2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
آمدن به درمان با درخواست "رهایی کامل از اضطراب" مانند رفتن به موزه باستان شناسی به امید دیدن پاگنده است. جالب ، هیجان انگیز ، اما افسوس)
این همان فانتزی غیرممکن است ، به عنوان مثال ، آرزوی اینکه تابستان هرگز سپری نشود. این به معنای واقعی کلمه است: در تمام طول سال در تقویم تابستان بود و نه فقط گرم. رهایی کامل از اضطراب به همان اندازه غیرممکن است که در واقعیت ما چرخاندن زمین در جهت مخالف.
بنابراین ، هنگامی که پس از چند ماه درمان ، مراجعان ناگهان متوجه می شوند که اضطراب مثبت یا منفی باقی می ماند ، آنها شروع به خشم می کنند) کسی به خود ، کسی به طور فعال گوش می دهد) "در حال حاضر ، من شش ماه پیاده روی کرده ام / یک و نیم سال ، اما ذن در هر شرایطی هنوز نمی توانم آن را بگیرم."
و مثل این است که بعد از مدرسه به مدرسه بروید. در اینجا به اولین سال گروه روانشناسی می آیید و شروع به کسب اولین لایه دانش می کنید. در پایان سال ، با آشنایی با اصول روانکاوی و تشخیص های روانی ، شما جسورانه برخی را در مرحله دهانی گیر کرده می نامید ، برخی دیگر از اعتماد به نفس پایینی برخوردارند ، برخی دیگر حسادت غیرقابل مقاومت به آلت تناسلی را نشان می دهند و هنوز دیگران با تأکید بر دیستیمیک پاداش می گیرند و به طرز مرموزی دستان خود را بالا می اندازند. وقتی چیزهای کمی می دانید ، همه چیز ساده و واضح است) هرچه بیشتر یاد بگیرید ، سایه های بیشتری ظاهر می شوند ، برخی چیزها بدون ابهام کمتر می شوند.
در مورد احساسات نیز همینطور است. اضطراب بلافاصله کاهش نمی یابد ، زیرا احساسات از جلسه به جلسه بیشتر و بیشتر می شود. در عوض ، آنها با نام و شکل خود بزرگ شده اند. دسترسی برای آنها ظاهر می شود. اکنون "من خوبم" به "من احساس خستگی ، ناامیدی و شرمندگی می کنم."
وقتی احساسات نام خود را پیدا کنند ، چشم انداز بسیاری از چیزهای آشنا می تواند تغییر کند. ممکن است ناگهان متوجه شوید که رابطه ای که برای آن بسیار تلاش می کنید و حتی آنقدر فداکاری می کنید را به سختی می توان شریک و متقابل نامید ، اما بسیار سوءاستفاده کننده است. به نظر می رسد که روحیه شما "درست مثل آن" خراب نمی شود ، بلکه ناشی از استهلاک و تحقیر منظم است. آیا تجربیات جدیدی در ارتباط با این کشف به وجود می آید؟ مطمئن. و به عنوان امتیاز ، این احساسات را در موقعیت های دیگر تشخیص می دهید. انگار با یک درخواست آمده اید که نفس کشیدن برای شما دشوار است زیرا کرست تنگ پوشیده اید. و اکنون شما کمتر کرست می پوشید یا اصلاً آن را نمی پوشید ، اما معلوم شد که تنفس نه تنها در کرست ، بلکه در اتاق های گرفتگی و هنگام ورزش نیز مشکل است.
احساسات بیشتری ظاهر می شوند - اضطراب و س questionsالات بیشتری در مورد "چگونه اتفاق افتاد و در مورد آن چه باید کرد")
و در اینجا شروع به شک و تردید آسان و طبیعی است. نه تنها به این دلیل که ما در مسیر درست حرکت می کنیم ، بلکه در مورد اینکه آیا اصلاً می رویم و آیا به جنگل تاریک برنمی گردیم) و هرچقدر هم که بی معنی به نظر برسد ، این "عقب انداختن" بسیار بخش مهمی از کار
مثل لباس است. شما می توانید "چیزی" بپوشید و متوجه نشوید که کدام چیز مناسب موقعیت ، مناسبت و روحیه است و کدام یک فقط با کاپشن آویزان شده یا بدون توجه به دلیل 38 سال به سن گذرنامه می افزاید. و می توانید بفهمید که در این تی شرت با گربه روحیه شما بهتر می شود و در آن لباس با پشت باز احساس جنسیت و اعتماد به نفس باور نکردنی وجود دارد ، و آن پیراهن بزرگ در فضای یک اتاق پیچیده است. عصر زمستانی با یک فنجان کاکائو می توانید درک کنید که شلوارهای بریده ، با وجود محبوبیت باورنکردنی در حال حاضر ، اصلا متعلق به شما نیستند. فقط به این دلیل که شما شورت را بیشتر دوست دارید. شما می توانید رنگ زرد را دوست داشته باشید و آن را در سالی که محبوب ترین رنگ آبی کلاسیک است بپوشید و هنوز خوب بخوابید.
گاهی اوقات این احساس وجود دارد که همان اضطراب ، با وجود ماه های درمان ، افزایش یافته است. اما اگر به عقب برگردید و فرآیندهای "تخلیه" آن را بررسی کنید ، به نظر می رسد که تقریباً هیچ س questionsالی وجود ندارد) زیرا "قبل" غذا خوردن یا امتناع از خوردن وجود داشت ، زیرا غذا مقرون به صرفه ترین و سریع ترین راه برای مقابله با اضطراب است..بسیاری از "رابطه جنسی دلیل دوستیابی نیست" وجود داشت ، زیرا آرامش زیادی لازم بود. یک "دختر مطیع" وجود داشت که با کارهای دشواری موافقت کرد ، و هیچ کس دیگری این کار را انجام نداد ، زیرا "اگر ناگهان اخراج شوند چه می شود". یک رابطه سریع و وحشتناک وجود داشت که سالها طول کشید تا از آن خارج شوید.
من قبلاً متنی نوشتم که اضطراب بخش مهمی از زندگی است ، که در یک سناریوی خوب ، بیشتر کمک کننده است تا دشمن.
و در نهایت.
من همیشه به مشتریان می گویم که هیچ زندگی مانند یک خط مستقیم نیست. همیشه با فرودها ، صعودها و دوره های آرامش همراه است. هر قسمت مسطح از جاده آمادگی برای بحران و اضطراب بعدی است. خوب ، فقط به این دلیل که بدون بحران توسعه ای وجود ندارد)
توصیه شده:
5 نشانه اضطراب شما - افزایش علائم اضطراب - اضطراب - اضطراب
آیا می دانید که به دلیل اضطراب است که احساس خوشبختی نمی کنید؟ این احساس مصرف کننده است که شما را از حضور در اینجا و اکنون ، لذت بردن از زندگی ، سلب انرژی و قدرت ، جلوگیری از لذت بردن از بزرگترین خرید یا مهمترین رویداد زندگی باز می دارد. در زیر 5 نشانه وجود دارد که با استفاده از آنها می توانید اضطراب خود را تعیین کنید.
غلبه بر اضطراب یا اولین ملاقات با روانشناس
تصمیم گیری برای مراجعه به روانشناس می تواند بسیار دشوار باشد. ترس ها و تردیدهای زیادی وجود دارد که باید بر آنها غلبه کرد. س Questالات مطرح می شود: "مردم چه خواهند گفت؟" یا "شاید من خودم بتوانم مشکلاتم را مدیریت کنم؟" اما فرض کنید شما قبلاً به اندازه کافی با شک و تردید خود کنار آمده اید تا بتوانید تصمیم بگیرید "
یک کلمه با حرف "TR": در مورد مردم اضطراب و اضطراب چه می توانید بگویید؟
اختلال اضطرابی دنیایی از سه "Hs" است: جهان قابل اعتماد نیست ، تحت کنترل نیست ، ایمن نیست. هر رویدادی که روال / الگوریتم را مختل کند ، باعث ایجاد یک حمله اضطرابی (اختیاری هراس / هراسی) می شود و این باورها را تقویت می کند. افراد مضطرب همیشه در آینده زندگی می کنند.
رابطه تموم میشه
روزی ما با شما خداحافظی می کنیم. رابطه تمام می شود. به جدایی یا مرگ ختم می شود. مهم نیست چگونه. روابط محدود است. این یک مرحله طبیعی و اجتناب ناپذیر در توسعه آنها است. گاهی اوقات افتادن در پیوندهای قوی وابستگی باعث توهم بی نهایت آنها می شود.
میشه برات دعا کنم؟
من اغلب با افرادی ملاقات می کنم که به نوعی گم شده اند. و آنها به هر طریقی به دنبال خود هستند: آنها کاستاندا را می خوانند ، سفر می کنند ، به سراغ تاروت خوان می روند ، یوگا انجام می دهند ، از اقیانوس ها عبور می کنند ، در عقب نشینی ها شرکت می کنند ، می دوند.