چرا دختران خوب و شایسته با فضولات و حرومزاده های محکم روبرو می شوند؟

تصویری: چرا دختران خوب و شایسته با فضولات و حرومزاده های محکم روبرو می شوند؟

تصویری: چرا دختران خوب و شایسته با فضولات و حرومزاده های محکم روبرو می شوند؟
تصویری: Cyberpunk 2077 - همه 7 پایان (پایان خوب، بد و مخفی) 2024, ممکن است
چرا دختران خوب و شایسته با فضولات و حرومزاده های محکم روبرو می شوند؟
چرا دختران خوب و شایسته با فضولات و حرومزاده های محکم روبرو می شوند؟
Anonim

روزی روزگاری دختری به نام زولوتسه وجود داشت. گاهی اوقات عمه محبوبش او را صدا می زد. عمه وقتی زولوتز 12 ساله بود فوت کرد. به نظر می رسید که او از این غم جان سالم به در نخواهد برد. هنگامی که تابوت عمه را به زمین انداخته و دفن کردند ، متوجه شد که دیگر کسی باقی نمانده است که بتواند به او یک کلمه مهربان بگوید ، به جلسه ای در مدرسه برود ، با روزنامه دیواری به او کمک کند ، برای روزنامه جدید لباس بدوزد. درخت سال. والدین وقت نداشتند. آنها کار کردند. مادر چگونه او را بزرگ کرد؟ اگر بگویم مادرم از صمیم قلب برای او آرزوی تشکیل خانواده ، ازدواج ، بچه دار شدن دارد ، اشتباه نمی کنم. البته ، دختر کوچک زولوتس ، مادرش و پدرش را دوست داشت. والدین فقط بهترین ها را برای او می خواستند. در این مرحله ، ما اضافه می کنیم که راه جهنم با نیت خوب هموار شده است. فقط مشخص نیست که به جهنم ، زیرا در راه تنها نیت خیر وجود دارد. بدون نقل قول.

Image
Image

والدین نیز عاشق دختر بودند. تا آنجا که می توانستند. آنها همه کارها را فقط به خاطر او انجام دادند: آبیاری ، تغذیه ، لباس پوشیدن ، پوشیدن کفش ، کار در چندین شغل. آنها هیچ وقت برای "نسیم خلط" ، لیسپ و پوس یو-کات نداشتند. آنجا را در آغوش بگیرید ، ببوسید و درگیر صحبت های بیکار باشید ، کلمات مختلف را بیان کنید. پس از همه ، برای آنها عشق ، اول از همه ، مسئولیت است. داستانهای خواب برای گفتن چیست! مسئولیت موضوع دیگری است. در صورت لزوم سرزنش کنید و در صورت لزوم مجازات کنید.

زولوتسه تمام تلاش خود را کرد. از این گذشته ، هر روز به او یادآوری می شد که به خاطر دختر بود که همه چیز ممکن انجام شد! والدین برای داشتن همه چیز دست از سرشان بر می دارند! و او تلاش کرد. پنج نفر آوردم و آپارتمان را تمیز کردم. و به نظر می رسید که والدین متوجه این موضوع نشده اند. چرا توجه و ستایش؟ نیازی به نوازش نیست! آنها وقت روزنامه های دیواری و مزخرفات دیگر را ندارند.

زولوتسه مسئول شد. حتی فوق العاده مسئول. او با تمام وجود مستحق محبت والدینش بود. تا جایی که می توانستم. فقط به دلایلی ، دختر همسایه ، لنا ، توسط والدینش لنوچکا نامیده شد. پدر گاهی او را روی زانو می نشاند و موهایش را نوازش می کرد. یک بار ، وقتی لنوچکا در ریاضی "چهار" گرفت ، پدرش به او گفت: "تو افتخار ما هستی." دختر کوچک زولوتس بی صدا اشک هایش را قورت داد و نفهمید که چرا از لنا بدتر است. او به دلایلی مطمئن بود که بدتر است. چقدر دلش برای عمه اش تنگ شده بود! از نظر جسمی کافی نیست. آنقدر فاقد آن بود که در شبکه خورشیدی درد می کرد ، در گلو فشرده و زخم می شد و فک را تنگ می کرد. چقدر الان می خواهم به عمه ام بگویم ، با او صحبت کنم. فقط کنارم بنشین

Image
Image

و ، اینک ، او یک بزرگسال ، شایسته ، متواضع ، مسئول و دارای مدرک قرمز از دانشگاه است. بلکه با چندین دیپلم و سایر گواهینامه ها و تأیید کتبی "خوبی" او.

فقط او ، با مدرک و گواهینامه های خود ، نمی داند کیست ، چیست ، چه چیزی در او ارزشمند است و از همه مهمتر - آیا او خودش را دوست دارد و آیا باید خودش را دوست داشته باشد؟ و در صورت لزوم ، چگونه؟ و برای چه؟ و اصلا این چیست ، عشق؟ آیا او آنجاست؟ شاید برای اینکه والدین شما و همه شما را دوست داشته باشند ، شما باید به عنوان لنا متولد شوید؟

Image
Image

بنابراین ، دختر به ارزیابی دیگران بستگی دارد. او نمی داند نظرش چیست و اگر نظر دیگری ، نظر شخص دیگری وجود دارد ، آیا می تواند از آن "استفاده" کند؟ آیا نظر شما می تواند صحیح باشد؟ نظر دیگری مدام نظر او را دخالت می دهد و بر او تأثیر می گذارد. در ابتدای رابطه با دوست پسری که دوست داشت ، هنگامی که او فقط در مورد صمیمیت احتمالی با او فکر می کرد ، دختر دائما صدای یخی مادرش را پر از "عدالت و نجابت" می شنید: "شما نباید به او نزدیک شوید! شما باید ارزش خود را بدانید! یک دختر باید مغرور و غیرقابل دسترسی باشد!

و او دوباره احساس کرد که آن دختر کوچک ، ضعیف ، تابع اقتدار والدینش است ، درست مانند زندگی او. مامان همه مشکلات دختران را حل کرد. مامان همه تصمیمات را برای او گرفت ، تصمیم گرفت که دختر برای صبحانه چه بخورد.آیا تا به حال از او پرسیده اید که صبح می خواهد چه بخورد ، تخم مرغ هم زده یا ساندویچ؟ شاید بلغور جو دوسر؟ نظر او درباره فیلم ایمان کوچک چیست؟ مادرم گفت این فیلم به طور کلی یک فیلم مضر و خراب است. تنها یک بی پروایی وجود دارد.

زولوتسه مدتهاست به این واقعیت تسلیم شده است که نظر خود او یا اصلاً مهم نیست ، یا با نظر شخصی معتبر است که برای او معتبر است. یا هر دیگری. دیگران همیشه درست می گویند و بهتر می دانند. اکنون که او عاشق شده است ، آنچه برای او مهمتر است نظر کسی است که او را دوست دارد. چرا او ، مانند طاعون ، از تصمیم گیری حداقل و پیروی از این تصمیم می ترسد: اگر او با این امر موافق نباشد ، چه می شود؟ یا دوست نخواهد داشت؟

دختر "بالغ" در ناامیدی است. و به نظر می رسد که نمی توان در این مورد کاری انجام داد. از این به بعد کاملاً تهوع آور می شود ، او شروع به پرخوری می کند (یا از چیز دیگری پرخوری می کند). و او زندگی را یک کار سخت بی معنی می داند.

Image
Image

با این حال ، علاوه بر مرگ ، تقریباً با همه "مشکلات" می توانید ، در صورت تمایل و درخواست ، کاری انجام دهید.

شاید تردید به خود و وابستگی او به نظرات دیگران به دلایلی ظاهر شده است؟ شاید او باید خودش را پیدا کند؟ احتمالاً زمان آن رسیده است که بدون نقل قول بزرگسال شوید؟ از مادر جدا شدی؟ خود را بشناسید ، خود را بشناسید ، این س yourselfال را از خود بپرسید: من می خواهم صبحانه چه بخورم؟ مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرید.

او فرصتی منحصر به فرد برای شنیدن خود ، آهنگ قلبش دارد. برای انجام این کار ، به چیزهای کمی نیاز دارید: انگشتان خود را روی نبض خود بگذارید و گوش دهید … بله ، درست به این ترتیب ، این اولین قدم است..

بنابراین ، در خانواده او مرسوم نبود که در مورد احساسات آنها صحبت کنند. و او عادت نداشت به احساسات اعتماد کند و در مورد آنها صحبت کند ، زولوتس آنها را سرکوب کرد ، به خود اعتماد نداشت. او نمی داند چه چیزی برای او خوب است و چه چیزی بد است.

به نظر می رسد که او ناگزیر و کشنده به موقعیت ها و مردانی کشیده می شود که مانند والدینش با او رفتار می کنند.

او می خواهد دوباره تأیید شود و همان درد را در درون خود احساس می کند. از این گذشته ، همانطور که او فکر می کند عشق دقیقاً همین است.

در کودکی ، این دختر از گرمای واقعی و محبت کافی برخوردار نبود. اکنون که او "بالغ" شده است ، سعی می کند نیاز خود را به عشق و محبت از طریق واسطه ها برآورده کند و بیش از حد ملایم و دلسوز شود - مخصوصاً در مورد مردانی که به نظر می رسد به آن نیاز دارند.

از آنجا که او هرگز نتوانست والدین خود را تغییر دهد و از آنها گرما و محبت بگیرد ، زولوتزه به نوع مردی که از نظر احساسی با او آشنا نیست واکنش تندی نشان می دهد. او دوباره سعی می کند او را با عشق خود تغییر دهد ، تا او را نجات دهد. و دوباره او با حرومزاده ها و حرامزاده های محض روبرو می شود.

از کودکی ، او ناامن بود و احساس می کرد که نیاز شدیدی به کنترل مرد و روابطش با او دارد. او تلاشهای خود را برای کنترل افراد و موقعیتها با میل "کمک کننده" پنهان کرد.

گلدی بطور بیمارگونه ای به وحشتناک ترین رابطه وابسته است ، همانطور که یک معتاد کامل وابسته به مواد مخدر است. بدون مردی که بتواند تمام توجه خود را بر او متمرکز کند ، به خود می کشد. او اغلب علائم جسمی و عاطفی پرهیز از مواد مخدر را نشان می دهد: تهوع ، تعریق ، هیپوترمی ، تشنج ، افکار آشفته ، افسردگی ، بی خوابی ، وحشت و حملات اضطرابی. در تلاش برای سرکوب این علائم ، او به شریک قدیمی خود باز می گردد یا به شدت به دنبال یک همسر جدید می گردد. همان حرومزاده و حرامزاده بعدی.

با این همه چه کاری می توانید شروع کنید؟ او به اندازه کافی احساسات را سرکوب کرد ، خود را نادیده گرفت ، در نتیجه ، با خود کاملاً ناآشنا بود و بدن او به نظر می رسید یخ زده ، یخ زده بود. در تعامل با یک متخصص ماهر ، او به تدریج شروع به تشخیص خود واقعی خود می کند. برای شروع ، خوب است که او علائم دردناک را بپذیرد و روی حرومزاده ها و کثافتها تمرکز کند ، تا بارها و بارها درد دوران کودکی را دوباره زنده کند.

بشنوید ، احساس کنید و بفهمید: عشق سزاوار نیست. هر فردی شایسته عشق است ، فقط به این دلیل که به دنیا آمده و به این دنیا آمده است. به طور کلی ، خوب است بدانیم این عشق چیست.

ممکن است آسان نباشد.3 جلسه اول باید به شناخت و پذیرش علائم دردناک اختصاص داده شود. پس از این کار ، می توانید به درک عشق به عنوان یک احساس ادامه دهید. چند جلسه طول می کشد تا این دختر یخ زده به درک عشق دست بزند؟ 2-3 جلسه ، من فکر می کنم ، قطعاً مورد نیاز است.

چنین بی هویتی با بدن دردناک و درک مخدوش از عشق ، به عنوان عشق مستحق و واسطه ای - عشق به چیزی ، یک فرآیند بسیار دشوار و عمیق است ، پس از آن اغلب سازگاری مورد نیاز است ، زیرا ممکن است برای یک فرد نابینا اقتباس شود. که جهان را برای اولین بار دیده است.رنگها و تنوع آن.

بعد با همه اینها چه باید کرد؟ زندگی ، احساس ، احساس خود ، بدن خود را شروع کنید ، گویی از یک صفحه تمیز ، دوباره نفس عمیق بکشید ، نغمه قلب خود را بشنوید …

توصیه شده: