نسخه ها و نسخه های معکوس

فهرست مطالب:

تصویری: نسخه ها و نسخه های معکوس

تصویری: نسخه ها و نسخه های معکوس
تصویری: تکنیک های نسخه خوانی داروخانه - خواندن نسخه پزشک متخصص داخلی 2024, مارس
نسخه ها و نسخه های معکوس
نسخه ها و نسخه های معکوس
Anonim

هر سیستم روانشناسی توضیحات خاص خود را برای توسعه آسیب شناسی روانی ارائه می دهد. ما معتقد نیستیم که سیستم های دیگر اشتباه می کنند و از آنچه ارائه می دهند استفاده می کنیم. نظریه فروید در مورد رشد جنسی ، الگوی خودی اریک اریکسون ، نظریه یادگیری رفتارگرایانه ، نظریه های سیستم ها همگی رشد کودک را توضیح می دهند و طیف وسیعی از گزینه های درمانی را ارائه می دهند. در این طیف ، پیامهای آسیب شناختی منتقل شده توسط والدین به فرزندان را برجسته می کنیم ، که اگر کودک به آنها اعتقاد داشته باشد ، می تواند منجر به مشکلات مزمن در زندگی او شود.

نسخه ها

نسخه ها پیام هایی از وضعیت خود والدین کودک هستند که به دلیل شرایط مشکلات دردناک خود منتقل می شوند: ناراحتی ، اضطراب ، عصبانیت ، گیجی ، خواسته های پنهانی. این پیامها ممکن است برای کودک غیر منطقی به نظر برسند ، اما برای والدین انتقال دهنده کاملاً منطقی هستند

ما لیستی از نسخه ها را تهیه کرده ایم و چندین مقاله در این زمینه در 10 سال گذشته منتشر کرده ایم. ما در سخنرانی ها و سمینارهای سراسر جهان در مورد آنها صحبت کردیم. لیست ما همه احتمالات را تمام نمی کند. بدون تردید پیامهای دیگری نیز وجود دارد که توسط والدین منتقل می شود و طبق آنها کودکان یا عمل می کنند یا نمی کنند. با این حال ، لیست کوتاه زیر به درمانگر کمک می کند تا آنچه را که بیمار می گوید بهتر بشنود و بنابراین برنامه درمان را تنظیم کند.

لیست نسخه اصلی ما این است: نکن. نباش. نزدیک نشو قابل توجه نباشید. بچه نباش. بزرگ نشو. موفق نباشید. خودت نباش عادی نباش سالم نباش تعلق نداشته باشید.

این کار را نکنید. این دستور توسط والدین ترسیده منتقل می شود. آنها غرق در ترس ، کودک را از انجام بسیاری از کارهای معمول باز می دارند: "نزدیک پله ها راه نروید (کودکان نوپا) ، از درختان بالا نروید ؛ روی اسکیت سوار نروید و غیره." گاهی اوقات چنین والدینی بچه نمی خواهند و با درک اینكه به طور غریزی نمی خواهند این كودك وجود داشته باشد ، احساس گناه می كنند و از افكار خود وحشت می كنند و در نتیجه بیش از حد دلسوز و مراقب می شوند. گاهی اوقات خود والدین روان پریش هستند یا فوبیا یا احتیاط بیش از حد پس از از دست دادن فرزند بزرگتر دارند. با بزرگ شدن کودک ، والدین نگران هر اقدامی هستند که او قصد انجام آن را دارد: "اما شاید ما باید یکبار دیگر به آن فکر کنیم." و کودک باور نمی کند که می تواند هر کاری را درست و ایمن انجام دهد ، نمی داند چه باید بکند و به دنبال فردی است که تصمیم درست را پیشنهاد دهد. چنین کودکی ، با بزرگ شدن ، در تصمیم گیری با مشکلات زیادی روبرو خواهد شد.

نباش. این یک پیام مرگبار است - ما در طول درمان ابتدا توجه خود را بر آن متمرکز می کنیم. می توان آن را بسیار ملایم بیان کرد: "اگر شما بچه ها نبودید ، من از پدر شما طلاق می گرفتم." خشن تر: "حتی اگر به دنیا نیامدی … پس من مجبور نیستم با پدرت ازدواج کنم." این پیام را می توان به صورت غیر کلامی منتقل کرد: والدین کودک را بدون تکان دادن در آغوش گرفته ، هنگام غذا خوردن و حمام کردن نوزاد اخم کرده و سرزنش می کند ، وقتی کودک چیزی می خواهد عصبانی می شود و فریاد می زند یا فقط به او ضربه می زند. راههای زیادی برای انتقال این پیام وجود دارد.

این دستور می تواند توسط مادر ، پدر ، پرستار ، فرماندار ، برادر یا خواهر منتقل شود. والدین ممکن است افسرده باشند که بچه قبل از ازدواج یا پس از تصمیم همسران برای نداشتن فرزند دیگر ، باردار شده است. بارداری می تواند با مرگ مادر به پایان برسد و خانواده کودک را مسئول این مرگ می دانند. زایمان می تواند دشوار باشد و کودک متهم است که در بدو تولد بسیار بزرگ است: "وقتی به دنیا آمدی مرا همه را پاره کردی." این پیامها ، که بارها در حضور کودک تکرار می شود ، تبدیل به یک "افسانه تولد" می شود: "اگر شما به دنیا نمی آمدید ، ما بهتر زندگی می کردیم."

نزدیک نشو اگر والدین کودک را از تلاش برای نزدیک شدن منصرف کنند ، ممکن است کودک این را به عنوان یک پیام "نزدیک نشو" درک کند.عدم تماس فیزیکی و نوازش مثبت کودک را به این تفسیر سوق می دهد. به همین ترتیب ، اگر کودکی در اثر مرگ یا طلاق ، والدینی را که با او نزدیک بودند از دست بدهد ، می تواند برای خود نسخه ای تجویز کند و بگوید: "اگر آنها به هر حال بمیرند چه فایده ای دارد". بنابراین تصمیم می گیرد دیگر و هرگز به کسی نزدیک نشود.

قابل توجه نباشید. به عنوان مثال ، اگر کودکی مجاز نباشد سر میز صحبت کند: "کودکان باید دیده شوند ، نه شنیده شوند" یا اهمیت آن را کاهش دهد ، ممکن است این را به عنوان یک پیام "اهمیت ندهید" درک کند. او همچنین ممکن است پیامی مشابه در مدرسه دریافت کند. در کالیفرنیا در گذشته ، کودکان اسپانیایی تبار برای بیان ارزش خود مشکل داشتند. کودکان انگلیسی زبان به هر زبانی که صحبت می کردند ، انگلیسی یا اسپانیایی ، همچنان آنها را مسخره می کردند. سیاهپوستان پیامهای مشابهی را نه تنها از سفیدپوستان بلکه اغلب از مادران خود دریافت می کردند ، آنها نمی خواستند آنها با احساس ارزش خود بزرگ شوند و در نتیجه با سفیدپوستان دچار مشکل شوند.

بچه نباش. این پیام توسط والدینی منتقل می شود که مراقبت از فرزندان بزرگتر را به فرزندان کوچکتر واگذار می کنند. این امر همچنین از والدینی ناشی می شود که "اسب می رانند" ، سعی می کنند "بچه های کوچک" و "زنان کوچک" را از نوزادان خود بیرون بیاورند ، حتی قبل از اینکه بفهمند ادب یعنی چه ، ادب را به فرزندان خود می نوازند ، به عنوان مثال ، به طور کامل به کودکان کوچک می گویند که فقط کوچولوها گریه می کنند

بزرگ نشو. این نسخه معمولاً از مادر به آخرین فرزندش منتقل می شود ، مهم نیست که او دوم است یا دهم. غالباً هنگامی که پدر به دختری می رسد که به سن پیش از بلوغ یا نوجوانی می رسد و پدر شروع به ترس از بیداری جنسی می کند. سپس می تواند دختر را از انجام کارهایی که دوستانش انجام می دهند منع کند - از لوازم آرایشی استفاده کند ، لباس های متناسب با سن بپوشد ، در تاریخ ها دوید. او همچنین می تواند نوازش فیزیکی را متوقف کند و دختر این را چنین تفسیر می کند: "بزرگ نشو ، وگرنه من تو را دوست نخواهم داشت."

موفق نباشید. اگر پدر فقط در هنگام بردن پسرش با پینگ پنگ بازی کند و به محض پیروزی پسرش بازی را متوقف کند ، پسر ممکن است رفتار او را به عنوان یک پیام تفسیر کند: "برنده نشو ، وگرنه دوستت نخواهم داشت." این پیام به "موفقیت آمیز نیست" تبدیل می شود. انتقاد مداوم از سوی والدین کمال گرا این پیام را به شما می دهد که "شما همه کارها را اشتباه انجام می دهید" که به معنی "موفق نشوید" است.

خودت نباش این پیام اغلب به کودکی از جنس "اشتباه" داده می شود. اگر مادری دارای سه پسر باشد و او دختر می خواهد ، می تواند از پسر چهارم خود "دختر" بسازد. اگر پسر ببیند که دختران بهترین عملکرد را دارند ، می تواند تصمیم بگیرد: "پسر نباش ، در غیر این صورت چیزی به دست نمی آوری" - و متعاقباً با جنسیت خود مشکل دارد. پدر ممکن است بعد از چهار دختر تسلیم شود و آموزش پنجم را در فعالیتهای "پسرانه" و "مردانه" مانند فوتبال شروع کند. (ما درک می کنیم که این بیانیه نابرابری جنسیتی است ، اما واقعیت فرهنگ ما را نشان می دهد.)

عادی نباشید و سالم نباشید. اگر والدین هنگام بیماری کودک را سکته می کنند و وقتی او سالم است به هیچ عنوان سکته نمی کنند ، این مساوی است با گفتن "سالم نباش". اگر رفتار جنون آمیز پاداش داده شود ، یا اگر شبیه سازی شود اما اصلاح نشود ، خود شبیه سازی به یک پیام "معمولی نباش" تبدیل می شود. ما بسیاری از فرزندان اسکیزوفرنیک را دیده ایم که در تشخیص بین جهان واقعی و درک آن مشکل دارند ، اگرچه خود روان پریش نبوده اند. آنها دیوانه رفتار می کردند و اغلب به دلیل روان پریشی های نامعلوم تحت درمان قرار می گرفتند.

تعلق نداشته باشید. اگر والدین دائماً طوری رفتار می کنند که گویی باید در مکان دیگری باشند ، به عنوان مثال ، در روسیه ، ایرلند ، ایتالیا ، اسرائیل ، انگلستان (همانطور که در مورد برخی انگلیسی ها که در حال حاضر در استرالیا یا نیوزلند زندگی می کنند) اتفاق می افتد ، در این صورت کودک مشکل دارد در درک اینکه به کدام کشور تعلق دارد.او ممکن است مدام احساس کند که به هیچ ساحلی ملحق نشده است - حتی اگر در ایالات متحده یا استرالیا یا نیوزلند متولد شده باشد.

40f5
40f5

نسخه های معکوس

نسخه های معکوس پیام هایی از حالت خود والدین به والدین است که می تواند کودک را محدود کرده و در صورت پذیرش آن ، مانع بزرگ شدن و توسعه انعطاف پذیری شود. نسخه های معکوس شامل "رانندگان" فرموله شده توسط Tybee Kahler است10: "قوی باش" ، "سعی کن" ، "همه کارها را کاملاً انجام بده" ، "عجله کن" و "مرا خوشحال کن".

البته انجام همه اینها غیرممکن است - چه کسی و در چه زمانی توانسته به اندازه کافی قوی باشد ، به اندازه کافی سخت کار کند ، کسی را به اندازه کافی خوشحال کند و به اندازه کافی عجله کند؟ راهی برای تبدیل شدن به قله کمال وجود ندارد. مری نسخه مقابل را که به همراه نسخه "نکن" به لیست کالر اضافه می کند: "مراقب باشید".

نسخه های معکوس همچنین شامل کلیشه های مذهبی ، نژادی و جنسیتی است که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. حتی زنانی که به رهایی خود اطمینان دارند ، اغلب خانه را علاوه بر وظایف و کارهای معمولی خود آماده و نظافت می کنند ، فقط به این دلیل که معتقدند حکم مخالف "جای زن خانه است" است.

نسخه های معکوس پیامها باز ، شفاهی و طبقه بندی نشده هستند. کسی که نسخه مخالف می دهد ، به حقیقت کلمات خود اعتقاد دارد و از موضع خود دفاع می کند. "البته جای زن در خانه است. اگر زنی وظایف خود را فراموش کند ، سرنوشت بچه ها چه می شود؟" به این ترتیب ، نسخه های معکوس با نسخه ها تفاوت زیادی دارد. کسی که نسخه می دهد این کار را مخفیانه و بدون درک تأثیر کلمات خود انجام می دهد. اگر به یکی از والدین توضیح داده شود که به فرزند خود دستور می دهد که وجود نداشته باشد ، این فقط باعث خشم وی می شود ، زیرا او هرگز در افکار خود چنین چیزی نداشته است.

پیام های والدین به آنها نسخه معکوس گفته می شود زیرا اریک برن در ابتدا معتقد بود که آنها نسخه های معکوس را می پیچند. بنابراین ، اگر مشتری از دستور معکوس اطاعت کند ، از دستور آزاد است. به عنوان مثال ، اگر نسخه "وجود نداشته باشد" و عکس آن "سخت کار کن" باشد ، مشتری این فرصت را دارد که با کار سخت و نادیده گرفتن انگیزه های خودکشی جان خود را نجات دهد. با این حال ، مشتریان بیشتر از نسخه ها اطاعت می کنند تا نسخه های معکوس ، و بنابراین افسرده می مانند ، حتی "سخت کار می کنند". پیگیری پیام هایی مانند عکس دستور "سخت کار کن" و دستور "پیر نشو" بسیار دشوار است. تصور کنید وضعیت پسری که از دستور "پسر نباشید" پیروی می کند و والدینش را راضی می کند ، مانند دختری عمل می کند که از طرف والدین مشابه به او گفته می شود برو فوتبال بازی کن و دیگر مثل یک پارچه رفتار نکن. گاهی اوقات نسخه ها و نسخه های معکوس یکسان هستند. والدین از درون تمام حالات نفسانی خود به کودک دستور می دهند که وجود نداشته باشد ، بزرگ نشود و اهمیتی نداشته باشد. در این حالت ، خلاص شدن از شر پیام ها برای آن شخص بسیار دشوار است.

49ca2
49ca2

پیام های مختلط

برخی از پیامها توسط والدین یا فرزند والدین به ویژه پیامهای مربوط به افکار و احساسات ارائه می شود. دستورات و نسخه های معکوس در برابر افکار: "فکر نکن" ، "اینطور فکر نکن" (برخی افکار خاص) یا "آنطور که فکر می کنی فکر نکن - همانطور که من فکر می کنم فکر کن" (با من بحث نکنید). پیامها در مورد احساسات یکسان است: "احساس نکن" ، "اینطور نباش" (برخی از احساسات خاص) یا "احساس خود را احساس نکن - احساس من را احساس کن" ("من سردم است" روی ژاکت "یا" شما از برادر کوچک خود متنفر نیستید ، فقط خسته شده اید ").

راه حل ها

برای اینکه نسخه ها و نسخه های معکوس برای رشد کودک معنی دار باشند ، باید آنها را بپذیرد. او قدرت پذیرش یا رد آنها را دارد. همانطور که برن معتقد بود هیچ نسخه ای "مانند الکترود در کودک کاشته نمی شود".1… علاوه بر این ، ما معتقدیم که بسیاری از نسخه ها هرگز اصلاً داده نشده است! کودک اختراع ، اختراع و تفسیر نادرست می کند و از این طریق به خود دستورالعمل می دهد.مرگ برادرش باعث می شود کودک مطمئن شود که این حسادت است که برادر را کشت و نه ذات الریه نامفهوم. و با احساس گناه غرق شده ، کودک نسخه "نباش" را به خود می دهد. اگر پدر عزیزی بمیرد ، پسر یا دختر ممکن است تصمیم بگیرند که با شخص دیگری پیوند برقرار نکنند. به منظور جلوگیری از درد در آینده ، مشابه آنچه در اثر مرگ پدر ایجاد شد ، کودک به خود نسخه "نزدیک نشوید" می دهد. در حقیقت ، او این جمله را با خود می گوید: "من دیگر هرگز عاشق نخواهم شد ، به این معنی که من دردی را تجربه نخواهم کرد."

ما فقط تعدادی از نسخه ها را ذکر کرده ایم ، با این حال ، در پاسخ به آنها ، کودک می تواند گزینه های بی شماری برای تصمیم گیری ها داشته باشد. برخی از آنها را در زیر شرح می دهیم. اول ، ممکن است کودک به سادگی نسخه را باور نکند و بنابراین آن را کنار بگذارد. دلیل آن ممکن است درک آسیب شناسی پیشگام ("مادرم دیوانه است ، مهم نیست که چه می گوید") یا ملاقات با کسی که نسخه و اعتقاد به آن شخص را به چالش می کشد ("پدر و مادرم من را دوست ندارند ، اما معلم مرا دوست دارد. ") ما لیستی از برخی از تصمیمات آسیب شناختی را که در پاسخ به نسخه ها گرفته شده است ، گردآوری کرده ایم:

"نباش". "من می میرم و سپس تو مرا دوست خواهی داشت." "من به شما ثابت می کنم حتی اگر مرا بکشد" و دیگران در فصل 9 توضیح داده شده است.

تصمیماتی که کودک می تواند در پاسخ به "نباش" می گیرد: "من نمی دانم چگونه تصمیم بگیرم." "من به کسی نیاز دارم که به جای من تصمیم بگیرد." "جهان خیلی ترسناک است … من احتمالاً اشتباهی مرتکب شده ام." "من ضعیف تر از دیگران هستم." "من دیگر هرگز در مورد چیزی تصمیم نمی گیرم."

"بزرگ نشو." "بسیار خوب ، من کوچک می مانم" یا "درمانده" یا "بی فکر" یا "غیرجنسی." این تصمیم اغلب خود را در حرکات ، صدا ، رفتار ، رفتار نشان می دهد.

"بچه نباش." راه حل های احتمالی: "من چیز دیگری نمی خواهم ، از خودم مراقبت می کنم." "من همیشه از آنها مراقبت می کنم." "من هرگز سرگرم نمی شوم." "من دیگر هرگز کاری کودکانه انجام نمی دهم."

"این کار را نکن". کودک ممکن است تصمیم بگیرد: "من هرگز هیچ کاری را درست انجام نمی دهم." "من احمقم". "من هرگز برنده نخواهم شد." "من تو را می کوبم حتی اگر مرا بکشد." "من به تو نشان می دهم حتی اگر مرا بکشد." "مهم نیست که چقدر خوب هستم ، مجبور بودم بهتر عمل کنم ، بنابراین احساس سردرگمی می کنم (شرم ، گناه)".

"نزدیک نشو": تصمیمات گرفته شده: "من دیگر هرگز به کسی اعتماد نخواهم کرد." "من دیگر هرگز به کسی نزدیک نخواهم شد." "من هرگز سکسی نخواهم شد" (به علاوه هرگونه محدودیت در صمیمیت فیزیکی).

"سالم نباش" یا "عادی" تصمیمات: "من دیوانه هستم." "بیماری من در اینجا جدی ترین است و من ممکن است از آن بمیرم" (به علاوه ممنوعیت استفاده از فرایندهای جسمانی یا فکری).

"خودت نباش" (هم جنس) در پاسخ ، کودک ممکن است تصمیم بگیرد: "من به آنها نشان خواهم داد که من مثل هر پسر / دختری خوب / خوب هستم." "هر چقدر تلاش می کنم ، هرگز راضی نخواهم شد." "من یک دختر واقعی هستم ، فقط با آلت تناسلی." "من یک پسر واقعی هستم ، اگرچه شبیه یک دختر هستم." "من وانمود می کنم که یک پسر / دختر هستم." "من هرگز اینقدر خوشحال نخواهم شد." "من همیشه شرمنده خواهم بود."

"قابل توجه نباش." کودک ممکن است تصمیم بگیرد: "هیچ کس هرگز اجازه نمی دهد که من کاری بگویم یا انجام دهم." اینجا همه چیز از من مهمتر است. " "من هرگز ارزش هیچ چیز را نخواهم داشت." "من می توانم مهم شوم ، اما هرگز آن را نشان نخواهم داد."

"متعلق نباش." تصمیمات می توانند عبارت باشند از: "من هرگز متعلق به هیچکس نخواهم بود" یا "به هیچ گروهی" یا "به هیچ کشوری" یا "هیچکس هرگز مرا دوست نخواهد داشت زیرا من متعلق به هیچکس نخواهم بود."

تصمیمات مختلط در مورد افکار و احساسات:

"فکر نکن". راه حل های ممکن: "من احمق هستم." "من خودم نمی توانم تصمیم بگیرم." "من نمی توانم تمرکز کنم."

"بهش فکر نکن". "فکر کردن در مورد رابطه جنسی بد است ، من ترجیح می دهم به چیز دیگری فکر کنم" (این شخص ممکن است دچار وسواس شود) ، "بهتر است هرگز به آن اشاره نکنم (هر" که "باشد - فرزندخوانده بودن یا داشتن غیر پدر و ناپدری) یا در مورد آن فکر کنید. " یا "من با ریاضیات مشکل دارم" (یا با فیزیک ، یا با آشپزی ، یا با فوتبال - بسته به نسخه هایی که دریافت شد).

"آنطور که شما فکر می کنید فکر نکنید ، همانطور که من فکر می کنم فکر کنید" ؛ "من همیشه اشتباه می کنم."من دهانم را باز نمی کنم مگر اینکه بدانم بقیه در چه فکری هستند."

تصمیمات مشابه در پاسخ به تجربیات مربوط به احساسات گرفته می شود:

"احساس نکن." کودک ممکن است تصمیم بگیرد: "احساسات اتلاف وقت است." "من چیزی احساس نمی کنم".

"اینطور احساس نکن": "من دیگر گریه نمی کنم." "من عصبانی نخواهم شد … خشم می تواند کشنده باشد."

"آنطور که شما احساس می کنید احساس نکنید ، همانطور که من احساس می کنم": "من نمی دانم چه احساسی دارم." چنین فردی از درمانگر و گروه می پرسد: "من باید چه احساسی داشته باشم؟ اگر من به جای من بودم چه احساسی داشتید؟"

توصیه شده: