجا شما در کافه مورد علاقه خود نشسته اید و تعطیلات بعدی خود را برنامه ریزی کرده اید ، و در سرسره بعدی شما طلوع آفتاب را با هم ملاقات کرده اید ، در یک پتو کرکی پیچیده شده است. و سپس یکبار - و رابطه از بین رفت. و دلیل آن چندان مهم نیست. آنها تمام شده بودند و خیلی درد می کرد. و در حافظه آنها ظاهر شد ، زیرا بوی چنین ارواح آشنایی بی روح به هوشیاری می پیچید.

یا در اینجا نام Ksyusha است. این یک نام رایج است ، چیزی شبیه آن نیست. اما هر بار که زنی خود را با این نام معرفی می کند ، قلبش منقبض می شود. زیرا با کیوشا بود که شوهرش دو سال رابطه داشت. یک عاشقانه زیبا با گل ، سفرهای عاشقانه و شام در حالی که از زایمان سخت دور شده اید و با افسردگی کنار آمده اید. شما نمی توانید کتانی کثیف را از کلبه مشترک خود بشویید ، صد بار همه چیز را مورد بحث قرار دادید ، او همه چیز را فهمید و اکنون هیچ دلیلی برای تردید وجود ندارد و او به سادگی دخترش را می ستاید. اما گاهی اوقات قلب هنوز می پرید.

در اینجا شما با اشتیاق به دوستان خود در مورد برنامه های تعطیلات خود می گویید ، در عین حال به یاد می آورید که آخرین تعطیلات شما چقدر عاشقانه بود. و در پاسخ صدای خشک تقریباً "بسیار خوشحالم که استراحت خوبی خواهید داشت" را می شنوید. و بدون س questionsال یا توضیح ، بدون هجوم احساسات در پاسخ. و شیشه ضعیف ثابت شده در قاب پنجره داخلی شروع به بلندتر صدا می کند: او علاقه ای ندارد ، او فقط به خود فکر می کند ، خودخواه! در واقع ، دلایل زیادی می تواند برای واکنش محدود وجود داشته باشد. از خستگی و کمبود منابع داخلی گرفته تا مشکلات جدی تر خود. و اگر این واکنش در منطقه آشفتگی شخصی شما قرار نگیرد ، می توانید متوجه آن شوید. اما در اینجا شما ایستاده اید و از این همه بی تفاوتی غافلگیر شده اید و حتی واقعاً نمی فهمید که دقیقاً چه چیزی باعث ایجاد توده در گلو و اشک شما شده است.

تروما به این شکل عمل می کند. معمولاً ، بدون تمرین ، می توان آن را از نظر کیفی با سیستم های دفاعی پوشانید و سالها آرام در گوشه ای نشست و هیچ نشانی از زندگی نشان نمی دهد. و سپس ناگهان چیزی به او آسیب می رساند ، و او با چنان رنگ خشنی شکوفا می شود که چشم هایش را خیره می کند. هر فکری که یک بار با این ضربه همراه بود ، هر احساس و احساس جسمانی با گدازه های متراکم رشته ای به سطح نفوذ می کند. وقتی قلب در رذیله ای فشرده می شود ، می توان در مورد چه نوع خودکنترلی صحبت کرد؟

گاهی اوقات ضربه با قوام حسادت آمیز خود را تکرار می کند. مناظر و شخصیت ها تغییر می کند (دوست پسر ، همکار ، دوست دختر ، صندوقدار در فروشگاه) ، اما هسته اصلی بدون تغییر باقی می ماند. شاید تا "بازنویسی" تکرار شود. شاید درد قبلاً آشنا ، دردی کاملاً متفاوت ، قوی تر و وحشتناک تر را بپوشاند ، که نحوه برخورد با آن مشخص نیست.

توصیه شده: