اعتیاد به منفی بافی

فهرست مطالب:

تصویری: اعتیاد به منفی بافی

تصویری: اعتیاد به منفی بافی
تصویری: خلاصه کتاب پاکسازی ذهن / کتاب فوق العاده ای که میتونه یه شروع فوق العاده رو براتون رقم بزنه 2024, آوریل
اعتیاد به منفی بافی
اعتیاد به منفی بافی
Anonim

ما متوجه شدیم که در همان موقعیت افرادی هستند که نقطه اتکا و مثبت را می بینند ، و کسانی هستند که فقط جنبه منفی وضعیت را می بینند. و کسانی هستند که توانایی منحصر به فردی دارند - همه جا منفی را ببینند و حتماً دیگران را در مورد آن گزارش (هشدار) دهند.

امروز می خواهم در مورد سه دلیل متداول برای ظهور چنین تفکر و تصوری از زندگی صحبت کنم.

دلیل 1. نیاز عمیق به تغییر داستان های دوران کودکی

هر کدام به طرز خاص کودکی سختی را پشت سر گذاشتیم ، اما برخی از ما در شرایط بحران ، نزاع ، طرد شدن و فشار مداوم بزرگ شدیم. کودکی را تصور کنید که هر روز والدین منفی خود را روی آن می ریختند: "چرا تکالیف خود را انجام ندادید؟ چرا تموم نکردی؟ آیا آماده شدن سریع دشوار است؟ " و غیره.

در واقع ، این س inال در مورد کودک نبود ، بلکه در این واقعیت بود که آنها برایشان دشوار بود که روابط خود را مرتب کنند ، با کمبود پول ، دوستان ، سرگرمی ها و رضایت کلی از زندگی کاری انجام دهند. در دوران کودکی ، کودک قدرت و توانایی مقاومت در برابر شرایط سخت زندگی را نداشت ، وظیفه فقط زنده ماندن بود. با این حال ، وقتی بزرگ شد ، هیچ چیز تغییر نکرد و همچنان به دنبال پاسخ به سوالات حل نشده است: چرا؟ چرا آن کار انجام دادند؟ چرا با من؟ شاید دانه ای حقیقت در سخنان آنها وجود داشته باشد ، و من واقعاً آنقدرها هم خوب نیستم؟ چگونه می توانم والدینم را تغییر دهم …

سپس ، در حقیقت ، یک فرد بالغ همیشه به طور ناخودآگاه موقعیت هایی را پیدا می کند که شبیه کودکان است ، اما در آن ها فرصتی برای "جبران" و تغییر نتیجه دارد ، زیرا او در حال حاضر یک بزرگسال است و تجربه ، منابع بیشتری دارد ، استحکام - قدرت. دشواری در یک چیز نهفته است - هنگامی که او در چنین شرایطی قرار می گیرد ، خود را در طرح آن داستانهای دوران کودکی می بیند که از نظر احساسی او را جذب می کند و در آن حتی در یک بزرگسال برای او بسیار دشوار است که متفاوت عمل کند

اگر متوجه شدید که این مربوط به شماست ، چگونه می توانید به خودتان کمک کنید؟

- به خود بگویید دوران کودکی به پایان رسیده است ، شما بزرگ شده اید و اکنون خودتان تصمیم می گیرید که در زندگی شما چگونه و چگونه خواهد بود

- مطمئن شوید که به دنبال یک محیط کیفی جدید هستید ، تعامل جدید با جهان را بیاموزید

-به درمان بروید ، زیرا برای تغییرات طولانی مدت با کیفیت بالا ، قطعاً به کمک خارجی نیاز خواهید داشت

دلیل 2. چهارشنبه که غذا می خورد

تصور کنید که همه چیز برای شما خوب بود ، اما سپس به شهر دیگری نقل مکان کردید ، شغل جدیدی پیدا کردید و در تیم سختی قرار گرفتید که از همه انتقاد می کند و همه چیز را بی ارزش می کند. شما درک می کنید که کار برای شما مهم و ضروری است و شروع به قرار دادن یک درپوش شیشه ای می کنید تا روشن نشود … اما بعد از مدتی متوجه می شوید که خودتان شروع به مشاهده همه چیز از یک زاویه جدید و افق های جدید می کنید. باز می شوند سپس روانشناسی رایج را به یاد می آوریم که می گوید: (1) شما به عنوان 5 نفر از افرادی که بیشتر وقت خود را با آنها سپری می کنید ، محاسبه می کنید ، (2) کارآفرینی که همه چیز را از دست داده است به راحتی در مدت یک سال به همان سطح درآمد می رسد یا دو ، او فکرش را کمک می کند ، (3) وقتی برای مدت طولانی با شخصی ارتباط برقرار می کنید ، بسیار شبیه هم می شوید: عادات ، کلمات ، رفتار و حتی ظاهر.

به سوالات زیر صادقانه پاسخ دهید:

- چه محیطی مرا احاطه کرده است؟

-چی میخونم؟ من به چه چیزی نگاه می کنم؟ از چه منابعی اطلاعات دریافت می کنم؟

- چه کسانی مورد علاقه من هستند؟ آنها چه ارزشهایی را منتقل می کنند و به توده ها منتقل می کنند؟

- دوستان من چه کسانی هستند و من با آنها چه هستم؟

- چه ارزشها و عاداتی را از طریق محیط "جذب" می کنم؟ آیا آنها در دستیابی به اهدافی که برای من مهم هستند کمک می کنند یا مانع می شوند؟

به یاد داشته باشید ، محیط ما بسیار بر تفکر ما تأثیر می گذارد ، و تفکر از قبل بر تصمیماتی که می گیریم ، و روحیه ای که از اقداماتمان دریافت می کنیم ، تأثیر می گذارد.

دلیل 3. عادات ، مزایای ثانویه و ارتباطات عصبی جدید

گاهی عادات موقتی ما دائمی می شوند و محکم با ما ادغام می شوند.هرگونه توسعه از طریق بحران صورت می گیرد. بحران = رشد یک بحران می تواند مثبت باشد - هنگامی که سطح استرس بالاتر از منطقه راحتی باشد ، اما بدن ما می تواند آن را با آرامش "هضم" کند ، علاوه بر این ، این خروج از منطقه راحتی برای ما آدرنالین ، افزایش انرژی و روحیه مثبت ایجاد می کند. برای ما سخت است که در این حالت متوقف شویم))) من بیشتر و بیشتر می خواهم. و در نقطه ای ، خط به طور نامحسوس کج می شود و بدن ما در استرس شروع به دیدن دشمن ، دفاع از خود و تجمع می کند. فرایندهای اساسی ذهنی روشن می شوند ، که با هدف حداکثر شناسایی دشمن (و از این طریق احساس ظریف احساسات منفی مختلف) به منظور انجام اقدامات مناسب با هدف بقای ما انجام می شود. بدون توجه به آن ، ما دائماً احساسات منفی را تجربه می کنیم ، در تشخیص آنها بهبود می یابیم ، کوچکترین تغییری در حالت خود احساس می کنیم … و تفکر منفی نامحسوس به عادت جدید "مفید" ما تبدیل می شود ، ارتباطات عصبی جدیدی با آن شکل می گیرد و ما مشکوک می شویم. و از یک فرد شاد ناراضی …

در مورد آن چه باید کرد؟

- میزان استرس را در زندگی خود کاهش دهید و استراحت با کیفیت (!) داشته باشید

- یک دفتر خاطرات از وقایع مثبت داشته باشید (هر شب ، حتی قبل از خواب ، تلفن ، در یادداشت های خود 3-5 رویداد مثبت را که در طول روز برای شما اتفاق افتاده است بنویسید)

- به طور مرتب عادات را ممیزی کنید ، برای ایجاد عادات جدید اهداف تعیین کنید و آنها را گام به گام در زندگی خود پیاده کنید

مزیت اصلی تفکر مثبت این است که فرصت های زندگی را ببینید ، سریع به آنها پاسخ دهید و فقط از هر روز زندگی خود لذت ببرید. من شما را تشویق می کنم که توجه کنید هر چند وقت یکبار منفی فکر می کنید ، چقدر این ارتباط برای شما قوی است و آگاهانه تصمیم بگیرید که می خواهید در این مورد چه کاری انجام دهید.

توصیه شده: