2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
مادر ایده آل
یک مادر بسیار خوب خود را فدا می کند و فرزند خود را در اولویت قرار می دهد. او زندگی و نیازهای خود را کاملاً فراموش می کند.
خشم و عصبانیت فشار می آورد ، زیرا مادران خوب با فرزندان خود عصبانی نیستند. این تعداد مادران بد است.
بنابراین ، تکانه های تهاجمی فشار می دهند تا زمانی که ظرفی با اسلاید جمع شود. نیروی قریب به اتفاق انگیزه های منفی شروع می شود. حمله خشم به شکل یک تأثیر ایجاد می شود: فریاد می زند ، کودک را تکان می دهد ، دست ها به طور غیر ارادی به گلوی کودک معشوق می رسند.
به نظر می رسد ترسناک و زشت است. افراد اطراف و خود مادر ترسیده اند. هنگامی که تناسب خشم از بین می رود ، احساس گناه ، شرم و ترس از جنون شخص روی هم انباشته می شود.
در حقیقت ، یادگیری نحوه بیان سازنده احساسات منفی بدون ایجاد اشتیاق مهم است.
و برای شروع ، قبول کنید که مادر می تواند از کودک عصبانی باشد. شاید حتی از او متنفر باشی. در عین حال ، او را بسیار دوست داشته باشید.
روان درمانگر کارل ویتاکر استدلال کرد که مادر باید به اندازه کافی خوب باشد ، نه کامل.
وقتی مادر جنبه سایه خود را نشان می دهد ، کودک در حال رشد را با جنبه های تاریک زندگی و مرد آشنا می کند. به هر حال ، یک کودک باید وارد یک زندگی سخت شود.
کودکان مجاز
والدین جوان به اتاق خواب بازنشسته شدند. دختری 5 ساله می خواهد پدر و مادرش را ببیند. و این خواسته طبیعی کودک است. اما والدین نیز خواسته های خود را دارند. به دختر می گویند: "نمی توانی." اما کودک موافقت نمی کند - ابتدا زیر در خانه زوزه می کشد ، سپس در را می زند و فریاد می زند. دختر با اعتماد به نفس و پرخاشگر است. او می خواهد همه چیز آنطور که او می خواهد باشد. و این نیز طبیعی است. کودکان خود محوری هستند.
اما همه چیز در حد اعتدال خوب است.
والدینی که سخت تربیت شده اند در کودکی درک کرده اند که کودک برای خوشبختی به آزادی نیاز دارد. و آنها با خود قسم خوردند که به فرزند خود استبداد نخواهند کرد.
اما فرزند آنها در حال استبداد تمام خانواده است. و چنین والدینی از گفتن یک کلمه سخت می ترسند تا به کودک آسیبی نرساند. والدین تجربیات دردناک دوران کودکی خود را به کودک نشان می دهد. او به یاد می آورد: کینه ، دلخوری وقتی که او را فریاد می زدند و تحقیر وقتی او را نام می بردند. او یکی از کودکان خرد شده و آسیب دیدگی روحی است. و با ترس از توهین به شخصیت شکننده در حال رشد کودک ، عملاً همه چیز را به او اجازه می دهد.
شخصیت شکننده در برابر چشمان ما قوی تر می شود. کودک بدخلق تر و غیرقابل کنترل می شود. در سنین نوجوانی ، دیگر مشخص نیست چه کسی دارای شخصیت شکننده تری است - کودک یا والدین. و والدین هنوز می ترسند دختر کوچک را اذیت کنند.
کودک به این کار عادت می کند ، و اگر والدین مهربان به طور ناگهانی جسورانه اظهار نظر نکنند ، عصبانیت عزت نفس آسیب دیده کودک بر او می افتد. خشم عادلانه نیست. غرور کودک تا آسمان متورم می شود. والدین دیگر فضای کافی در کنار خود در زیر نور آفتاب ندارند.
برای چنین فرزندی ، والدین کسی است که خواسته ها و نیازها را برآورده می کند - خدمتکار. کودک خراب ، محدود و مجاز می شود. کودکی خودشیفته و خودخواه در حال بزرگ شدن است که نمی فهمد شخص دیگری در این نزدیکی هست با نیازها و ویژگی های خاص خود.
کودک نمی داند که پرخاشگر است و مرزها و حقوق دیگران را نقض می کند.
همچنین ، کودک قوانین این زندگی را به طور کامل درک نمی کند. و علم "چه خوب است ، چه بد است" برای او مهم است.
کودک با رفتار خود ، والدین را مجبور می کند تا برای او محدودیت تعیین کنند ، زیرا زندگی بدون مرز ترسناک است. او بدتر و بدتر رفتار خواهد کرد. تا زمانی که از حد مجاز مجاز عبور نکند. به عنوان مثال ، به مسیر اجرا می شود. والدین عصبانیت خود را از دست می دهند - فریاد بزنید یا تپق بزنید. کودک به زودی آرام می شود و رفتار مناسبی از خود نشان می دهد. والدین در گناه غرق می شوند. به هر حال ، او به خودش قول داد که مانند پدرش سختگیر نباشد. او قسم خورد که فریاد نزند ، نام نبرد ، بچه را نزند. و سپس او شکست.
با گذشت زمان ، والدین متوجه می شوند که به نظر می رسد کودک عمداً والدین را به پرخاشگری تحریک می کند.
بله ، کودکی که خود والدین برای او محدودیتی قائل نیستند - ناخودآگاه این محدودیت ها را از والدین می خواهد. اکنون کودک می داند که دویدن در پیست خطرناک است. از این گذشته ، والدین بیهوده عصبی نبودند.
مثال پیچیده تر: شما نمی توانید شخص دیگری را ضربه بزنید.
گاهی اوقات کودک باید این کلمه "نه" را بشنود. با این کلمه شما آزادی شخصی را له نخواهید کرد. اگرچه به نظر می رسد که این محدودیت ، فشردن ، همپوشانی امکانات است.
اما در دنیای خارج ، بسیاری از چیزها مجاز نیستند. شما نمی توانید وسایل دیگران را بگیرید. این سرقت است. و کودک باید این را بداند.
همانطور که بودا گفت ، مهم است که به راه میانه پایبند باشید ، یعنی در افراط و تفریط قرار نگیرید. استبداد دوران کودکی بد است. اما مجاز بودن کودک ، آزادی کامل قبل از هرج و مرج بد است.
اگر در دوران کودکی نشان داده نشود که این جهان دارای مرزهایی است ، مدرسه آن را به طور محکم به کودک نشان می دهد.
شما مداد شخص دیگری را بردارید - بچه ها در مراسم نمی ایستند ، بلکه شما را می زنند. و یک والد مهربان کمک نمی کند ، زیرا او در این نزدیکی نیست.
او نمی فهمد - در نوجوانی ، سازمان های اجرای قانون با جریمه و اتاق کودک برای پلیس به کمک می آیند.
شما چی فکر میکنید؟
توصیه شده:
چگونه فرزند خود را آموزش دهیم تا قسمت 1 - انگیزه
این سری مقالات را زمانی تصور کردم که بار دیگر در ماه سپتامبر سوالی از مشتریان در مورد کودک و درس ها دریافت کردم. برای چندین سال کار ، من قبلاً تصویری جمعی از چنین سوالی ایجاد کرده ام: - اسکندر ، کمکم کن ، من نمی دانم با دخترم چه کنم. او 9 ساله است ، به هیچ وجه تکالیفش را انجام نمی دهد.
در اینجا و اکنون در تماس بین مادر و فرزند است. چگونه مادر بدی باشیم
من مایلم تجربه کوتاهی از روان درمانی را با چند مادر جوان که اخیراً اولین فرزند خود را به دنیا آورده اند و با مشکلات و مشکلات وضعیت جدید خود روبرو هستند ، به اشتراک بگذارم. رویدادهای توصیف شده مربوط به آن زمان اخیر است ، زمانی که مشورت با روانشناس و کار با روان درمانگر به نظر خیلی ها امری غیرعادی و عجیب بود.
مادر و دوست دختر: شکستن مرزهای رابطه مادر و فرزند
"گمان نکنید که من برای آوردن صلح به زمین آمده ام ؛ من نیامده ام که صلح را به ارمغان بیاورم ، بلکه شمشیر هستم ؛ زیرا من آمده ام تا مردی را از پدرش جدا کنم ، و دختری با مادرش و دختری -با مادرشوهرش. و دشمنان مرد خانواده او هستند "(متی 10:
رابطه با شوهرش. چگونه رابطه خود را با شوهر خود نجات دهیم؟
رابطه با شوهرش. اگر سرما از شوهر شما ناخوشایند نفس می کشد ، چگونه می توانید روابط خانوادگی را نجات دهید؟ اگر او صحبت با شما را متوقف کرد ، و در مورد مشکلات خود صحبت کرد؟ اگر ارتباطات فقط در مورد موضوعات خانگی ، مالی و والدین و فرزندان انجام می شود و در قالب یک جلسه برنامه ریزی تولید انجام می شود؟ اگر صمیمیت یک بار در ماه اتفاق می افتد ، یا حتی در چند ماه؟ اگر او غمگین یا بی حال به خانه می آید و به وضوح می خواهد تا آنجا که ممکن است دیر به خانه بیاید؟ اگر او برنامه های مشترکی برا
20 دلیل برای جلوگیری از نجات مادر و شروع به زندگی با قوانین خودتان
شما فقط زندگی خود را آغاز خواهید کرد. نه به مادرم یا شخص دیگری از سیستم اجدادی ، بلکه طبق سناریوی خودتان زندگی کنید شما دقیقاً می دانید چه می خواهید ، نه مادر یا پدر یا جامعه شما دقیقاً حرکت خود را در زندگی ، کجا ، چرا و چرا ، برای چه ، چگونه و در نهایت خواهید دانست.