دوستت دارم. من هم تو را ندارم

فهرست مطالب:

تصویری: دوستت دارم. من هم تو را ندارم

تصویری: دوستت دارم. من هم تو را ندارم
تصویری: Mojtaba Torkashvand Kabotar Del مجتبی ترکاشوند کبوتر دل 2024, ممکن است
دوستت دارم. من هم تو را ندارم
دوستت دارم. من هم تو را ندارم
Anonim

مطالب زیادی در مورد عشق غیر متقابل و به طور معمول از طرف عاشق نوشته شده است. عاشقانه ای فداکارانه و بی قید و شرط ، رنج کشیده و تشنه ، آماده هر کاری به خاطر عشق است. تصویر این عاشق بسیار عاشقانه و دلسوز است ، در فرهنگ ما با علامت "خوب" به طور فعال استفاده می شود. تصویر رابطه متلاشی شده معمولاً دارای ویژگی های غرور ، خودشیفتگی و سردی است. به طور پیش فرض "بد" است. مشتریان از هر دو تصویر "خوب" و "بد" استفاده می کنند ، که آنها به راحتی روی خود آویزان هستند و به همان اندازه به کمک روان درمانگر نیاز دارند. مشتریان اغلب گیج ، خسته ، افسرده و سوالات زیادی در یک فضای گرم و محدود مغز وجود دارد. در پایان رابطه ، س questionsالات ضروری هستند. بهتر است خودتان را رها کنید یا پرتاب شوید؟ و چرا در واقع بهتر است؟ جدایی چه چیزی می تواند خوب باشد؟ چرا احساس گناه مرا رها نمی کند ، زیرا از من دور شده است؟ آیا رابطه در حال حاضر به پایان رسیده است یا نه؟ این توهم وجود دارد که رابطه در لحظه اعلام شدن به پایان می رسد. "همه عزیز / عزیز ، من دیگر با شما ملاقات نمی کنم / زندگی می کنم / بچه ها را بزرگ می کنم / رابطه جنسی دارم." تکمیل رابطه یک فرایند است. زمان ، مکان ، مدت و شرکت کنندگان خاص خود را دارد.

نمونه کارها

مورد کار با مشتری "خوب" … اسلاوا ، مرد ، 45 ساله. تهیه کننده ، مطلقه ، یک دختر 18 ساله دارد. با یک درخواست به درمان آمد: "به من کمک کن تا از جدایی عبور کنم." در 41 سالگی ، عاشق دختری 20 ساله شد ، از همسرش جدا شد و با دختری زندگی کرد. پس از 2 سال ، او اعلام کرد که رابطه به پایان رسیده است. برای او ، شاید بله ، اما مرد شکست خورد. برای اسلاوا ، وضعیت غیرقابل تحمل بود. داستان به پایان رسید ، فقط با کمک مرد دیگری که زندگی و آشنایی با این دختر را آغاز کرد. مشتری نمی تواند از واقعیت ظاهر یک مرد دیگر چشم پوشی کند. او تلاش برای بازسازی رابطه را متوقف کرد … در واقعیت و به طور کامل وارد تخیلات خود شد. در فانتزی ، او تصویر یک دختر را با ویژگی های ماوراء الطبیعه هدیه کرد. قدرت مطلق ، زیبایی منحصر به فرد ، ترکیب منحصر به فرد طالع بینی آنها ، که به آنها قول می دهد با هم بمیرند. همه ، به جز این واقعیت که او سرسختانه به نادیده گرفتن ادامه می داد. دیگر رابطه ای وجود ندارد. هر بار که واقعیت جدایی را به خاطر می آورد ، شروع به گریه کرد و همان متن "چرا اینطور؟" یافتن پاسخ این س veryال بسیار مهم است. مانند فیلم "آنچه مردان درباره آن صحبت می کنند".

من در نقطه ای پاسخ دقیق س "ال "چرا؟" آیا می دانید کدام یک؟ "زیرا"

این س inال به خودی خود معنای معنایی ندارد. آن را آورده اند تا با درد خود در "اینجا و اکنون" روبرو نشوند.

هنگام قطع رابطه ، اگر رابطه برای شخص ارزشمند و مهم بود ، او باید مراحل زندگی را از دست بدهد. مشتری من هم داشت. این مراحل است.

پنج مرحله فرایند عزاداری (میلر):

مرحله شوک دارای دو مرحله است:

مرحله اول "شوک" - بلافاصله رخ می دهد ، حدود 2-3 روز طول می کشد.

مرحله دوم "بحران غلبه ناپذیری" - احساس شکنندگی و آسیب پذیری ایجاد می شود. "من نمی توانم بدون او زندگی کنم." اگر این مرحله برطرف نشود ، در خروج از این مرحله رفتار دفاعی ممکن است ایجاد شود: - با نوع اجتناب ("من نمی خواهم در مورد آن فکر کنم") ؛ - بر اساس نوع انکار ("من هیچ چیزی را احساس نمی کنم").

2. مرحله غم و اندوه - می تواند شش ماه طول بکشد.

3. مرحله جبران خسارت - ظاهر تجاوز یا ایده آل سازی شی (یا جایگزینی آنها) ممکن است. در این مرحله ، عود هراس و ناراحتی امکان پذیر است ، اما به تدریج دنیای خارج کمی باز می شود.

4. مرحله شناسایی با شی یا اهداف و خواسته های آن. روابط با جهان خارج در حال تمدید است. رفتار متوفی یا رفتگان ناخودآگاه کپی می شود. تصویری جدید از خود ایجاد می شود که مستقل روی پای خود ایستاده است.

5. مرحله تعویض شی. ارتباط با واقعیت برقرار می شود ، ارتباطات جدیدی برقرار می شود.

مراحل می تواند به طرز آشفته ای تغییر کند. مهمترین چیز این است که این یک فرایند طبیعی است و دیر یا زود به پایان می رسد. زندگی بدون ضرر غیرممکن است و یکی از منابعی که مراجعه کننده می تواند در این حالت زندگی کند ، آگاهی درمانگر است. این مهم است که خود درمانگر به تجربه خود در زمینه زیان دهی دسترسی داشته باشد و بتواند به آنها ارائه شود. در تمام حجم درد و ترس و عصبانیت و آسیب پذیری خودتان. اساساً این عملکرد توسط بستگان و دوستان نزدیک انجام می شود. در صورتی که چنین منبعی در محیط او وجود نداشته باشد ، مراجعه کننده به روان درمانی مراجعه می کند.

حالا درباره آنچه در آن سوی سنگرها اتفاق می افتد

موردی برای کار با مشتری "بد". مشتری یک زن است ، کاتیا ، 25 ساله. مدیر حساب. درخواست "به من کمک کنید تا با مردان ارتباط برقرار کنم." در روند کار ، معلوم شد که او اکنون یک مرد دارد. فقط اکنون او او را دوست دارد ، و او نیز دوست ندارد. و نمی تواند روابط را به طور کامل قطع کند. در این مورد ، روند کار بر تجربیات گناه ، شرم و … از دست دادن متمرکز بود. هر چقدر هم عجیب به نظر برسد ، هر دو در واقع بازنده هستند. فقط در کسی که احساسات مربوط به از دست دادن را ترک می کند ، با احساس گناه یا شرمندگی شدید مسدود می شود. به طور نسبی: "غم و اندوه چه می تواند باشد ، به هر حال ، من عوضی بودم که رفتم ، هیچ چیزی برای رنج کشیدن ندارم." مراحل از دست دادن در این مورد رنگ و مدت زمان کمتری دارد ، اما وجود دارد.

من در این مقاله چندین بار از کلمه "تصویر" استفاده کرده ام. برای تأکید بر جدایی از واقعیت استفاده می شود. ملاقات با شخص دیگری در هر دو مورد از نظر جسمی و به دلیل ویژگی های شخصیت خود مراجعه کنندگان غیرممکن بود. آنها مجموعه ای از پیش بینی های یک فرد به شخص دیگر هستند. بسیار متراکم و شارژ شده ، اما به روشی که شما نیز مجبور به جدایی از آن شوید. در زندگی من مجبور بودم از تصویر "خوب" و "بد" دیدن کنم. و سایه ای ساکت را در پشت شیء عشق آتشینم بکشم ، و روابط را قطع کنم ، به چشمانی عاشق نگاه کنم. آیا این خوب است یا بد؟ من قضاوت نمی کنم این اتفاق افتاد و هیچ تضمینی وجود ندارد که دیگر برای من اتفاق نیفتد.

توصیه شده: