دعواهای خانوادگی ، قسمت اول

تصویری: دعواهای خانوادگی ، قسمت اول

تصویری: دعواهای خانوادگی ، قسمت اول
تصویری: دعواهای دیده نشده در بفرماییدشام 2024, ممکن است
دعواهای خانوادگی ، قسمت اول
دعواهای خانوادگی ، قسمت اول
Anonim

من یک خانواده مجرد نمی شناسم که حداقل یکبار با هم دعوا نکرده باشند. من حتی می گویم که این یک روند طبیعی است. و اگر ما دیگری را نمی فهمیدیم ، متوجه نیازهای او نمی شدیم ، بدون قید و شرط آنچه را که نیاز داریم ، مطالبه نمی کردیم ، و سعی نمی کردیم به هیچ وجه شریک خود را فریاد کنیم.

در این مقاله ، من بر علل دعوا تمرکز می کنم.

دلایل مختلفی برای نزاع در خانواده وجود دارد. در روانشناسی ، سه گروه از دلایل وجود دارد: دلایل توزیع ناعادلانه مسئولیت ها در زندگی روزمره و به طور کلی خانواده. دلایل بر اساس نارضایتی از نیازها ؛ دلایل مربوط به عدم تربیت یک یا هر دو همسر.

احساس توزیع ناعادلانه مسئولیت ها از این واقعیت ناشی می شود که در مقطعی توافق و توافق مشخصی وجود نداشت. مهم نیست که چقدر عجیب به نظر برسد ، بحث در مورد همه مسائل روزمره حتی قبل از ازدواج بسیار مهم است. مهم است که توزیع مسئولیت ها با توافق هر دو همسر انجام شود. هر دو می توانند انتظارات کاملاً متفاوتی از دیگری و خانواده داشته باشند و می توانند زندگی خانوادگی را به روش های مختلف تصور کنند. به طور طبیعی ، هرچه تفاوت این ایده ها بیشتر باشد ، احتمال فروپاشی خانواده بیشتر است و بنابراین ، دوام کمتری دارد. این به این دلیل است که انتظارات نقش جنسیتی با هم منطبق نیستند (یا آنها از تضاد دیدگاه ها صحبت می کنند).

اگر زن یا شوهر نقشهای آنها را به طرق مختلف درک می کنند و نمی توانند در مورد ایده های آنها به توافق برسند ، و گاهی اوقات حتی راهی برای گفتن وجود ندارد ، چه به دلیل رد شریک از تلاش برای انتقال ایده ها و درک خود به او ، یا به دلیل عدم امکان توضیح مستقیم و واضح … گاهی اوقات ما سعی می کنیم در مورد ایده های خود به گونه ای گلدار و "دوراهی" صحبت کنیم که ممکن است برای ما قابل درک نباشد ، حتی سعی می کنیم "بین خطوط بخوانیم". بهترین گزینه این است که مستقیماً ، صادقانه ، بدون سرزنش صحبت کنید ، اما در مورد ایده ها و احساسات خود صحبت کنید. اغلب اوقات با این واقعیت روبرو می شوم که هر یک از شرکا رفتار و نگرش خود را تنها رفتار صحیح می دانند و رفتار شریک (اگر شرایط وی را برآورده نکند) بد ، اشتباه و غیره است. حتی برخی معتقدند که همسرشان عمداً اینگونه رفتار می کند تا آنها را اذیت کند. اگر راهی برای رسیدن به توافق و سازش وجود ندارد ، ابتدا به یک درگیری پنهان و سپس به یک درگیری آشکار تبدیل می شود.

در مورد دلیل دوم (نارضایتی از نیازها) ، می توان گفت که از این واقعیت ناشی می شود که ایده های هر یک از همسران با ایده آل دیگری بسیار متفاوت است. تحقیقات نشان می دهد که باورها تنها به یک جنبه از زندگی محدود می شوند. و اغلب این فقط جنبه روزمره زندگی خانوادگی است. کمی کمتر جنبه جنسی. مردان اغلب ایده های بیشتری دارند و درک می کنند که همسرش باید چه کار کند ، و به ندرت در مورد وظایف و مسئولیت های خود تصوری ندارند. زنان نیز نسبت به نقش شوهر از نقش خود آگاهی کمتری دارند. بزرگترین شکاف در این س arال ایجاد می شود که چگونه می توانید یک رابطه سالم را در خانواده حفظ کنید. مردان اغلب راه حل این مسئله را در حمایت مادی خوب خانواده درک می کنند. زنان بر اهمیت حمایت اخلاقی و عاطفی در خانواده تأکید کردند.

دلیل سوم این است که (به ویژه همسران جوان) درباره یکدیگر ، تاریخ فردی و ارزش های دانه آنها اطلاعات کمی دارند. شاید این نتیجه این واقعیت باشد که در دوران خواستگاری هر چیزی مورد بحث قرار گرفت ، اما نه ارزش های خانوادگی و نه ایده های آنها را بیان کرد ، یا به معنای کلمات دیگری خیانت نکرد. این اغلب زمانی اتفاق می افتد که دوره قبل از ازدواج بسیار کوتاه است.

من در قسمت دوم مقاله در مورد چگونگی عبور م conflictsثر از درگیری های خانوادگی صحبت خواهم کرد.

اگر هنوز در مورد چگونگی کنار آمدن با مشاجرات در خانواده س questionsال دارید ، می توانید آنها را از من بپرسید ، و من آماده پاسخگویی به آنها هستم.

میخائیل اوژیرینسکی - روانکاو ، تحلیلگر گروه.

توصیه شده: