افسردگی. تسکین درد زندگی - بدون نسخه

فهرست مطالب:

تصویری: افسردگی. تسکین درد زندگی - بدون نسخه

تصویری: افسردگی. تسکین درد زندگی - بدون نسخه
تصویری: چگونه افسردگی را درمان کنیم بدون دارو تنها در سه روز - Depression Cure Without Medication - EN RU 4K 2024, ممکن است
افسردگی. تسکین درد زندگی - بدون نسخه
افسردگی. تسکین درد زندگی - بدون نسخه
Anonim

این موضوع درباره افسردگی ، ماسک هایی که تحت آن پنهان می شود و تلاش مردم برای مقابله با آن خواهد بود.

تعداد کمی.

تا سال 2020 ، WHO پیش بینی می کند که افسردگی شایع ترین بیماری در جهان خواهد شد و از بیماری های قلبی عروقی ، سرطان و سل پیشی می گیرد.

در طول 20 سال گذشته ، افسردگی جوانتر شده است ، و ما باید در مورد افسردگی دوران کودکی صحبت کنیم ، از سن پنج سالگی شروع کنیم.

40 درصد از بیمارانی که برای درمان بیماری جسمی به دنبال درمان هستند ، دچار افسردگی جسمانی می شوند.

من بلافاصله رزرو می کنم که دامنه رویکرد پزشکی برای حل مشکلات روانی بسیار محدود است. پزشکان فقط می توانند زمان ، توجه و درمان علامتی خود را ارائه دهند که علت را از بین نبرد. یک اشاره با درایت که روان درمانی می تواند به شما کمک کند اغلب به عنوان توهین و تمایل به خلاص شدن از آن تلقی می شود.

چرا افسردگی می تواند مانند یک بیماری جسمانی عمل کند؟

افسردگی با نقض فرآیندهای بیوشیمیایی همراه است که به طور همزمان به سه جبهه برخورد می کند - سیستم لیمبیک ، تالاموس و هیپوتالاموس. و اینکه جنگ در کدام جبهه بیشتر مشهود است ، شکایات و محل مراجعه فرد برای کمک بستگی دارد.

  1. جبهه روانی و احساسی. شناخته شده ترین و هنرمندانه توصیف شده است. بدخلقی ، مالیخولیا ، بی تفاوتی ، احساس بی ارزشی ، بیهودگی همه تلاش ها برای تغییر چیزی ، ایده گناه یا گناه ، آینده با رنگ های تیره ترسیم می شود ، ممکن است قصد خودکشی وجود داشته باشد. بستگان و دوستان ممکن است متوجه چنین تغییراتی در خلق و خوی فرد شوند ، اما به دلیل بی علاقگی و کاهش فعالیت ذهنی ، به ندرت کسی برای کمک به روان درمانگر یا روانپزشک مراجعه می کند. هیچ میل و نیرویی وجود ندارد.
  2. جبهه سوماتیک فعال ترین ، متعدد و نفی کننده کمک های روانی. در برابر پس زمینه افسردگی ، بیماری توسعه می یابد. جستجوی پزشکان مناسب و درمان بیماری به هدف تبدیل می شود و پلی کلینیک محل استقرار می شود. یافتن درمان و پشتیبانی مناسب در یک مرکز درمانی ، اما نمی تواند آنجا باشد ، زیرا درمان یک مشکل روانی با تسکین علائم یک راه بن بست است ، بیماران برای کمک به "داروهای جایگزین" مراجعه می کنند ، به شیوه های شرقی مراجعه می کنند. بی خوابی ، VSD ، افزایش اضطراب ، بیماری های قلبی عروقی ، اختلالات ارگانیک در کار اندام های داخلی ، سیستم غدد درون ریز و سیستم اسکلتی عضلانی - افسردگی را می توان در زیر این ماسک ها پنهان کرد.
  3. سندرم های درد بدون نقض مشخص شده در کار اندام های داخلی. اغلب در قفسه سینه ، قلب و شکم. این بیماران از پزشک می شنوند: متخصص قلب ، فوق تخصص گوارش ، متخصص مغز و اعصاب که "هیچ آسیب شناسی مشخص نشده است. شما بیمار من نیستید "و پس از آن ، آنها برای کمک به" پزشکی جایگزین "، به جادوگران ، جادوگران ، شمن ها و کیهان انرژی مراجعه می کنند.

چرا افسردگی اکنون همه گیر شده است؟ چرا با فرار از دوران بیماری های عفونی و مرگ های خشونت آمیز وارد عصر بیماری و مرگ مرتبط با مصرف گرایی و انتخاب شخصی شده ایم؟

در قلب افسردگی ناهماهنگی بین شیوه زندگی و برنامه طبیعی ما وجود دارد. زیستگاه انسانهای مدرن بسیار متفاوت از محل زندگی و نحوه زندگی اجداد ما - شکارچیان و جمع آوری ژنوم است. و هرچه این شکاف قوی تر باشد ، "بیماری تمدن" بیشتر نمایان می شود.

خیلی سریع ، پیشرفت فناوری واقعیت ما را تغییر داده است. تنها 200 سال از انقلاب صنعتی می گذرد و سازگاری ژنتیکی به زمان نیاز دارد.

در مورد حیوانات نیز همین اتفاق می افتد.هنگامی که در یک محیط غیر طبیعی قرار می گیرند ، شروع به بیماری می کنند ، رفتار آنها تغییر می کند ، تکثیر آنها متوقف می شود و در نتیجه بسیاری از آنها می میرند.

ما برای یک شیوه زندگی بی تحرک در محیط داخلی ، انزوای اجتماعی ، فعالیت در خارج از ساعات روز ، کمبود خواب کافی ، غذای سریع و مقرون به صرفه طراحی نشده ایم. این امر با این واقعیت تأیید می شود که افراد در جوامع سنتی تر با ساختار قبیله ای کمتر مستعد ابتلا به اختلالات روانی مختلف هستند. در جایی که ارتباط عاطفی ، حمایت خانواده و شیوه زندگی همزمان با ریتم های طبیعی وجود داشته باشد ، افسردگی کمتری وجود دارد.

ما ساکنان شهرهای بزرگ مکانیسم طبیعی داریم نیاز - عمل - رضایت / نارضایتی متلاشی شد در اینجا و نیازها چندان قوی نیستند و خودشان نیستند و انگیزه عمل به راحتی می تواند محو شود و نتیجه اغلب به "ایده آل" نمی رسد. اما مغز توسعه یافته انسان قادر به فریب طبیعت و لذت بردن از راه مصنوعی یا بهتر است بگوییم از دو جهت است.

رضایت بر اساس ترشح اندورفین است که می تواند توسط دو زنجیره مختلف واکنش های بیوشیمیایی آزاد شود. یکی سروتونین و دیگری نوراپی نفرین دارد ، به همین دلیل است که راه های مقابله با افسردگی و ایجاد رضایت و سرخوشی بسیار متفاوت است. در مرحله بعد ، من تلاشهای کلاسیک و جدید برای مقابله با افسردگی را به تنهایی لیست می کنم. نشانگرهای افسردگی بالقوه برای متخصصان سلامت روان

اولین مورد سروتونین است

لذت بردن از خوردن ، شل شدن عضلات و مواد محرک مختلف. غذاهای لذیذ ، پرخوری ، جشنواره های الکل ، "سکس ، مواد مخدر و راک اند رول" نیز از اینجا هستند. درجه شدت ، همانطور که متوجه شدید ، می تواند بسیار متفاوت باشد. از اقدامات یکبار کاملا بی گناه گرفته تا بیماری های مزمن.

گزینه دوم نوراپی نفرین است

و لذت بردن از طریق هیجان ، ریسک ، غلبه بر موانع و درد. به موارد سنتی: قمار ، دعوا ، رانندگی سریع ، انواع مختلف ، شاخه های سفت و سخت از شیوه زندگی سالم ، روزه داری خشک ، آب درمانی روده بزرگ ، فیتویاشکی ، پارکور ، پرش از پایه ، قلاب زدن ، سلفی های خطرناک اضافه شد. شاید بتوان به فرهنگ تحمل درد مکان خاصی داد - حلق آویز ، زخم ، بازی های جنسی با درد شدید ، امتناع عمدی از تسکین درد در طول درمان. و به طور کلی ، موضوع تنبیه خود به طرق مختلف. فقط ، اگر قبلاً زنجیر و روزه خشک بود ، اکنون روشهای ناخوشایندی برای پاکسازی بدن و صعود به اورست بدون اکسیژن وجود دارد.

راههای مقابله با مشکلات زندگی همراه با فناوری در حال توسعه است ، اما در واقع ، آنها نشان می دهند که منابع داخلی دیگر کافی نیست و به کمک نیاز است. آیا به کمک نیز احتیاج دارید زیرا در نتیجه چنین تحریک مصنوعی ، فرآیندهای بیوشیمیایی در مغز به طور برگشت ناپذیری تغییر می کند؟ برای کسب رضایت ، باید بیشتر و بیشتر بر روی "پدال" لذت فشار دهید.

و روشن است که بازگشتی وجود ندارد. تلاش برای جلوگیری از پیشرفت ، عدم بهره مندی از مزایای تمدن ، مقاومت در برابر تغییرات ، بازگشت به طبیعت ، همان تصدیق عدم سازگاری خود است. گرفتن رضایت از زندگی به صورت مصنوعی نیز یک گزینه نیست. منابع "پدال" محدود است ، و شما خود به یاد دارید که چه اتفاقی برای موش افتاد ، که الکترود در مرکز لذت کاشته شده بود. فقط مرگ می تواند او را متوقف کند.

اما فرصتی برای استفاده از سازوکارهای تعیین شده در طبیعت وجود دارد و با کمترین ضرر خود را با واقعیت جدید تطبیق می دهیم.

احساسات ناخوشایند ، ضررهای اجتناب ناپذیر ، کارهای دشوار ، سوالات بی پاسخ ، جستجوی معنا ، خداحافظی با توهمات ، ناامیدی ها ، ترس از عدم قطعیت بخشی جدایی ناپذیر از وجود و بزرگ شدن ما هستند.زمان و انرژی که برای فرار از افسردگی صرف می شود ، پردازش آن را غیرممکن می سازد و به خود ، جهان و جایگاه شما در آن به گونه ای دیگر نگاه می کند. هیچ سرزمین جادویی وجود ندارد ، جادوگر معجزه گر ، اکسیر درمانی. ما باید با ترس ، غم و اندوه و آنچه در داخل به دقت پنهان است روبرو شویم. و به این ترتیب ما طوری تنظیم شده ایم که وقتی می فهمیم کجا و چرا می رویم ، باید کمی صبر داشته باشیم ، اما در اینجا برای غلبه بر آن ، و یک شانه قابل اعتماد در این نزدیکی وجود دارد - این آسان تر می شود.

از مراجعه به متخصصان برای حمایت یا کمک روانی نترسید. یک راهنمای مجرب در این مسیر بسیار ضروری است.

افسانه های زیادی پیرامون کار روان درمانگران و روانپزشکان وجود دارد. در اینجا نظریه توطئه در مورد مشکل ساختگی افسردگی و حرص و طمع شرکت های داروسازی و استفاده از پیشنهادات ممنوعه و "یکبار بروید و تمام شود ، ضربه بزنید" و "من قرص نمی خواهم - من مانند سبزیجات خواهد بود "و" در بیمارستان حبس می شوند. " با این حال ، وقتی کسی در کنار شما وجود دارد که درک می کند چه اتفاقی می افتد ، به شما کمک می کند تا این را درک کنید و آماده است تا با آرامش در آنجا باشید و پشتیبانی کنید - مسیر آسان تر می شود.

توصیه شده: