ضربه مادر در مردان. به عنوان حلقه مفقوده در درک زن ستیزی

فهرست مطالب:

تصویری: ضربه مادر در مردان. به عنوان حلقه مفقوده در درک زن ستیزی

تصویری: ضربه مادر در مردان. به عنوان حلقه مفقوده در درک زن ستیزی
تصویری: دکتر مهرنگ خزاعی - علل خیانت مردان به زنان 2024, آوریل
ضربه مادر در مردان. به عنوان حلقه مفقوده در درک زن ستیزی
ضربه مادر در مردان. به عنوان حلقه مفقوده در درک زن ستیزی
Anonim

ضربه مادر به عنوان حلقه مفقوده زن ستیزی

چه بر سر مردان می آید؟

خشونت ، آزار و اذیت جنسی موضوعی است که به لطف تعداد فزاینده ای از زنان که آماده پذیرش زندگی خود در واقعیت زن ستیزی هستند ، در جامعه مدرن آشکار می شود. این سال مطرح می شود: چرا بسیاری از مردان نسبت به زنان بی احترامی می کنند و آنها را به نفرت و خشونت سوق می دهند؟ در واقع از کجا می آید؟ و چگونه آن را متوقف می کنید؟

متخصص مشهور بین المللی در زمینه درمان ضربه مادر بتانی وبستر ، با توجه به علاقه روزافزون به این موضوع ، در این مقاله به ترومای مادر در مردان پرداخته است. نویسنده آسیب های مادر را در زنجیره درک منشأ زن ستیزی بررسی می کند. در اینجا او به بررسی پیشرفت پسرها در دنیای مدرن می پردازد ، عصبانی که در ظاهر قابل مشاهده نیست و آنچه می تواند برای ایجاد تغییر انجام شود.

فرهنگ لغت آکسفورد زن ستیزی را به عنوان "دوست نداشتن ، تحقیر یا تعصب ریشه دار علیه زنان" تعریف می کند.

برای درک زن ستیزی ، باید اولین رابطه زن و مرد-رابطه پسر و مادر را بررسی کنیم.

برای دختران و پسران ، روابط با مادران یکی از مهمترین روابط در زندگی است. نمی توان بیش از حد تأکید کرد که این روابط چقدر بنیادی هستند و چگونه بر رفاه ما در بزرگسالی تأثیر می گذارند. در هفته های اول ، ماه های زندگی ما ، مادر غذا است ، مادر تمام جهان است ، مادر بدن است ، مادر من هستم. هم برای زنان و هم برای مردان ، ضربه مادر ناشی از مردسالاری بر اساس تسلط زنان است.

رابطه مادر و فرزند را می توان اولین رابطه ای دانست که توسط پدرسالاری شکسته شد. ~ آدرین ریچ

در سطح شخصیت ، ضربه مادر مجموعه ای از باورها و الگوهای محدود کننده است که در دوران کودکی در رابطه با مادر ناخودآگاه درونی شده است.

ضربه مادر می تواند از یک رابطه حمایتی سالم بین کودک و مادر تا یک رابطه آسیب زا متفاوت باشد. عوامل زیادی بر دامنه این چارچوب ها که در آنها آسیب مادر ظاهر می شود ، تأثیر می گذارد. برای مردان ، این عوامل به طور مستقیم رابطه پسر با مادرش و تأثیر (مانع یا حمایت) پدر بر رابطه آنها است. از آنجا که مردسالاری بر اصل تسلط استوار است ، نقش پدر و مادر مردسالار را هم پدر و هم مادر می توانند ایفا کنند. به عنوان مثال ، برخی از پسران ممکن است مادر خود را بسیار مغرور و غالب و پدرشان را منفعل و ضعیف تلقی کنند. دیگران ممکن است پدران خود را غالب و مادران خود را قربانی تلقی کنند.

"مردسالاری از مردان می خواهد که از نظر احساسی فلج شوند و بمانند. از آنجا که این سیستمی است که عملاً دسترسی مردان به اراده آزاد را از بین می برد ، برای هر مردی با هر وضعیتی دشوار است که علیه مردسالاری قیام کند ، نسبت به والدین پدرسالار بی وفاداری نکند ، خواه والدین زن باشند یا مرد."

امروزه ، با بزرگ شدن پسر ، پدرش ، مردان دیگر و جامعه او را با مرد بودن آشنا می کنند. این عملکرد توسط فرهنگ مردسالارانه از طریق رسانه ها ، آموزش و دین نیز انجام می شود. متأسفانه ، اجتماعی شدن پسر شامل یادگیری تسلط بر دیگران ، بستن احساسات او و کاهش ارزش زنان است. این نشان دهنده آسیب های فردی و جمعی است.

شفا دادن آسیب های شخصی شما کلید از بین بردن پدرسالاری است.

بر خلاف دنیای مدرن ما ، تاریخ تمدن مملو از نمونه هایی است که در آن پسران برای ورود به بلوغ نیاز به انجام آزمایش های فیزیکی دارند که به لطف آزمایش های شدید ، به آنها امکان می دهد بلوغ روانی را احساس کنند. بنابراین ، او از حالت راحت کودکی به بزرگسالی بیرون می آید. جنبه مثبت چنین ابتدایی قرار گرفتن در حلقه بزرگان مرد است ، که در آن پسر می تواند حمایت مردها را از طریق احساس اجتماع احساس کند و ضربه های روحی و جسمی را بیابد که به او اجازه می دهد با نیروی درونی خود در تماس باشد. مسئولیت و اطمینان

امروزه در دنیای مدرن ، اکثر پسران مجروح می شوند ، اما بدون تغییرات مثبت.

تعداد کمی آیین رسمی ، تعداد کمی از بزرگان عاقل و تعداد کمی از الگوهای مردانه خارج از حکمت متعارف.

انتظارات اجتماعی شامل کاهش ارزش یک زن ، از جمله مادر ، یک مرد را به ناهماهنگی شناختی ، از جمله تناقضات در رابطه با مادرش ، و همچنین توانایی ابراز احساسات ، محبت ، توانایی آسیب پذیر بودن می رساند. در این زمینه مادر را می توان به عنوان "منبع گمشده" برای پسر و پدر را اجتماعی کننده پسر در دنیای مردان دانست ، جایی که اساساً پسر باید طبق قوانین پدرسالاری با پدر خود رقابت کند..

یک نقل قول شگفت انگیز از آدرین ریچ در سال 1977 از کتاب "" وجود دارد که به طور قانع کننده ای در مورد ارتباط بین زن ستیزی و ضربه مادر به مردان صحبت می کند: "مردان از فمینیسم می ترسند عمدتا به این دلیل که" افراد تمام عیار "شده اند ، زنان دیگر مادران مردان نخواهند بود تا به آنها "سینه" ، "لالایی" ، توجه مداوم ، که کودک با مادر ارتباط می دهد ، ارائه دهند. ترس مردان از فمینیسم اینفانتیلیسم است ، میل به ماندن فرزند مادر ، تصاحب یک زن منحصراً برای خودش. این نیازهای کودکانه مردان بالغ به زنان مدتهاست که به عنوان "عشق" احساساتی شده و رومانتیک شده است. زمان آن فرا رسیده است که آنها را به عنوان تاخیرهای رشدی به رسمیت بشناسیم و در مورد حفظ ایده آل "خانواده" که در آن این نیازها از آزادی عمل کامل برخوردارند ، تا خشونت و از جمله آنها ، تجدید نظر کنیم. از آنجا که قانون ، و نظم اقتصادی و اجتماعی ، عمدتاً مردانه است ، نیازهای کودکانه مردان بالغ با مکانیسم قدرت پشتیبانی می شود که نیازهای زنان بالغ را نادیده می گیرد. نهاد ازدواج و مادری ، اراده نوزادان پسر را به عنوان یک قانون در جهان بزرگسالان تصریح می کند."

وقتی زنان داستان های خود درباره سوء استفاده جنسی ، جسمی ، عاطفی را بیان می کنند و سوء استفاده کنندگان خود را شناسایی می کنند ، آن وقت "اختیار" که مردان برای تسلط بر زنان در خانه و محل کار استفاده می کردند به طور فزاینده ای محدود می شود.

زنان کمتر و کمتر تمایل دارند که روی صفحه های ساکت بمانند که مردان می توانند بدون مجازات ، درد نفی شده خود را بر روی آن نشان دهند.

حمله به عنوان خصومت جنسی شده

سوء استفاده جنسی رابطه جنسی نیست ، بلکه تجلی قدرت است. این را اینگونه توصیف می کند: "مردانی که این نوع رفتار را از خود نشان می دهند ، فوق العاده از زنان عصبانی هستند. این عصبانیت ناشی از بدرفتاری در دوران کودکی است. به عنوان مثال ، آنها ممکن است مادرانی داشته باشند که خودشان مورد سوء استفاده عاطفی قرار گرفته اند یا آنها را در برابر پدران متجاوز حفظ نکرده اند. با افزایش سن برخی از مردان عصبانیت خود را نسبت به زنان از زبان جنسیت بیان می کنند. آنها احساسات خود را جنسی می کنند زیرا راه دیگری برای ابراز آنها نمی دانند."

گویی کودک درونی مرد به طور ناخودآگاه بین اشتیاق دردناک خود به "منبع گمشده" که مادرش به او داده است و شرط فرهنگی برای نفرت از او به عنوان یک زن گرفتار شده است.

به عبارت دیگر ، مردان بین تمایل طبیعی خود برای انسان بودن (قادر به احساسات ، آسیب پذیر و همدل) و تمایل خود برای حفظ امتیاز و تحت سلطه هستند.

واقعیت این است که هر دوی آنها نمی توانند همزمان باشند. نگه داشتن تصویر استاد (مردسالاری) به معنای از دست دادن روزافزون دسترسی به انسانیت است. و برای تبدیل شدن به یک انسان کامل ، شما باید رژیم سلطه و تمام روشهای موذیانه ای که می تواند خود را نشان دهد را کنار بگذارید. هیچ امتیازی (ثروت ، قدرت ، شهرت ، اعتبار) هرگز ویرانی درون خود را که پدرسالاری بر پسر کوچک وارد کرده است جبران نمی کند. هیچ قدرتی بر دیگران هرگز این قسمت از دست رفته خود را جبران نخواهد کرد. تنها با انجام کار درونی ترمیم خود می توانید آن را پیدا کنید.

یک مرد می تواند این "منبع گمشده" را نه به شکل زنان واقعی ، بلکه به شکل کاوش و بازیابی آنچه مادر یا زن در او نشان می دهد ، بیابد.

به عنوان مثال ، احساسات شما ، دنیای احساسات ، تجربه ارتباط عمیق با خود و احساس تعلق واقعی به دیگران. با این حال ، مردان برای دستیابی به این توانایی های حیاتی که در سایه بودند ، ابتدا باید ارتباط خود را با فرزند درونی خود ، که از نادیده گرفتن چنین نیازهای مهم زندگی عصبانی است ، آغاز کنند.

به راحتی می توان خشم را بر "مادر جایگزین" یا "پدر جایگزین" در جهان نشان داد. کنار گذاشتن این پیش بینی ها و کار با عصبانیت نسبت به پدرسالار داخلی ، کهن الگوی پدر بی رحم و بی احساس ، که به قیمت جدایی از خود واقعی اش ، بی گناه ، به او اجازه می دهد به دنیای مردان دسترسی داشته باشد ، شجاعت می خواهد. پسری که به این دنیا آمد ، قادر به ابراز همدلی ، احساسات و آسیب پذیری است.

خشم به پدر مردسالار (خود و / یا جمعی) که به پسر خیانت کرده اشاره می کند ، که به او آموخت که بخش مهمی از خود را رها کند تا در این جهان به عنوان یک "مرد" پذیرفته شود.

خشم همچنین به مادری اشاره می کند که نتوانسته او را از این آسیب پدرسالارانه محافظت کند ، یا ممکن است خود او آن را تحمیل کرده باشد. وقتی مردم می توانند عصبانیت خود را به جایی که واقعاً باید باشد هدایت کنند ، همه چیز واقعاً شروع به تغییر می کند.

در اصل ، برای مردان و زنان ، وظیفه درمان آسیب های مادر در نهایت یکسان است: جدا کردن زندگی درونی و بیرونی فرد از تسلط "مادر" به طوری که می توان به پتانسیل کامل فرد پی برد.

در کتاب خود ، نویسنده و تحلیلگر یونگی ، جیمز هالیس ، این مطلب را درخشان به شرح زیر خلاصه می کند:

وقتی به یاد می آوریم که پدرسالاری یک اختراع فرهنگی است ، اختراعی برای جبران ناتوانی ، می فهمیم که مردان ، برخلاف تصور رایج ، بیشتر به جنسیت وابسته هستند. مرد مارلبرو ، یک فردگرای سختگیر ، اغلب در کمین زنانگی درونی خود قرار دارد ، زیرا او بیشتر این را انکار می کند. وقتی مردی مجبور می شود پسر خوبی باشد یا برعکس ، احساس می کند که باید پسر بدی باشد یا مرد وحشی ، باز هم قدرت عقده مادر را جبران می کند.

من نمی گویم که یک مرد مقصر است که بسیار آسیب پذیر است ، بنابراین وابسته است - او فقط یک مرد است. و وظیفه انسانی اوست که بفهمد هر کودکی تا چه حد به مادری "درست" نیاز دارد. او ممکن است حقوق و امکانات یک فرد بزرگسال را مطالبه کند ، قدرت را در دستان خود نگه دارد یا کیفی را در دستان خود نگه دارد ، اما خطوط تنش عمیقاً در رابطه او با مادرش نفوذ می کند. مردان باید به این واقعیت پی ببرند و آن را بپذیرند ، و سپس مسئولیت آن را بر عهده بگیرند ، در غیر این صورت آنها برای همیشه مدلهای کودک را بازتولید می کنند."

التیام ترومای مادر برای مردان شامل حذف و بازسازی خشم پیش بینی شده از زنان به منظور دستیابی به یک هدف واقعی ، و همچنین برخورد با رویدادهای آسیب زای خاص دوران کودکی آنها است که این خشم در آنها ظاهر شد.

برای انجام این کار عمیق درونی ، ضروری است که مردان از مردان دیگری که قبلاً مقدار قابل توجهی کار کرده اند ، از جمله حمایت حرفه ای از درمانگران مرد با تجربه در این زمینه ، حمایت کنند.

به طور کلی ، کار درونی و بیرونی مردان شامل موارد زیر است:

  1. غلبه بر عصبانیت از والدین (مادر و / یا پدر) که به او خیانت کرده اند ، او را مجبور کرده است تا بخش های حیاتی خود را رها کند تا در این دنیا مرد محسوب شود. غصه خوردن برای هزینه اش.
  2. یک داستان صریح در مورد زندگی شما. اسرار خود را بپذیرید و مسئولیت اعمال خود را بر عهده بگیرید.
  3. یافتن این منبع درونی گم شده در درون خود و بازسازی آن. ارتباط با کودک درونی.
  4. پشیمانی صادقانه برای آسیب رساندن به دیگران و جهان هنگامی که او به طور ناخودآگاه درد خود را ، هم در شخص و هم در اجتماع ، ابراز همدلی و همدردی کرد.
  5. ارتباط با سایر افراد آگاه در مسیر ترمیم و آشتی.

در دراز مدت ، مردان باید خود را وقف کار درازمدت درونی کنند. و در کوتاه مدت ، مردان باید پیامدهای واقعی اعمال خود را تجربه کنند.

"این چیزی نیست که مردان نمی دانند. نکته این است که مردان به خوبی می دانند که می توانند از شر آن خلاص شوند. اینکه توجیه شود ، پنهان شود ، منطقی شود و هیچ کس پاسخگو نباشد."

به عبارت دیگر ، تا زمانی که مردان چیزها را با نام اصلی خود صدا نزنند و تا زمانی که با عواقب خشونت خود روبرو نشوند ، رفتارهای سمی ادامه خواهد داشت. در حقیقت ، مردان برای آگاهی از واقعیتی که از آن غافل بودند ، نیاز به مداخله جهانی دارند.

برای حمایت از این روند ، ما زنان باید تمام تلاش خود را بکنیم تا به پسر عصبانی موجود در زندگی خود نه دوست ، همکار ، برادر یا شوهر نه بگوییم. با بازگشت به نقل قول ریچ ، زنان باید از حضانت بیش از حد مردان صرف نظر کنند.

ما باید "سینه ، لالایی و توجه مداوم مادر به کودک را برداریم". بنابراین ، مردان قادر خواهند بود عمق کامل شرایط دشوار خود را ، که آغاز تغییرات پایدار و قابل توجه است ، احساس کنند.

تنها در صورتی که مردان شکاف دردناکی را در کارهایی که زنان دیگر نمی خواهند برای آنها انجام دهند احساس کنند ، انگیزه کافی خواهند داشت تا در نهایت وارد عمل شوند و این شکاف را در خود پر کنند ، که شامل موارد زیر است:

· مسئولیت پذیری احساسات خود ، یادگیری تجربه و پردازش آنها.

· با رابطه جنسی به عنوان راهی برای بهبود روابط رفتار کنید ، نه به عنوان فرصتی برای احساس قوی بودن.

· وقتی پسر کوچک خود را آشکار می کند آرامش می کند.

· تشخیص درد گذشته از آنچه در حال رخ دادن است.

· از پیش بینی ها آگاه باشید و زنان را به عنوان افراد واقعی ببینید نه اشیاء گذشته خود.

· از اشتباهات درس بگیرید.

ما به عنوان زنان باید به حق رای خود ادامه دهیم و در مورد سوءاستفاده از قدرت توسط مردان در هر فرصتی صحبت کنیم و از زنان دیگری که خشونت مردان را تحمل می کنند حمایت کنیم.

به عنوان زنان ، باید متوقف شویم:

برای جلوگیری از درگیری سکوت کنید

یاد بگیرید که پیش بینی های خود را در مورد مردانگی در دوران کودکی با طرد شدن مشاهده کنید

احساسات خود را در حضور آنها سرکوب کنید

به دنبال بدست آوردن خرده احترام به جای بدست آوردن آن چیزی که واقعاً سزاوار آن هستیم

قدرت خود را در قالب مراقبت عاطفی ارائه دهید

· وقت و انرژی خود را در اختیار مردانی بگذارید که از انجام کارهای درونی خود سر باز می زنند.

حقیقت این است که تعداد کمی از زنان می توانند به مردان در بهبودی کمک کنند.ما می توانیم فضاهای درمانی ایجاد کنیم ، اما نمی توانیم کار آنها را انجام دهیم. این سفر آنها است و آنها باید بخواهند به آن ادامه دهند. در این میان ، بیایید درک خود را از ارزش خود فراتر از نگاه مردانه گسترش دهیم ، عملکردهای درونی خود را اولویت بندی کرده و زخم های دوران کودکی خود را التیام بخشیم. بیایید با کسانی که کار درونی خود را انجام نمی دهند ، مرزهای سختگیرانه ای داشته باشیم و زمان بیشتری را با کسانی که این کار را انجام می دهند بگذرانیم. پرستاری واقعی مهمترین منبع تغذیه در زمان ما است.

از عصبانیت خود به عنوان محرک عمل استفاده کنید

هرچه بیشتر با ارزش زنانه واقعی خود در تماس باشیم ، خشم بیشتری نسبت به ویرانی که مردانگی سمی ایجاد کرده است احساس خواهیم کرد. خشم ما در این مدت ابزار مهمی است که از تسلیم شدن در برابر هرگونه ستم ، از جمله زن ستیزی درونی خود علیه خودمان ، خودداری می کنیم.

"کسی آنچه را که می ترسد سرکوب می کند." ~ جیمز هولیس

شفا از مردسالاری مستلزم آن است که هر "گروه ممتاز" (اعم از جنسیت ، حرفه ، موقعیت ، موقعیت ، سطح درآمد ، ملیت و غیره) از طریق آگاهی صادقانه از آسیب وارده به دیگران ، که منحصراً از جانب دیگران انجام شده است ، به طور فعال در برابر جهل خود مقاومت کنند. احساس امتیاز

شفا از مردسالاری تنها از طریق کنار گذاشتن احساس برتری و امتیازات نامحدود گروهی که این یا آن شخص خود را به حساب می آورد امکان پذیر است.

باشد که این موج فزاینده خشم زنان با موجی متناظر از مردان شجاع همراه شود که مایلند قلمرو داخلی خود را بشناسند ، پسر رها شده را در آغوش خود بگیرند و از طریق عصبانیت و اندوه خود کار کنند که مردسالاری انسانیت آنها را از آنها ربوده است. تغییر جهانی زمانی رخ می دهد که مردان کافی تغییر کنند. بگذارید مردان مسئولیت کامل را بپذیرند و با فروتنی این ناراحتی لازم را به عنوان داروی مورد نیاز برای درمان آسیب های شخصی و جمعی مادری خود بپذیرند. و به زنان اجازه ندهید که مردان رفتار خود را تعیین کنند.

منابع :

"زیر سایه زحل. ضربه روانی مردان و درمان آنها "جیمز هولیس

"پادشاه ، جنگجو ، شعبده باز ، عاشق. نگاهی جدید به کهن الگوهای مرد بالغ "رابرت مور و داگلاس ژیلت

"رویاهای عدن. در جستجوی جادوگر خوب "جیمز هولیس

یافتن معنا در نیمه دوم زندگی. جیمز هالیس

"در میانه راه عبور کنید." جیمز هالیس

آهنین جان: کتابی درباره مردان. رابرت بلای

Phallus: A Predred Male Image. یوجین مونیک

اخته و خشم مرد توسط یوجین مونیک

"در جستجوی پدران ما" نوشته سام اوشرسون.

پارادوکس ماچو: چرا برخی مردان به زنان آسیب می رسانند و چگونه همه مردان می توانند به جکسون کاتز کمک کنند.

تصویر: تعقیب سردرگمی توسط اندرو سالگادو.

ترجمه - ناتالیا ولادیمیرونا شربباکووا ، روانشناس

توصیه شده: