چگونه درمان به شما کمک می کند تا خود را پیدا کرده و بپذیرید

تصویری: چگونه درمان به شما کمک می کند تا خود را پیدا کرده و بپذیرید

تصویری: چگونه درمان به شما کمک می کند تا خود را پیدا کرده و بپذیرید
تصویری: چگونه انرژی منفی‌ را از خانه خود دور کنیم؟ 💚 2024, ممکن است
چگونه درمان به شما کمک می کند تا خود را پیدا کرده و بپذیرید
چگونه درمان به شما کمک می کند تا خود را پیدا کرده و بپذیرید
Anonim

در جستجوی خود گم شده ، می توانید سالها صرف کنید و یک روز به دنبال درمان باشید.

در آنجا روال عادی و کمی عملگرا خواهد بود و آنها خواهند پرسید که قبلاً برای پیدا کردن من چه تلاش هایی انجام شده است.

یک صفحه سیاه وجود دارد ، سپس اسلاید می شود.

به بالای زنجیره غذایی صعود کرد.

من در کشورهای مختلف به دنبال خودم بودم.

من در میان دیگران به دنبال خودم بودم.

مکث می کنم.

- در میان کدام یک؟

فکر می کند. به خودی خود می رود و از آنجا تصویر دیگری را می آورد. به دیگری تلنگر می زنم و دوباره مخفی می شوم.

- چرا با آنها ارتباط برقرار می کنید؟

- چون N ، N و N هستند.

- به نظر می رسد توصیفی از خودتان باشد.

- خوب ، بله ، برای نشان دادن اینکه من واقعاً همان هستم. آنجا پذیرفته شود.

معلوم می شود که من آخرین بار در این حالت دیده شده ام ، و سپس از آن خارج شده و چندین سال گم شده است.

نوستالژی باز می شود و کل فضا را با تصاویر رنگارنگ ، بوی موزه و حسرت پر می کند. آنقدر ناراحتی وجود دارد که به نظر می رسد در شکافها خزیده است. من شروع به نگرانی می کنم که چگونه آن را از آنجا خارج کنم.

ناگهان ، رویدادی در داستان رخ می دهد که کل تصویر را جمع می کند. قبل از او ، همه چیز در زندگی خوب بود ، و سپس بد شد.

اتاق خالی و خنک می شود. حتی شکاف ها هم اکنون خالی هستند. من ، به عنوان حسابرس ، شنیتکه را در این لحظه می شنوم.

Schnittke من می ترسم ، این نشانه آن است که زمان بازگشت به صندلی فرا رسیده است.

- بنابراین ، من در این لحظه گم شده ام؟

- بله ، اما من از رفتن به آنجا می ترسم ، هوا تاریک است.

- بیا با هم بریم؟ من چراغ قوه دارم.

چشمانی پر از اشک و شهامت.

من یک انجمن سوسو زدن دارم که ما با لباس فضایی قصد داریم در یک کمد تیره به دنبال خرس باشیم. فقط به جای خرس ، ما یک I ترسیده کوچک را پیدا می کنیم ، بین آنچه بود و آنچه نمی توانست باشد گم شده است. در همین حال ، آنچه خود پذیرفت و آنچه نتوانست قبول کند.

به نظر می رسد که مسیرهای حالتهای مختلف در دوران کودکی طی نشده است ، شاید والدین یک بار قبول نکردند ، شاید خود آنها از رفتن به آنجا ترسیده باشند.

پیشنهاد می کنم با چراغ قوه به اطراف نگاهی بیندازید و توضیح دهید که کجا هستید و چه احساسی دارید.

من آنجا بودن را دوست ندارم ، سخت است که او چنین باشد. بنابراین ، من در کنار خودم هستم و اینگونه قبول دارم. برای شروع با کسی

دیر یا زود تسلیم می شود ، زیرا هیچ جایی برای فرار وجود ندارد ، بالاخره اینجا نور است و دیگری وجود دارد و تاریکی و تنهایی وجود دارد. و اگر دیگری شما را به این شکل بپذیرد ، می توانید خودتان را بپذیرید.

نفس بیرون می دهم و مدیتیشن می کنم. پست ترین موضوع در درمان ، پذیرش خود است. من در خارج هیچ چیز غیر قابل توجه و در داخل بدخیم ، در هر دو طرف ، ندیدم.

- آیا این آن چیزی است که دنبالش بودید؟

- بله ، اما انتظار نداشتم اینطور باشد.

کمی زمان می گذرد و معلوم می شود که "این بهترین است" - من ، و "این - این - لعنت بر مادرش" - همچنین من.

و از تمام این قسمتها من کل را دریافت می کنم. همه متفاوت ، دوخته و مهر و موم شده ، اما کل I. و چند حالت را تجربه کرده ام ، می توانم متفاوت باشم.

وقتی به آن عادت می کنید ، می توانید بپرسید که اکنون می خواهد چگونه باشد. یک چراغ قوه بر می دارم و می روم دنبالش.

میلا گربنیوک ، روانشناس

+380 063 603 22 20

توصیه شده: