2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
"چگونه می توان مسائل را برای زوج های متاهل به درستی مرتب کرد؟" - این یکی از سوالات متداول روانشناس خانواده است.
بیایید ابتدا اصطلاحات را درک کنیم. باید بین اختلاف ، نزاع و نزاع تمایز قائل شد.
- اختلاف نظر … ما اغلب می شنویم: "در مشاجره ، حقیقت متولد می شود." در واقع ، بحث ، مبارزه بین دو خودخواهی است. این اختلاف س "ال "چه کسی مهمتر است" را حل می کند. بنابراین ما در مورد حقیقت صحبت نمی کنیم ، بلکه در مورد خودخواهی صحبت می کنیم. در حین مشاجره ، آدرنالین از مقیاس خارج می شود ، فرد احساس افزایش قدرت و توانایی حرکت در کوه ها را می کند. بحث کنندگان از شنیدن ، تأمل و درک یکدیگر دست می کشند.
- بحث و جدل … "عزیزان سرزنش می کنند - فقط خود را سرگرم کنند" - همسایه در رسوایی بعدی یک زوج از آپارتمان طبقه بالا آه می کشد. اگر زوجشان فاقد صمیمیت فیزیکی ، یعنی رابطه جنسی ، باشند ، هنگام نزاع "خود را سرگرم می کنند". و همچنین اگر پرخاشگری منفعل زیاد باشد ، وقتی شرکا نمی دانند چگونه یا از ابراز نارضایتی به موقع می ترسند. نارضایتی به تحریک تبدیل می شود و تحریک انباشته به خشم تبدیل می شود. در چنین زوجی ، نزاع به روشی عادی برای از بین بردن تحریک و تنش جنسی تبدیل می شود. در هنگام نزاع ، تنش عاطفی ایجاد می شود ، رهایی تنش انباشته و ویرانی. و در واقع سرزنش ها ، اتهامات و توهین های متقابل سرازیر می شود. نزاع ها معمولاً منجر به حل مشکلات در یک زوج نمی شود.
- تعارض - این در حال حاضر راهی برای حل مشکلات به صورت جفت است. اگرچه تعارض برخورد دیدگاه ها ، علایق و ناسازگاری ها است و با احساسات منفی همراه است ، اما وظیفه آن رسیدن به یک راه حل مشترک در روند تعامل است. در درگیری ، علاقه صادقانه ای به گوش دادن به طرف مقابل ، درک او و درک شدن وجود دارد. بنابراین ، تعارض برای توسعه رابطه ضروری و مفید است.
آیا ممکن است نزاع نکنید؟
این تنها در یک دنیای ایده آل امکان پذیر است. و ما در واقعیت زندگی می کنیم. بنابراین ، بیایید تعارض را بیاموزیم - تعارض را در جهت مخالف استدلال و نزاع ترجمه کنیم.
چگونه به درستی تعارض کنیم؟
از رقبا و مخالفان ، باید متحد شد. توصیه می کنم این کار را به معنای واقعی کلمه انجام دهید. متحدان در یک طرف حصار هستند و در طرف دیگر مشکل یا موقعیتی است که باعث درگیری شده است. با گذشت زمان ، این مهارت به خودکار می رسد و به وسایل بداهه نیازی نیست. در همین حال ، 10 مرحله:
- از میدان جنگ خارج شوید. بایستید ، نفس بکشید و به اتاق دیگری بروید. یا برای تغییر مکان تغییر دهید. اگر احساس می کنید احساسات شما در حال انفجار است ، وقت بگذارید و با همسرتان مذاکره کنید ، به عنوان مثال ، بعد از شام ، وقتی بچه ها را به رختخواب می برید. آرامش فیزیکی به کاهش تنش کمک می کند - اسکوات ، تمیز کردن ، راه رفتن.
- کنار یکدیگر بنشینید "در یک طرف مانع" ، رو به روی موضوع درگیری. نگاه کردن به یکدیگر باید برای شما راحت باشد.
- مشکل را تشریح کنید. به یاد داشته باشید: شما متحدان هستید ، مشکل دشمن است. چند کلمه در مورد مشکل روی یک تکه کاغذ بنویسید و ورق را مقابل آن قرار دهید.
- درباره موضوع تعارض خود بحث کنید. به نوبت به یکدیگر بگویید که چگونه مشکل را می بینید.
- سپس احساسات و افکار خود را در مورد مشکل با یکدیگر در میان بگذارید. به سراغ شخصیت های "و تو" ، "و من" نرو. ما فقط مشکل و نگرش شما نسبت به آن را مورد بحث قرار می دهیم.
- به نوبت به یکدیگر بگویید که چگونه راه حل مشکل را در حالت ایده آل می بینید.
- و اکنون در واقعیت. با هم صحبت کنید. چه چیزی در حل مشکل برای شما مهمتر است و چه چیز ثانویه.
- خواسته های خود را با یکدیگر بحث کنید.
- سعی کنید نقاط مورد علاقه مشترک را پیدا کنید. به تدریج امتحان کنید.
- اگر بار اول به نتیجه نرسید ، جلسه جدیدی تشکیل دهید و پس از مدتی دوباره روی میز مذاکره بنشینید.
افرادی که در خانواده هایی بزرگ شده اند که والدین آنها دائماً با هم دعوا می کردند ، تمایل به ایجاد رسوایی دارند. افرادی که دارای نفس منفجر شده یا نفس خفه شده هستند دوست دارند بحث کنند.
افرادی که در کودکی هنگام نزاع والدین خود ترس فوق العاده ای را تجربه کرده اند ، در بزرگسالی از هرگونه بروز درگیری می ترسند. همچنین کسانی که هرگز ندیده اند چگونه مادر و پدر با هم دعوا می کنند می ترسند ، آنها فکر می کردند همه چیز عالی است. اگر گاهی اوقات بچه ها ببینند که والدین آنها اختلاف نظر دارند ، طبیعی است ، اما آنها اختلافات را با صلح حل می کنند و دوباره با هم زندگی می کنند.
اگر برای شما دشوار است که احساسات خود را در رابطه با یک شریک بیان کنید ، نظرات ، خواسته ها یا خواسته های خود را بیان کنید ، اگر از سوء تفاهم رنج می برید یا موفق به برقراری یک گفتگوی سازنده نمی شوید ، من شما را به مشاوره روانشناسی فردی دعوت می کنم. مخاطبین در مشخصات نویسنده مقاله.
توصیه شده:
چگونه می توان لیست دلخواه و انگیزه را فعال کرد؟ یا چگونه می توان دوباره خواستن و خواستن را شروع کرد
اگر به مردم نگاه کنید ، می بینید که چگونه برخی از افراد با شادی و لذت در زندگی خود نوعی عمل را انجام می دهند ، فعال می شوند و نتیجه می گیرند ، و افرادی هستند که به نظر می رسد در خواب هستند ، زندگی آنها سال به سال ، عملاً ، گذر می کند. هیچ چیز تغییر نمی کند آنها سوخت و انرژی حیاتی ندارند که بتواند به آنها در زندگی کمک کند.
چگونه بفهمیم در این رابطه آینده ای داریم؟ چگونه می توان چشم انداز یک رابطه را ارزیابی کرد؟
هر روز دختران برای مشورت به من مراجعه می کنند و سعی می کنند چشم انداز روابط عاشقانه خود را با مردان ارزیابی کنند. آنها به عنوان یک روانشناس از من می پرسند: آیا معیارهای روشنی وجود دارد که بتوان بر اساس آنها فهمید که رابطه می تواند منجر به تشکیل خانواده شود؟ چگونه می توان فهمید که آیا یک رابطه عاشقانه در حال توسعه است و دقیقاً در کجا؟ دیدگاه آنها چیست؟ متأسفانه ، بسیاری از دختران با معیارهای اشتباه هدایت می شوند.
چگونه می توان زندگی را به طور کامل زندگی کرد و هماهنگی درونی پیدا کرد
سخنرانی آلفرد لنگل ، دکترای پزشکی و روانشناسی ، در مورد استفاده عملی از تجزیه و تحلیل وجودی برای به دست آوردن هسته درونی ، اعتماد به نفس و وجود معنادار. "زندگی چیزی نیست زندگی فرصتی است برای انجام کاری " V. فرانکل امروز من در مورد پیش نیازهایی که به ما امکان زندگی می دهند ، می گویم سرشار از زندگی ، و ما همچنین نظریه تحلیل وجودی را لمس خواهیم کرد.
چگونه می توان توجه یک مرد را به خود جلب کرد؟ چگونه می توان توجه مردی را که دوست دارید جلب کرد؟
چگونه می توان توجه یک مرد را به خود جلب کرد؟ انگیزه حمایت از "شخص خود" است. مال شماست و ادامه دهید با اقدامات خود ، دختر موقعیتی را ایجاد کرد که در آن او قبلاً وارد فضای شخصی مرد شده بود ، او را "خود" نامید ، موقعیتی را ایجاد کرد که در آن او خودش "
من نمی توانم جایی برای خودم پیدا کنم ، یا چگونه می توان آرامش روحی ، آرامش روانی را پیدا کرد؟
اگر شخصی این س ofال را مطرح کند که چگونه می توان به آرامش روانی دست یافت ، منطقی است که فرض کنیم در حال حاضر در روح خود بیقرار است. دو دلیل می تواند داشته باشد: خلأی در روح وجود دارد که شما را تحت فشار قرار می دهد و شما را رنج می دهد - چیزی برای "