2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
من یک میدان پوشیده از معادن هستم ،
نه می توانی به آنجا بروی ، نه می توانی به اینجا بیایی.
قرار نیست به معادن دست بزنم
اما من گاهی منفجر می شوم"
والنتین گفت
ایرینا در 30 سالگی از یک کلمه می ترسد. این حالت را خراب می کند ، تمرکز را مختل می کند و منجر به درگیری می شود.
و امروز که او را شنیدم ، احساس تحریک شدیدی کردم.
مشتری: "برای من مهم است که این کار به این صورت انجام شده است"
افکار ایرینا: "برای او مهم است ، می بینید! من همچنین یک فرد VIP هستم. حالا جلوی او بپر ، امتحان کن. و من؟! من از اون بدترم یا چی؟! ما آن را با "مهم" خود دریافت کردیم
او ، به سختی عصبانیت خود را کنترل می کند ، با پیشنهاد خود روی دندان هایش می نشیند.
طرف مقابل که از لحن عصبانی شده بود ، آماده رفتن شد. من مجبور شدم عذرخواهی کنم و پاداشی در قالب کاهش قیمت قابل توجه ارائه دهم تا مشتری معمولی خود را از دست ندهم.
چنین کلمه کوتاه و بسیار انفجاری "مهم". به عنوان یک کاتالیزور که باعث ایجاد تجربیاتی می شود که یک زن نمی تواند از عهده آن برآید.
"پاها" از کجا رشد می کنند؟ درد زندگی نشده
مادر ایرینا زمانی برای دخترش نداشت. یک مادر مجرد در موقعیت رهبری بیشتر وقت خود را در محل کار سپری می کرد. نه وقت داشت و نه انرژی برای یک دختر. دختر اغلب می شنید:
- مهم نیست چه می خواهی. این بخشی از برنامه های من نیست.
- مهم نیست روحیه شما چگونه است - باید فوراً آنچه را که می گویم انجام دهید.
-نظر من برات مهم نیست! وقتی بزرگ می شوید ، صدایی خواهید داشت. و حالا - خفه شو!
- چه اهمیت: او آن را می خواهد! آیا می خواهید!
این کلمات درد و رنج می آورند ، باعث می شدند احساس کنم غیر ضروری ، بی اهمیت هستم.
مهم نبودن و غیر ضروری بودن برای نزدیکترین فرد غیرقابل تحمل ، ترسناک و دردناک است. برای جلوگیری از عصبانیت مادر ، چندین عادت به دست آمد:
- در مورد خواسته های خود با صدای بلند صحبت نکنید ، به ویژه اگر آنها با اطرافیان شما ارتباط داشته باشند
- همه کارها را خودم انجام دهم ، و اگر کار نکرد ، نیازهای خود را نادیده بگیرید ، آنها را سرکوب کنید
- سعی کنید روحیه خوب یا "عادی" داشته باشید
- شکایت نکنید ، خستگی را نشان ندهید ، احساس بدی داشته باشید ، ناراحت باشید
- توصیه می شود به جز کارهایی که به خوبی انجام شده اند ، توجه دیگران را به هیچ وجه جلب نکنید
ایرینا آموخت که مانند خودش با خودش رفتار کند: او یاد گرفت که نیازهای او را نادیده بگیرد. درامی که در خارج اتفاق افتاد خوشبختانه به درون حرکت کرده است.
کلمه انفجاری
ایرینا بیش از 15 سال است که جدا از مادرش زندگی می کند. اما تا به حال ، وقتی کلمه "مهم" را می شنود ، بی اهمیتی خود را به خاطر می آورد ، با کینه و تحریک خفه می شود. تکه های خاطره طرد شدن شناور می شود ، که او تلاش می کند آنها را فراموش کند و می خواهد از آنها پنهان شود. و تمام زندگی خود را پنهان می کند.
پنهان شدن پشت تلاش و مسئولیت پذیری - او یک طراح وب فوق العاده است و مشتریان از او راضی هستند. او در رابطه با مردان پشت یک لبخند درک کننده پنهان می شود - او آماده است بسیاری را ببخشد تا تنها نماند. هنگام برقراری ارتباط با مادر ، از درک و صبر به عنوان سپر استفاده می کند و چشم خود را بر خلق و خوی بد و ادعاهای او می بندد. پنهان شدن پشت تلاش و دوباره صبر در تماس با مقامات ، جرات نکردن چیزی را بیان کنید. پشت گروهان و ماسک "I_m_all_in_order_I_sama_can_" در روابط با دوستان.
فقط جرقه های تحریک غیرقابل کنترل او را از بین می برد ، وقتی آنچه دیگران می گویند "برای من مهم است" دفاع ساخته شده در طول سالهای زندگی او را از بین می برد. گویی این چند حرف به مینی برخورد می کند که معلوم نیست کجا کاشته شده و چه زمانی منفجر می شود.
چرا یک کلمه رایج چنین پیامدهایی دارد؟
هر چیزی که در طول زندگی اتفاق می افتد هیچ جا ناپدید نمی شود - در حافظه باقی می ماند. اگر برخی از موقعیت های آسیب زا بارها و بارها تکرار شد ، در روان به شکل احساسات سرکوب شده ، خواسته ها و انگیزه های اعمال باقی می ماند. هرچه خاطرات دردناک تر باشند ، انرژی بیشتری صرف می شود تا آنها را در اعماق خود نگه داریم.
کلمه ای که در زمان اشتباه گفته می شود ، عمل ناخوشایند ، حالت چهره یا لحن یادآور گذشته ، درام درونی را زنده کرده و تشدید می کند. درد و کینه از اعماق ناخودآگاه سرچشمه می گیرد. درد دل زنده می شود تنش در حال افزایش است. خط دفاعی پا برجا نیست. یک "انفجار" از زمان "معدن" وجود دارد.
چگونه میدان مین داخلی را خنثی کنیم؟
تنها راه خنثی سازی "معادن داخلی" این است که درد بی جان را دوباره زنده کنیم. شرط اصلی این امر ، محیط پذیرش و امنیت است - چیزی که بار اول وجود نداشت.
توصیه شده:
ستایش به چه چیزی منجر می شود؟
من جان سالم به در … از بچگی زیاد می خواندم. همه چیز را می خوانم. از این بابت توسط همه و همه تحسین شدم. البته از والدین شروع می شود و با اقوام ، دوستان و همه با هم پایان می یابد. همه چیز را می خوانم. من خواندن را بیشتر از روی نیاز یاد گرفتم تا از روی سودمندی.
میدان مین رابطه
احساسات بیان نشده در ساختار شخصیت باقی بماند در قالب معادن احساسی حفاظت شده ، نشان دادن آسیب های دوران کودکی … این مقاله توسط من به عنوان آموزشی و نه درمانی نوشته شده است. در آن می خواهم در مورد رابطه یک جفت حدس بزنم: معمولی ترین رابطه بین دو فرد معمولی.
شرمنده به خاطر لطافت. به کجا و چه چیزی منجر می شود؟ تهدید چیست؟
چرا این وضعیت عملاً فاجعه بار است و گواه فرایندهای آسیب شناختی بزرگ در روان انسان است؟ بسیاری از مردم ابراز گرما ، لطافت و قدردانی برایشان مشکل است. به ما آموختند که قوی باشیم ، با اراده خود زنده بمانیم ، به نتایج برسیم و نتایج را نشان دهیم ، اما نشان دادن احساس لطافت شرم آور بود.
چه چیزی منجر به وابستگی می شود یا چگونه خود را از دست می دهیم؟
اغلب ما خود را در یک رابطه مخرب می بینیم و نمی توانیم برای مدت طولانی از آن خارج شویم. با برخی افراد ما پر می شویم و احساس می کنیم ارزش خودمان ، هماهنگی ، می خواهیم ایجاد کنیم ، بهتر باشیم و پیشرفت کنیم. اما گاهی اوقات یک زن ناخودآگاه خود را در یک رابطه از دست می دهد - هیچ وضعیتی از رضایت ، شادی ، هماهنگی وجود ندارد.
کنترل زن بر مرد می تواند منجر به چه چیزی شود؟
روابط خانوادگی فرایندی است که نیاز به توجه دارد. الگوهایی که افراد هنگام برقراری ارتباط در خانواده استفاده می کنند متفاوت است. برخی از آنها موفق هستند و در برخی موارد نتیجه کاملاً متفاوت از آنچه انتظار می رفت بود. در جامعه ما این باور قوی شکل گرفته است که کنترل همسر ضروری است.