2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
من فکر می کنم ما در یک زمان شگفت انگیز زندگی می کنیم. زمانی که فرصتی برای انجام آنچه ما دوست داریم یا آنچه روح ما برای آن تلاش می کند وجود دارد.
به طور اتفاقی اتفاق افتاد که من از طریق تلاش برای توسعه معنوی به روانشناسی رسیدم ، که با موفقیت همراه نبود ، اما فقط منجر به درگیری حتی بیشتر در روح من شد یا فقط به روان رنجوری منجر شد.
اکنون درک می کنم که بسیاری از مردم این مسیر را دنبال می کنند ، مشروط به جستجوی خود و پاسخ به سوالات حیاتی.
دلیل این هیجان قابل درک است. سیستم دولتی قبلی و بعد از آن نهاد خانواده فروپاشید. آنها به مدت 70 سال برای ما تصمیم گرفتند که چگونه زندگی کنیم ، چه چیزی بخواهیم ، چه زمانی بخواهیم ، رتبه ها را رهبری کردند و مسئول شخصیت ما بودند. ما در عصر تغییرات ، هرج و مرج زندگی می کنیم ، بنابراین ما آماده انجام کارهای زیادی برای ملاقات با خودمان هستیم. به عنوان مثال ، در بسیاری از سمینارها ، آموزشها ، ریاضت ها شرکت کنید ، مانتراهایی را بخوانید که کمی درک می شوند …
وقتی ساختار قبلی و راهنمایی ارزشمندی وجود ندارد ، چه باید کرد؟
بسیاری از ما هنوز به دنبال راهنمایی در زندگی هستیم ، توهم ثبات و امنیت ، احساساتی که ناامیدانه از دست داده ایم. تمایل به یافتن یک قرص جادویی ، دارویی با اثر سریع که یکبار برای همیشه رنج را تسکین می دهد ، بسیاری را به سمت جهت های جدیدی در علم روانشناسی می کشاند که به طور گسترده تبلیغ می شود و حجاب را از بین می برد که ما عناصر فرقه گرایی و گورومانیا را از آن خواهیم دید. آنچه در واقع فرد را از شناخت واقعی خود دور می کند و در اعترافات مختلف جایگزین راهنمایی مربیان معنوی می شود. تمرین معنوی ، که اغلب به یک پیشرفت کاذب تبدیل می شود ، ما را از مشکلات ساده روانی دور می کند که در درمان حل می شوند.
بنابراین بسیاری از آنها یک مربی معنوی برای خود انتخاب می کنند و ناخودآگاه می خواهند محبت پدر یا مادری را دریافت کنند ، که در دوران کودکی هرگز دریافت نکرده بودند. آسیب های دوران کودکی اساس خدمات عبادی به مربی است. شما می توانید چندین سال را بدون رسیدن به خواسته خود سپری کنید. اگر تأیید استاد هنوز شادی را به بخش می آورد ، این شادی زودگذر خواهد بود و نیاز واقعی به عشق برآورده نشده باقی می ماند. دیر یا زود ، خشم نسبت به شیء خدایی شده ظاهر می شود ، ناامیدی و ضربه های مکرر به وجود می آید.
افراد مبتلا به ضربه خودشیفته از کمال گرایی و کاهش ارزش رنج می برند و در روسیه اکثریت هستند. بسیاری در دوران کودکی ، والدین شخص را نمی دیدند و نمی شناختند ، آنها فقط به نتایج و دستاوردهای خود توجه می کردند ، که می تواند برای دیگران افتخار کند. خود کودک در سایه ماند ، هیچ کس به دنیای درونی واقعی او علاقه ای نداشت. بنابراین ، برای خودشیفتگان بسیار مهم است که تأیید دیگری را ببینند و آن را به عنوان آینه ای از خود تلقی کنند ، زیرا دنیای درونی فرد خودشیفته شکل نگرفته و خود را احساس نمی کند ، بلکه بر واکنش های بیرونی متمرکز شده است ، که اغلب خودشیفته را به دو واکنش شدید می رساند: بزرگواری یا بی اهمیتی. من پنهان نمی کنم که کار با ضربه های خودشیفته یکی از سخت ترین کارها است ، اما نتیجه چنین کار سختی ، به خود واقعی می بخشد ، جایی که فرد بر اساس نیازهای خود برای عمل و احساسات خود برای ارزیابی آنچه بوده است هدایت می شود. انجام شده. شرم و گناه قابل تشخیص و تحمل خواهد بود. ما می توانیم بگوییم که این مسیر خودشناسی و درمان فرد خواهد بود ، که منجر به اوج بسیاری از تمرینات معنوی می شود - در اینجا و اکنون.
می توانم بگویم که به لطف گشتالت درمانی ، می توانید از دانش جهان زمینی لذت ببرید و بهشت یا دنیای معنوی عجله نکنید. عجله نکنید! همه چیز به موقع می آید. و دانش معنوی (بدون تعصب) مفید و ضروری است. اما شما نمی توانید یکی را جایگزین دیگری کنید. شناخت جهان درونی ، انرژی احساسات: ترس ، شادی ، شرم و غم … مهارت ماندن در این ارتعاشات امکان سازگاری در این جهان مادی-دوگانه ، ایجاد روابط نزدیکتر ، انتخاب سبک زندگی فردی را ممکن می سازد.. من آماده ام تا به کسانی که مایلند خود واقعی خود را بیابند و آزادانه زندگی کنند ، کمک کنم. با احترام مارینا واسیلیونا سمیونوونا.
توصیه شده:
روان رنجوری و شخصیت روان رنجور. این یعنی چی؟
روان رنجوری به معنای عصبی بودن نیست. علائم ، پیدایش و درمان فرد عصبی مدرن روان رنجوری درد و مهر زمان ماست: خودخواه ، سریع ، هنگامی که مردم از نظر فنی بسیار می دانند و در راحتی زندگی می کنند ، اما چگونه عشق ورزیدن را فراموش کرده اند. وحشتناک این است که اگر اکثریت نباشند ، درصد بسیار زیادی از مردم روان رنجور هستند.
بیو یعنی دوست دارم؟
گاهی اوقات به نظر می رسد که شریک ما توجه زیادی به ما ندارد ، اما به دیگران بسیار بیشتر توجه می کند. شما می توانید نه تنها به افراد دیگر ، بلکه به کار ، ماشین ، سرگرمی ها نیز حسادت کنید ، به طور کلی ، لیست بی پایان است. هر فردی حداقل یکبار در زندگی خود حسادت را تجربه می کند.
فروید می گوید: "شاد زیستن یعنی عشق ورزیدن و کار کردن"
"زندگی شاد یعنی دوست داشتن و کار کردن" زی. فروید با این حال ، بسیاری به معنای واقعی کلمه این اساس بنیانگذار روانکاوی را درک می کنند و سعی می کنند دو پرنده را با یک سنگ بکشند: ترکیب عشق و زندگی حرفه ای. از کجا شروع کنیم؟ عشق را در محل کار پیدا کنید یا از روی عشق حرفه ای بسازید؟ چگونه می توان این را درک کرد و کدام بهتر است:
تاریخ نگارش کتاب "سایکو یعنی روح"
تا آنجا که به خاطر دارم ، به کتاب ها "فرار کردم" … او از همه چیزهایی که نمی خواست در زندگی واقعی ببیند فرار کرد و در آنها به دنبال آرامش بود. رویاها در آنجا به حقیقت پیوستند ، می توان زندگی های مختلف زیادی را در آنجا زندگی کرد.
فرزندپروری موقت ، یا احساسی که داریم وقتی به ما می گویند: "من مادر تو نیستم!"
والدین موقتی ، یا وقتی به ما می گویند: "من مادر تو نیستم!" چه احساسی داریم. با اندوه و درد ، از طریق یک تحلیل ساده ، می توانیم بیان کنیم که فرزندپروری دیگر در جریان نیست. هر سال خانواده های اسلاوی کوچکتر و کوچکتر می شوند ، جوانان بیشتر و بیشتر تمایلی به ازدواج ندارند ، تعداد افرادی که می خواهند پدر و مادر شوند کمتر و کمتر می شود.