"اثر فلات" یا هنگامی که روان درمانی "دیگر" کار نمی کند

تصویری: "اثر فلات" یا هنگامی که روان درمانی "دیگر" کار نمی کند

تصویری:
تصویری: TFR 96 Plateaus، منحنی رشد، اضافه بار، دوره بندی 2024, ممکن است
"اثر فلات" یا هنگامی که روان درمانی "دیگر" کار نمی کند
"اثر فلات" یا هنگامی که روان درمانی "دیگر" کار نمی کند
Anonim

برای مدت طولانی تصمیم گرفتید وارد روان درمانی شوید ، مناسب ترین انواع و جهت ها را مطالعه کردید ، با دقت یک روان درمانگر با تجربه و واجد شرایط را انتخاب کردید؟ ملاقات طولانی مدت برگزار شد ، همه چیز خوب پیش رفت و اولین جلسات حتی احساس رضایت ، کارآمدی ، چشم انداز و درستی انتخاب انجام شده را به ارمغان آورد؟

اما ناگهان ، در نقطه ای ، متوجه شدید که روان درمانی انتظاراتی را که از آن انتظار می رود ، توجیه نمی کند ، جلسات "تقریباً هیچ چیز" نبود ، علامت از بین رفت ، و حتی این احساس وجود داشت که درمان انجام نمی شود کار می کردید ، زمان را مشخص می کردید و همه چیز بیهوده بود …

این چگونه می تواند باشد؟ کجا باید دوید و چه باید کرد؟

در واقع ، در شرایطی که مشتری هنوز شروع به بیان علنی احساسات خود نکرده است ، اغلب تصور می کند که در روش یا متخصص اشتباه کرده است ، تصمیم می گیرد روش دیگری را پیدا کند و اغلب اوقات موقعیت تکرار می شود. بنابراین ، من پیشنهاد می کنم در نتیجه گیری عجله نکنید ، بلکه بفهمید چه اتفاقی می افتد)

اجازه دهید توصیه کنم - "جلوه فلات"

یک ضرب المثل روانشناسی ، که با یک دوره آرامش کامل مشخص می شود ، بدون توجه به هر تلاشی … فرمول او این است "پس از هر موفقیت یک دوره رکود می آید."

او با بسیاری از پزشکان آشنا است (درمان م beginsثر شروع به ضعف می کند) ، تجار (اقدامات ضد بحران باعث رکود می شود) ، معلمان (با وجود تکرارهای مداوم ، جذب مواد و بهره وری کاهش می یابد) ، ورزشکاران (تمرینات فشرده نتایج بیشتری نمی دهد) و افراد حرفه های دیگر

از نظر روانشناسی ، این اثر را می توان به عنوان سازگاری و به دست آوردن کیفیت خاص به عنوان یک هنجار در نظر گرفت. این معیارها اساسی هستند ، زیرا در آینده ، وقتی شرایط بحرانی بوجود می آید ، اثر فلات یک نقطه قوت خواهد بود. ما دیگر وضعیت خود "اینجا و اکنون" را با آنچه که قبلاً روی خود کار می کردیم مقایسه نمی کنیم ، بلکه با آنچه بعداً به عنوان یک هنجار (آخرین فلات) توسعه داده شد و مورد استفاده قرار گرفت مقایسه می کنیم.

من سعی خواهم کرد یک قیاس قابل فهم تر با یکی از رایج ترین - فلات "رژیم غذایی" ترسیم کنم.

هنگامی که فرد تصمیم می گیرد وزن خود را کاهش دهد ، شیوه زندگی ، رژیم غذایی خود را تغییر می دهد ، بخشی از فعالیت بدنی را اضافه می کند و در ابتدا این روند با اطمینان انجام می شود.

مایع اضافی اولین چیزی است که خارج می شود و ما نسبتاً سریع شروع به کاهش وزن می کنیم.

پس از کمی کندتر ، اما همچنان م effectivelyثر ، از شر چربی های سطحی خلاص می شویم.

اما زمان آن فرا می رسد و متوجه می شویم که وزن برای مدت طولانی بدون تغییر باقی می ماند.

برخی معتقدند که "کاهش وزن" اشتباه می کند و کار اشتباهی انجام می دهد. اما نه. همه چیز اینطور است و همه چیز درست است ، ساده است بدن خود را با این فشار و شیوه زندگی سازگار کرده است و شروع به درک آنها از حالت عادی می کند … پس از مرحله مبارزه ، او متابولیسم خود را بازیابی کرد و تمام روشهای انجام شده برای حفظ وضع موجود شروع به کار کرد.

حال بیایید به زنجیره ای مشابه در روان درمانی نگاه کنیم.

ابتدا ، با همکاری یک متخصص ، یک نوع تشخیص ، توضیحاتی در مورد ماهیت علائم ، پیش آگهی و برنامه اصلاحی ما دریافت می کنیم - اضطراب کاهش می یابد … از آنجا که بیشتر علائم بر اساس اضطراب است ، وضعیت ما بهبود می یابد. پذیرش و حمایت بی قید و شرط یک شخصیت مقتدر باعث می شود اعتماد به نفس و ایجاد انگیزه

پس از آن ، ما با الگوریتم های خاصی از کار آشنا می شویم ، تکنیک هایی برای کاهش تجربیات احساسی ، ما بیشتر خود و اقدامات خود را درک می کنیم ، چه م effectiveثر و چه نه چندان. ما تسلط بر ساز و ما این فرصت را پیدا می کنیم که با بحث و بیان تجربیات خود با یک روان درمانگر شرایط را تغییر دهیم.

برای مدت طولانی ، در حالی که علامت ما در حال جمع شدن بود ، اضطراب ، سردرگمی و ناامیدی به طور مستقیم با علامت افزایش می یابد.اکنون وضعیت رنگهای کاملاً متفاوتی به خود گرفته است و ما خودمان ، بدون آنکه بدانیم ، هنوز وقت نکرده ایم که اقدامی قاطع انجام دهیم ، در حال حاضر در یک وضعیت روانی کاملاً متفاوت و راحت تر هستیم. زندگی زمانی وارد یک روال خاص می شود که همه چیز کم و بیش روشن باشد ، س questionsالات ناراحت کننده پاسخ خود را یافته باشند و بحران های گذشته با شدت کمتری تجربه شوند.

اینجا چه اشکالی دارد؟

روان و ارگانیسم ما تغییرات را درک و پذیرفت ، با آنها سازگار شد و اکنون طبق قوانین جدید کار می کند. تمام اقدامات ما برای کار بر روی خودمان فقط به حفظ این نتیجه میانی ادامه می دهد. ولی اگر هدف محقق شد ، همه خوشحال هستند … همانطور که در بالا نوشتم ، گاهی کاهش اضطراب به خودی خود درمانی است.

اگر کاهش وزن بیشتر می خواهد و مراجعه کننده در روان درمانی به طور کامل از این علامت خلاص نشده است ، باید به مرحله جدیدی از کار برویم.

کاهش وزن فعالیت بدنی ، مصرف پروتئین و فیبر را افزایش می دهد ، یک برنامه ضد استرس را متصل می کند و حتی روزهای "بارگذاری" را برای تکان دادن اضافه می کند. به بدن سیگنال می دهد که این پایان کار نیست و کار باید با شدت بیشتری ادامه یابد.

مراجعه کننده در روان درمانی مشابه است یا شروع به استفاده از دانش جدید در عمل می کند (هنگامی که ما حرکت از گفتگو به عمل ، ما بیشتر و بیشتر موقعیت های جدیدی از چالش ها ایجاد می کنیم که ما را از وضعیت فلات ، رکود خارج می کند) یا ، با ایجاد یک رابطه قابل اعتماد با یک روان درمانگر ، به سطح حرکت می کنیم تمرین آسیب عمیق تر.

بنابراین ، به محض رسیدن هر مرحله جدید به یک نقطه فلات ، ما به سطح جدیدی از تمرین خودمان می رویم ، چه از نظر جسمی و چه از نظر روانی. … هر زمان که احساس می کنیم روان درمانی هنوز ثابت مانده است ، به این معنی است که ما با یک انتخاب روبرو هستیم - آنچه را که به عنوان یک هنجار بدست آمده است بپذیریم و برای حفظ اثر یا ادامه درمان ، به سطح جدیدی از "پیچیدگی" برویم.… یکی از ایده هایی که نویسنده کتاب در مورد فلات باب سالیوان ترجمه می کند چیزی شبیه به این است: "اگر ما وضعیت بحرانی یا مشکلی را به عنوان دوره فلات درک می کردیم ، انگیزه های کاملاً متفاوتی به ما می داد و راه حل های متفاوتی برای خروج موفق از."

بنابراین ، در مواردی که پس از شروع موفقیت آمیز ، روان درمانی کار خود را متوقف کرد ، اما علامت آن باقی ماند ، توصیه می کنم در مورد این موضوع با یک روان درمانگر صحبت کنید و نکات اصلی پویایی درمان را از ابتدا تا به امروز مشخص کنید. این امر چندین بار م effectiveثرتر و قابل اعتمادتر است ، زیرا انتقال از یک درمانگر به درمانگر دیگر فقط این حلقه را از ابتدا تا فلات بعدی آغاز می کند.

سلامت باشی؛)

توصیه شده: