2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
اختلال اضطرابی دنیایی از سه "Hs" است: جهان قابل اعتماد نیست ، تحت کنترل نیست ، ایمن نیست. هر رویدادی که روال / الگوریتم را مختل کند ، باعث ایجاد یک حمله اضطرابی (اختیاری هراس / هراسی) می شود و این باورها را تقویت می کند. افراد مضطرب همیشه در آینده زندگی می کنند. "آیا مرا دوست داری؟ و چقدر؟ آیا دوست داشتن من را متوقف نخواهی کرد؟ آیا مرا ترک نخواهی کرد؟ آیا به من خیانت نخواهی کرد؟ اگر فریبنده ، شرور باشی؟ بله ، البته ، قبلاً دیگر عاشق من نیستی ، می خواهی مرا ترک کنی و نمی گویی " - این همه سلام بر اضطراب است. و از آنجا که افراد مضطرب در آینده زندگی می کنند ، آنها همیشه امیدوارند که الگوها و الگوریتم های واقعیتی که ساخته اند دقیقاً همانطور که در نظر گرفته شده اجرا شود ، اما همیشه پیشاپیش بسیار نگران هستند که ممکن است این الگوریتم ها از بین بروند. افراد مضطرب غالباً واقعیت را برای خود می پندارند ، بدون آنکه بدانند.
اضطراب همیشه به والدین ناپایدار و به همان اندازه مضطرب سلام می کند. عدم قطعیت مرزها ، قوانین ، روال روزانه ، واکنش ها ، روابط درون خانواده. بزرگ شدن بر اساس اصول "آنچه مردم فکر می کنند". بنابراین ، "افراد" افسانه ای همیشه بالاتر از شما واقعی (سایر اعضای خانواده) قرار می گیرند. والدین مضطرب تعداد زیادی الگوریتم و آیین خاص خود را دارند ، اما نحوه و چگونگی کارکرد آن را توضیح نمی دهد ، زیرا از خود آگاه نیست و توضیحات او را به اضطراب بیشتری وارد می کند. زیرا ، در واقع ، منطقی نیست ، بلکه بسیار اسطوره ای و جادویی است - اضطراب خواهر غیرمنطقی است. در اینجا یا "دستور را دنبال کنید ، سرباز - دستورات مورد بحث قرار نمی گیرد" ، یا "من چیزی به شما نمی گویم ، اما اگر این کار را نکنید عصبانی می شوم / ناراحت می شوم." در تربیت ، با اقتدارگرایی ، خشونت و حتی ظلم همراه است. مدلهای مشابه به بقیه رابطه اضافه می شوند.
اکثریت قریب به اتفاق اضطراب تحریک پذیری تهاجمی است. شخصی بر اساس آینده ای نامعلوم نتیجه گیری می کند ، خودش در مورد آن می زند و از نتیجه عصبانی می شود. به چیزی مشابه در رفتار توجه کرده اید - به احتمال زیاد شما با یک فرد مضطرب سروکار دارید. گاهی اوقات شخص به سادگی از چیزی نامفهوم ، نامشخص ، بیان نشده اذیت می شود. کمی حفاری کنید - آه ، آینده ای نامعلوم. خوب ، خوب ، آنها مزاحم را کشف کردند. صد در صد مضطرب ، غالباً عصبی ، تکان دهنده و عمیقا آسیب پذیر. منطق محض با چنین مراجعه کنندگان کار نمی کند (اگر در مورد مراحل اولیه درمان صحبت کنیم): آنها را بیشتر در اضطراب فرو می برد ، زیرا دور جدیدی از "من اشتباه فکر می کنم" ، "من بد هستم" ، وجود خواهد داشت. و مطلقاً دور از وحشت نیست منطق منظم "شما از چیزی که نیست می ترسید" بی فایده است و می تواند حملات اضطرابی را تشدید کند. با این حال ، روشهای خوبی برای تغییر نوع وجود دارد: "آنچه اکنون شما را آرام می کند / به ما اجازه دهید …" ؛ انتقال از سطح داخلی زندگی به خارجی "در حال حاضر چه احساسی دارید" ، "احساسات خود را توصیف کنید" ، "آنها کجا هستند" ؛ ترجمه به تجربیات بدن (سرد - گرم شدن ، گرم - خنک شدن ، گرسنگی - خوردن ، و غیره).
در سطح بدن ، افراد مضطرب می توانند تکان بخورند (تیک عصبی ، لرزش اندام ها ، حالات ناآرام صورت ، حرکات آشفته و مداوم) ، اما برای مثال می توانند به سادگی هم جدی نباشند. به زمان (به طور معمول با فاصله کمتر از 15-30 دقیقه) نگاه کنید ، برای تماس با جایی عجله کنید (یا آنها دائماً آنها را صدا می کنند). در اتاق قدم بزنید. آنها مکث ها را تحمل نمی کنند و سعی می کنند آنها را حتی با عبارات بی معنی پر کنند. آنها ممکن است مستقیماً به "چرا سکوت می کنیم؟" توجه کنند و کوچکترین وقفه ای را در مکالمه مشخص کنند. به طور کلی ، افراد مضطرب اغلب از بدن خود غافل هستند ، آن را ردیابی نمی کنند یا آنقدر آن را به شدت دنبال نمی کنند (به ویژه افرادی که در چارچوب آداب معاشرت بزرگ شده اند) که متوجه ناراحتی ای که موقعیت مهار شده برای آنها ایجاد می کند ، نمی شوند.
اضطراب همیشه مربوط به تحریک است. در کنار افراد مضطرب ، شخص دیگر حتماً تیتانیوم خوشمزه ای دارد. نه الماسمهم نیست که یک الماس کمیاب و ارزشمند است - شما یا در کنار فرد مضطرب به این الماس تبدیل خواهید شد ، یا دومین مضطرب در رابطه خواهید شد. اگر سرپرست خانواده ، رهبر ، رهبر نگران باشد ، خانواده مانند ساعت تنظیم می شود و همه اعضا مانند عروسک های مکانیکی خواهند بود. اگر خانواده نگران نباشند ، او همچنان به دنبال چنین عروسکی است ، خواه شخص باشد یا حیوان. یک مکانیزم عملکرد خوب فوراً در زندگی مورد نیاز است. این یک درخواست زندگی ناخودآگاه است. اگر مکانیسم کار می کند (فرد از قوانین ، مناسک ، دستور هشدار دهنده پیروی می کند) ، ثبات و امنیت در زندگی امکان پذیر است. این بدان معناست که من همه کارها را به درستی انجام می دهم ، این بدان معناست که سازوکارهای بیشتری و مراسم بیشتری مورد نیاز است. این دور باطل فرد مضطرب است. با این حال ، باید درک کرد که قوانین ، مناسک و دستورات به خودی خود بد نیستند و استفاده صحیح از آنها در مشارکت با اضطراب می تواند دو پرنده را با یک سنگ بکشد: اضطراب را کاهش داده و روابط را تقویت کند. تنها نکته مهم ، تمایل متقابل برای ایجاد ارتباط و توافق است.
توصیه شده:
5 نشانه اضطراب شما - افزایش علائم اضطراب - اضطراب - اضطراب
آیا می دانید که به دلیل اضطراب است که احساس خوشبختی نمی کنید؟ این احساس مصرف کننده است که شما را از حضور در اینجا و اکنون ، لذت بردن از زندگی ، سلب انرژی و قدرت ، جلوگیری از لذت بردن از بزرگترین خرید یا مهمترین رویداد زندگی باز می دارد. در زیر 5 نشانه وجود دارد که با استفاده از آنها می توانید اضطراب خود را تعیین کنید.
10 نکته ای که هنوز باید در مورد مادر به فرزند خود بگویید
10 جمله ای که مادرتان هرگز به شما نگفته است: 1. او برایت گریه می کند … زیاد. 2. او این آخرین تکه کیک را می خواست. 3. درد می کند. 4. او همیشه می ترسد. 5. او می داند که ناقص است. 6. هنگام خواب به شما نگاه کرد. 7. او شما را بیش از 9 ماه "
"یک کلمه درباره حصار بیچاره بگو" یا یک کلمه در دفاع از رقابت
شاید این فقط نظر ذهنی من باشد ، اما من اغلب با این واقعیت روبرو می شوم که حتی در جامعه روانی آنها رقابت را دوست ندارند ، یا حداقل آنها را تایید نمی کنند. "شما رقابت می کنید" یا "او بسیار رقابتی است" اغلب مورد انتقاد قرار می گیرد.
یک کلمه در مورد والدین فقیر یا آنچه از دوران کودکی در رابطه خود با فرزندان خود به ارمغان می آوریم بگویید
ایده های ما در مورد تربیت کودکان نه چندان از ادبیات آموزشی و روانشناختی ناشی می شود که از تجربیات دوران کودکی ما ناشی می شود. از آن روابطی که با والدین خودمان ایجاد کردیم. ما می توانیم به طرق مختلف با آن ارتباط برقرار کنیم: به عنوان یک بار سنگین یا به عنوان منبع خرد.
آیا حرف "من" آخرین حرف الفبا است؟
یک جمله کلاسیک کودکانه و گاهی دستورالعمل والدین به فرزندان: "من … من … من آخرین حرف الفبا هستم!" بله ، این تقریباً برای همه ما گفته شد ، اما بیشتر در دختران منعکس شد. شاید به این دلیل که در جهان مردسالار ، زندگی برای "من"