افسردگی نارسیسیک

تصویری: افسردگی نارسیسیک

تصویری: افسردگی نارسیسیک
تصویری: اختلال شخصیت دوقطبی و ناپایدار مرزی 2024, آوریل
افسردگی نارسیسیک
افسردگی نارسیسیک
Anonim

خطر افسردگی در اختلال خودشیفتگی عمدتاً با شکست یا ناکارآمدی استراتژی های جبرانی معمول همراه است.

در چرخه زندگی کلیشه ای شخصیت های خودشیفته ، دوره های فعالیت موفق خودشیفته یا "جبران سالم" خودشیفته ، با دوره های "شکست" خودشیفته ، "ضعف" خودشیفته جایگزین می شود ، که در طی آن شخصیت خودشیفته نمی تواند احساس عظمت را حفظ کند.

شخصیت خودشیفته به طور خاص احساس افسردگی از غم ، اندوه ، احساس گناه و احساس بی ارزشی را تجربه نمی کند و احساس خلاء مطرح می شود.

بیمار افسرده بی ارزش و ناراضی است ، دنیای او سیاه ، غم انگیز و پر از درد است. از طرف دیگر ، بیمار خودشیفته بدبین ، ناامید است و دنیای او تیره و تار ، ساختگی و پر از شکست است.

فرد خودشیفته دچار معضل بد و خوب نمی شود. او خود را "بالقوه خوب" می داند ، اما قادر به نشان دادن توانایی های خود نیست. مسئولیت "شکست ها" بر عهده سرنوشت و ذات جهان است. بدبینی شخصیت های خودشیفته با غرور همراه است ، دیدگاه های جهان با تمسخر و تحقیر مشخص می شود. شخصیت های خودشیفته بدبین در تحمیل یک چشم انداز بدبینانه از جهان و تمایل به متقاعد کردن دیگران که در چنین دنیایی واقعاً نمی توان به دست آورد ، بسیار فعال هستند.

دوره های کوتاه آرامش با احساس تسکین ذهنی جایگزین "پاشیدن" های پریشانی می شود. شوراکیچ یک تحلیل ساختاری-پویایی از جبران خودشیفته انجام می دهد. او تأکید می کند که اکثر بیماران خودشیفته عملکردهای طبیعی خود را حفظ می کنند. پس از مجموعه ای از چرخه های خودشیفتگی ، عملکردهای عادی نفس واقعیت درونی را آزمایش می کنند و منبع درونی کینه ، تنش و عزت نفس پایین را که عظمت خودشیفته را تضعیف می کند ، شناسایی می کنند. در طول دوره جبران خسارت ، عملکردهای خودکار عادی ، تجاوز را به مرکز عظمت هدایت می کند - به "خاصیت" خود. بدون "تخصص هسته ای" خود بزرگوار فرو می ریزد ، "خالی می شود". به گفته شوراکیچ ، روحیه بدبینانه یک راه سازش برای خروج از تضاد بین عظمت غیرواقعی و ادامه توانایی در آزمایش واقعیت به دلیل عملکردهای عادی نفس است. تحمیل نظر شخص بر بیماران بدبین نشان دهنده فعالیت اساسی مکانیسم های دفاعی شناسایی فاش کننده و قدرت مطلق است. دیسفوریا با فواصل آرامش نشان دهنده نقش اصلی طرح است. تجلی متناقض احساسات برتری و استکبار منعکس کننده این واقعیت است که بدبینی در حال تبدیل شدن به "ویژگی" جدید ، "هسته" جدید عظمت است. اگرچه خود شوراکیچ ، نویسندگان مقاله مروری ، این را فاش نمی کند ، اما ایده های او در مورد بدبینی به عنوان "هسته" جدید خود بزرگوار ایده های A. Adler را تکرار می کند که حتی تجربه رنج را می توان به عنوان بهانه استفاده کرد. برای احساس انتخاب و شباهت خود به خدا (توسط 1).

این دیدگاه وجود دارد که مکانیسم اصلی جبران خودکشی و افسردگی ، کمال گرایی خودشیفته است ، که بر اساس انگیزه اصلی - تجسم کمال و به رسمیت شناختن و تحسین است. عدم امکان ترک این انگیزه به دلیل عدم جایگزینی در قالب سایر انگیزه ها و اشکال وجود است. اگر ارضاء این انگیزه به دلایلی غیرممکن به نظر برسد ، زندگی خالی و جالب نمی شود. حسادت ، کینه و نارضایتی از خود در نهایت منجر به افسردگی می شود. بر اساس این استدلال ، نویسندگان افسردگی خودشیفته را به عنوان فروپاشی ذهنی هدف اصلی زندگی - هدف تجسم تعالی و تعالی شخصی (2) تعریف می کنند.

ادبیات:

1. روانشناسی بالینی از دست دادن خود / سوکولووا ET ، 2015 ، ص. 83-87.

2خودشیفتگی ، کمال گرایی و افسردگی / خولموگرووا ، گرانانیان // مجله روان درمانی تهران ، 2004 ، شماره 1 ، صص 18-35

توصیه شده: