صداقت به عنوان اکسیری از خودفریبی

فهرست مطالب:

تصویری: صداقت به عنوان اکسیری از خودفریبی

تصویری: صداقت به عنوان اکسیری از خودفریبی
تصویری: How to Truly Love | Empathy: The Secret to True Success | Pastor Gregory Dickow 2024, ممکن است
صداقت به عنوان اکسیری از خودفریبی
صداقت به عنوان اکسیری از خودفریبی
Anonim

اکنون پاییز نیست ، اما برگها هنوز در حال ریزش هستند. گاهی پوست منسوخ آن می افتد. من می خواهم تجربه مشاهدات خودم ، مشاهدات خودم را با شما به اشتراک بگذارم. به طور دقیق تر ، در پشت مکانیسم هایی که اکنون سست شده اند: آنهایی که چند سال پیش تازه بودند ، اما اکنون در حال منسوخ شدن هستند. آنها به آرامی ، با حیله گری ترک می کنند ، خروج مکانیسم های عمیق همیشه با زندگی در اشتباهات همراه است ، سقوط می کند ، با درد خاصی که اصلاً لازم نیست از آن اجتناب شود ، در غیر این صورت راهی برای زندگی وجود ندارد ، و شما نمی توانید اگر کاملاً مستقیم است ، آن را درد بنامید

سعی می کنم صادق باشم همانطور که با یک دروغ سنج - من بسیار بیشتر علاقه مند هستم ، و حتی با شما ، امیدوارم باز بودن بتواند اعتماد را برانگیزد ، و وقتی بین ما اعتماد وجود داشته باشد ، نیمی از کار تمام شده است.

بنابراین ، به نظر می رسد که من حدود 4-5 سال پیش زیبایی یا حقیقت یا صداقت را - هرطور که شما نام می برید ، کشف کردم. شما می توانید آن را متفاوت نامید: برخی از مکانیسم های دفاعی روانی سقوط کردند و معلوم شد که در پشت آنها سبکی ، شادی و آرامش و همه چیز واقعی ، غیر توهمی ، بی زمان نهفته است. زیبایی این کشف این است که در حقیقت ، هیچ چیز خاصی کشف نشده است ، اما با این وجود ، این دقیقاً یک کشف است یا می توان گفت اطلاع.

ماهیت آن در کلمات نیست و کلمات غیرقابل توصیف است ، اما در کلمات ممکن است شبیه چیزی باشد که به احتمال زیاد در کلمات قبلاً با آن برخورد کرده اید: جایی برای آینده وجود ندارد ، زندگی هیچ هدف یا معنایی ندارد ، هیچ چیز برای اجتناب وجود ندارد ، شما می توانید ملاقات کنید با همه چیز ، هیچ ترسی وجود ندارد ، اما آنچه ترسناک به نظر می رسد فقط از دور ترسناک است ، اما در زمان ملاقات کاملاً قابل تحمل ، قابل قبول و حتی جالب است. ماهیت همه ناراحتی ها و مشکلات فقط من است ، آشنایی ، اعتماد به نفس ، غرور ، دانش ، درک ، شناسایی ، ترس از دست دادن چیزی یا تمایل به نگه داشتن چیزی ، این احساس که چیزی در جایی ممکن است مال من باشد و دقیقاً با من مرتبط است ، پس حداقل "عشق" من ، یا کتاب "من" ، یا اندیشه "من" ، یا ایده "من" باشید. این کلمه "من" یا بهتر بگویم پشت آن تنها دلیل این است که بودن در همه زندگی ، لذت ، عشق و آرامش را از دست می دهد ، فراموش می کند چگونه خود را پرورش دهد و شروع به تلاش برای کنترل ، بهبود ، اصلاح خود ، تلاش برای آنچه اهداف مطلوب ، به ایده آل ، یا حداقل برای بهتر شدن.

دقیقاً همه چیز از بین می رود ، روی کسی که در این نزدیکی است می ریزد ، و راهی برای دور شدن از آن وجود ندارد - آنچه در شماست همیشه به طور خودکار به بیرون پخش می شود. نگرانی در داخل غیرممکن است ، و بیان آرامش در خارج ، آنچه در ذات خود بیان می شود همیشه دارای جوهر درونی است. و حتی اگر شکل بیان آرام باشد ، به راحتی می تواند چیز دیگری را نیز پوشش دهد. در مورد شکل بیان ، رسا یا فعال - لزوماً شامل اختلاف نظر ، خشم یا پرخاشگری نیست ، اغلب بله ، اما گاهی اوقات ، در مورد شخص خاصی ، شاید اصلاً نه ، اما به منظور تشخیص این امر ، باید برای شما خوب آشنا باشد

همراه با این کشف ، یک شگفتی بزرگ رخ داد: این بسیار ساده و برای همه قابل دسترسی است ، اما به معنای واقعی کلمه هیچ کس به آن علاقه ای ندارد. حتی کسانی که آشکارا می گویند این جالب است: عشق ، صداقت ، گشودگی ، با احتمال 99 - - این یک دروغ است.

به طور دقیق تر ، برای یک شخص این قطعاً دروغ نیست ، به نظر می رسد که همه چیز دقیقاً به همین شکل است ، او هنوز نمی داند که واقعاً در پشت کلمات عشق ، صداقت ، گشودگی چه چیزی نهفته است. و پشت این همیشه چیزی وجود دارد که این شخص به طور فعال از آن اجتناب می کند ، چیزی که شخص از آن پنهان شدن یاد گرفته است. و همیشه ، برای همیشه و همیشه ، این یکی است: آسیب پذیری مطلق ، لمس زندگی و همه اطرافیان. شجاعت روبرو شدن با حقایقی که گاهی رنج می برند ، اما رنج نمی برند. توانایی مطالبه نکردن ، دستکاری نکردن ، بلکه اشتراک گذاشتن خود ؛ توانایی انتظار کشیدن و امید نداشتن ، اما در عین حال بی حوصلگی یا بسته ماندن ؛ توانایی افشای آشکار و مستقیم افکار ، ایده ها ، خواسته ها ، افکار خود ، اما به صورت حسی ، دلسوزانه - مستقیم ، اما با عشق ؛ توانایی راضی بودن به چیزهای کوچکی که در هر لحظه وجود دارد.

همه چیز شروع به تغییر کرد ، که چندان مهم نیست ، زیرا به معنای واقعی کلمه همه چیز.

ماهیت پیام من در حال حاضر متفاوت است. من می خواهم به شما بگویم که چگونه حقیقت ، آن چیزی که آشکار شد و آن چیزی که هنوز قابل مشاهده است و دیگر نمی تواند به جایی برود ، در عملکرد من گاه بی رحمانه و کاملاً بی رحم ظاهر شد.و سالها طول کشید تا این درک ، نه چندان زیاد ، اما هنوز. مشاهده دائمی حساس ، اول از همه ، خود ، شجاعت عدم ترس از اعتراف به اشتباهات خود و در نتیجه آشکار كردن حساسیت و حساسیت خود ، منجر به این واقعیت شد كه نه با كلام ، حقیقت بدون عشق همیشه خشونت است. بی رحمی حقیقت ، همانطور که اخیراً کشف شد ، می تواند در عدم حساسیت و نابهنگامی باشد ، در تلاش برای تحمیل شرایط ، در تلاش برای انتقال ، افشای ، نشان دادن کسی که در این نزدیکی است و احتمالاً آنچه در دسترس او است به اشتراک می گذارد به شکلی که در دسترس اوست

و تجربه من از تعامل با مردم نشان می دهد که به ندرت کسی آماده است که مستقیماً به خود و س theirال خود نگاه کند ، و تلاش برای نگاه مستقیم به چنین لحظاتی ، اگر شخصی هنوز آمادگی این کار را نداشته باشد ، طبیعتاً با مقاومت شدید روبرو می شود. ، دفاع ، پرواز یا حمله تلافی جویانه. هرگز نمی توان بازتر از آنچه اکنون در دسترس است باز کرد. اما حتی اگر این امکان وجود داشته باشد ، و این برای من نیز اتفاق افتاده است ، کمک هایی که شما به یک فرد آماده نمی دهید ، خیلی زود برای او یک بار و یک بازگشت ناگزیر به قدیمی ، آشنا ، اما هنوز به تنهایی زندگی نمی کند. رخ می دهد ، و بازگشت ، با تجربیات افزایش شدت چند برابر.

راست گفتن ، اما گفتن آن عاشقانه یک هنر عالی است.

حالا من این را یاد می گیرم. من در حال یادگیری یک صداقت ملایم هستم ، نه مانند تیغ تیغ ، هیچ مشکلی در آن وجود ندارد ، چنین بیان حقیقت آشکار می شود و اکنون به خوبی آشنا شده است ، و گاهی اوقات به کار می آید. بلکه صداقت عشق ، لطیف است. اکنون بسیار بیشتر از اواخر ، موفق می شوم ، اما نه همیشه. و هنگامی که این امر شکست بخورد ، یک "بازخورد" مناسب (یا به زبان قدیمی ها ، کارما) اتفاق می افتد ، یک پیامد سریع ، میوه های سریع ، که ماهیت آن همیشه مظاهر خود من است.

این قسمتی از داستان من است که بدون تزئین گفته شده است ، همانطور که اکنون می بینم.

با شما می توانم آنچه را که برای من روشن و واضح است ، به اشتراک بگذارم ، و برخی از اینها ، به نظر من ، ممکن است برای شما مفید باشد. من می توانم به شما کمک کنم تا به وضوح جنبه های تاریک خود را ببینید و با آنها ملاقات کنید ، آنهایی که آنها را انکار می کنید ، و از آنها پنهان می شوید ، و فرار می کنید. آسان نیست ، اما ممکن است. با ملاقات با این ، دیگر نیازی به من نخواهید داشت ، زیرا هیچ مانع دیگری برای خوشبختی وجود ندارد. و علاوه بر خوشبختی ، نه من و نه شما به چیز دیگری علاقه نداریم.

توصیه شده: