نامه ای از خود یک نوجوان

فهرست مطالب:

تصویری: نامه ای از خود یک نوجوان

تصویری: نامه ای از خود یک نوجوان
تصویری: ۱۰ چیزی که زنان رو دیوونه میکنه و عاشق شنیدنش هستند 2024, ممکن است
نامه ای از خود یک نوجوان
نامه ای از خود یک نوجوان
Anonim

نامه ای از خود یک نوجوان

از نویسنده: وقتی این مقاله را می نوشتم ، دو هدف داشتم.

اول ، برای نشان دادن ویژگی های نگرش یک نوجوان در سن 15 سالگی ،

ثانیاً ، نشان دادن تکنیک نوشتن نامه به خود در گذشته. ابتدا باید خود را در سنی غرق کنید که می خواهید به آن روی آورید. یک مقاله کوتاه از نفر اول بنویسید. پس از آن ، از سن فعلی خود ، برای خود پاسخی بنویسید. این تکنیک در خوددرمانی مشکلات مختلف خوب است ، در این مورد ، در نوجوانی تحقق می یابد.

نامه ای از خودم به خود

من آنیا هستم ، 15 ساله هستم. من تنها با مادربزرگم زندگی می کنم ، او به سختی می تواند با چوب راه برود. من او را بسیار دوست دارم ، ما بسیار نزدیک هستیم و چیزهای زیادی به او می گویم ، اگرچه ، البته ، همه چیز نیست. پدر و مادرم به همراه خواهرم در شهر دیگری زندگی می کنند. من در کلاس یازدهم هستم ، معلمان در مورد من می گویند که من توانایی دارم ، اما تنبل هستم. من دوست دارم یاد بگیرم ، که اغلب باعث سردرگمی همسالان می شود.

در طول 15 سال زندگی من ، به دلیل این که پدرم نظامی است ، من مجبور شدم 5 محل سکونت و مدرسه را به ترتیب تغییر دهم و ما اغلب نقل مکان می کنیم ، کشورها و شهرها را تغییر می دهیم. در نتیجه ، من مجبور شدم نحوه سازگاری سریع با شرایط و افراد اطراف را بیاموزم. من به شما خواهم گفت که این آسان نیست ، اما موفق می شوم. یک عبارت رایج وجود دارد "دایناسورها به دلیل خم شدن از بین رفتند." من از طریق آزمایش و خطا آموختم که بهترین کار این است که از دیگران دور نمانم ، مانند دیگران باشم. سپس به سرعت در تیم جدید پذیرفته می شوید ، بنابراین زندگی در دهقانان میانی برای شما آسان تر خواهد بود. تحصیل برای من آسان است ، اما من تلاش زیادی برای آن نمی کنم. آنها دانش آموزان ممتاز را دوست ندارند ، بنابراین من چهار نفر دارم. مدرسه به زودی تمام می شود و من باید به دانشگاه بروم. مادربزرگم در دانشگاه ایالتی لنینگراد تحصیل کرده است و واقعاً می خواهد من تحصیلات عالی داشته باشم ، و من هیچ جایگزینی برای خودم نمی بینم. اما برای پذیرش به پول احتیاج دارید ، و در حال حاضر هیچ پولی در خانواده ما وجود ندارد. و از این عدم قطعیت بر روح سخت است. اما من به ستاره خود اعتقاد دارم ، می دانم که همه چیز درست خواهد شد … یا نه.

به نظر من از نظر اجتماعی وضعیت بسیار خوبی دارم. من دوست دختر دارم ، شنبه ها به دیسکو می روم ، با مردی آشنا می شوم که عاشق من است. من به او اجازه می دهم مرا دوست داشته باشد. بدن من بالغ می شود ، من علاقه مند هستم که در مورد عشق ورزی با دوست پسرم آزمایش کنم ، اما ما هنوز چنین چیزی نداشتیم. فکر کنم زود تصمیم بگیرم

من عاشق موسیقی هستم ، پیانو می زنم ، به باشگاه ورایتی می روم ، من آنجا خواننده هستم. گروه ما دارای گیتار باس ، گیتار سرب ، کیت درام و سینت سایزر است. شاید من خواننده شوم ، اما آنها می گویند تجارت نمایشی مرا مجبور می کند از ایده آل های اخلاقی خود دست بکشم. سپس احتمالاً برای من نیست. من خودم را زیبا می دانم ، شکل من با پارامترهای شیک مطابقت دارد. اما در sezha من مجموعه ای پیچیده دارم.

من کامپیوتر ندارم ، تلویزیون 2 کانال نشان می دهد ، اما کتابخانه بزرگ مادربزرگ ادبیات کلاسیک وجود دارد ، بنابراین من واقعاً دوست دارم بخوانم. نوشتن درباره خودتان بسیار غیر معمول است! همانطور که نویسنده مورد علاقه من می گفت ، "شما باید بیش از حد عاشق خود باشید تا بدون شرم در مورد خود بنویسید." F. M. Dostoevsky. این امر به ویژه هنگامی صدق می کند که شما هنوز بزرگسال نیستید ، اما دیگر کودک نیستید. هنگام دوست داشتن خود ، نگاه کردن به خود اغلب با احساس گناه و شرم همراه است. وقتی "توسعه نیافته" هستید ، احساس "توسعه نیافتگی" می کنید: بدن توسعه نیافته ، دیدگاه توسعه نیافته از جهان ، درک نادرست از این زندگی. این چه نوع زندگی است ، زیبا یا ترسناک؟ خیلی چیزها در هواپیماهای افراطی ، خوب یا بد دیده می شود.

من دوست دارم به همه اینها فکر کنم ، دوست دارم افراد واقعی یا قهرمان کتابها را از نظر ارتباط بین آنها مشاهده کنم. من به موضوع ارتباطات علاقه دارم. کتاب زی و فروید "من و آن" زیر بالش من قرار دارد. من نمی دانم در آینده چه می شوم ، اما در دفتر خاطراتم نوشتم که حرفه آینده من مهماندار پرواز یا روانشناس خواهد بود. روانشناس.:)

آنیا عزیزم! نامه شما در من همدردی ایجاد می کند ، اما در عین حال ، احترام زیادی برای شجاعت شما برای بیان آنچه در قلب شما است ، انجام می دهد. وقتی احساسات روی کاغذ هستند ، خطوط ، رنگها ، نامها را به خود می گیرند. احساسات ملموس می شوند و سپس تغییراتی در حال حاضر امکان پذیر است ، یک "دسته" روی چمدان ظاهر می شود و حمل ، جابجایی یا حتی خلاص شدن از شر آشغال های قدیمی راحت تر می شود. بنابراین ، بسیار خوب است که شما برای من نوشتید!

آنیا ، من دوره "زیر" خود را ، همانطور که شما آن را نامیدید ، کاملاً به خاطر می آورم. در واقع ، نوجوانی یک دوره گذار از کودکی به نوجوانی ، بزرگسالی است. اغلب بزرگسالان نمی توانند نگرش خود را نسبت به کودکانی که قبلاً بزرگ شده اند ، از نظر جسمی و روانی ، بازسازی کنند. و در ارتباط ، گاهی اوقات ، دستاوردهای مربوط به سن را بی ارزش می کنند ، که برای عزت نفس "برهنه" و آسیب پذیر نوجوان بسیار دردناک است. بنابراین ، آنیا ، احساس "زیر" وجود دارد. باور کنید ، بسیاری از مشکلات زندگی ناشی از این احساس است ، این ویژگی برای بزرگسالان نیز هست. افرادی که عزت نفس پایینی دارند ناراحتی را تجربه می کنند ، اما به طرق مختلف با این وضعیت ناخوشایند کنار می آیند.

برخی به دنبال منبع بیزاری از خود در درون شخصیت خود هستند ، سعی می کنند ویژگیهای لازم را در خود پرورش دهند ، خود را بهبود بخشند - انرژی تغییرات مثبت در خود وجود دارد. در این مورد ، احساس "کافی نیست" مفید است ، آنها را در مسیر خودسازی و خودشکوفایی سوق می دهد.

اما کسانی هم هستند که خود را به قیمت تحقیر دیگران ادعا می کنند. این مسیر ، گرچه رضایت را به همراه دارد ، موقتی است و در نهایت ، برای چنین فردی به پیامدهای مخربی تبدیل می شود.

اینکه کدام راه را انتخاب کنید بستگی به شما دارد. در هر صورت ، بزرگ شدن فقط یک بار اتفاق می افتد ، و می دانید ، شناختن خود می تواند بسیار جالب باشد. شما متوجه می شوید که یک جهان کامل در درون شما وجود دارد ، و امکانات عظیم و نامحدود را در خود پنهان می کند ، خواهید آموخت که با همه اینها کنار بیایید. شما یک نقطه اتکایی درونی به دست خواهید آورد ، و سپس دیگر ترس از بهترین بودن را نخواهید داشت ، آنها از "بیرون آمدن" می ترسند ، شما دیگر خود را با دیگران مقایسه نمی کنید (فقط با خود قبلی خود).

آنیا ، این خواهد آمد ، اما با گذشت زمان. فراز و نشیب های بیشتری در زندگی شما وجود خواهد داشت. شما عالی هستید ، به ستاره خود اعتقاد دارید ، این ایمان را از دست ندهید ، خوشحال باشید!

توصیه شده: