دوستت دارم لطفا

فهرست مطالب:

تصویری: دوستت دارم لطفا

تصویری: دوستت دارم لطفا
تصویری: دوستت دارم 😭😭😭 ریشم لطفا بیا 2024, ممکن است
دوستت دارم لطفا
دوستت دارم لطفا
Anonim

پویایی های وحشتناک و در عین حال فوق العاده رایج در روابط: یک زن به دهان مردی نگاه می کند تا خواسته های او را حدس بزند و خواسته های او را تغییر دهد تا نیازهای روحی و جسمی او با نیازهای شاهزاده اش مطابقت داشته باشد.

دختران نسل من (25-35) ساله و تقریباً در سن مشابه ، حتی در دوران تربیت ، از این ایده الهام گرفتند که یک مرد یک ارزش باورنکردنی است. توانایی تشکیل خانواده و ازدواج شاد و سپس حفظ ازدواج ، مهارتهای اساسی در زندگی یک زن است.

در عین حال ، از همه جا می شنویم که یک مرد خوب نادر است ، نقش زن این است که بتواند یک مرد را از اسب پلاستیکی شکل دهد ، و این باید به گونه ای انجام شود که آقا آینده متوجه نشود که چیزی از او در حال شکل گیری است و فکر می کند که او خودش را در حال شکل گیری است … بنابراین ، به ما کمک شد تا شخصیت ناپخته را که در درماندگی غوطه ور شده بود ، دوباره پر کنیم: آنها می گویند ، این قدرت یک زن واقعی است - گردنی که سر مرد روی آن می چرخد.

و اشتباه نکنید: هدف این مقاله تخفیف دادن به مردان نیست. من زن جوانی هستم. من در بدن مرد زندگی نمی کنم ، بنابراین فقط می توانم به صورت حدسی به این نتیجه برسم که مرد بودن چگونه است. از نظر یک زن ، می توانم با اطمینان بگویم که نگرش "مرا دوست داشته باش ، لطفا" اعصاب و تلاش زیادی برای حفظ تصویر یک ایده آل ، همانطور که من دیدم ، هزینه کرد. و با یادگیری متوقف کردن این خدمت ، من خودم را بهتر درک می کنم و استعدادهای مهم و از دست رفته را در خود کشف می کنم. و به طور متناقض ، من متوجه می شوم که ارادت فعلی من به ارزش های واقعی من تأثیر مثبت بر روابط من با شوهرم دارد.

بگذارید اکنون از دیدگاه همسر به دیدگاه درمانگر بپردازم.

چه اتفاقی برای زن می افتد که احساس می کند باید با خواسته ها و علایق یک مرد سازگار شود و کاملاً خواسته های خود را نادیده بگیرد؟

با بزرگ شدن ، بسیاری از زنان موضع زیر را نشان می دهند:

"در یک رابطه ، شما باید فداکاری کنید. من نمی توانم رابطه را حفظ کنم و خودم را حفظ کنم و در عین حال آن مرد را حفظ کنم."

از آنجا که تأکید بر ازدواج موفق و نگه داشتن یک مرد فوق العاده قوی است ، زن لازم نمی داند - و شجاعانه - در عمق خود کاوش کرده و علایق خود را کشف کند. برخلاف اکثر مردانی که برای درمان به من مراجعه کرده اند ، هنگام مشاوره با زنان ، ما معمولاً زمان زیادی را به کشف علایق واقعی و سازماندهی مجدد زندگی بیمار مطابق با آنچه برای HER مهم است اختصاص می دهیم.

در اینجا شما باید به درک مرزهای شخصی توجه کنید. درک مرزهای شخصی آسان است. من گربه ها را دوست دارم - این مرز من است. اگر شخص دیگری از من بپرسد چه کسی را بیشتر دوست دارم - گربه ها یا سگ ها - اگر حقیقت را پاسخ دهم ، مرزم را نقض نخواهم کرد: اینکه من گربه ها را دوست دارم. اگر من گمان می کنم که این شخص سگ ها را دوست دارد و می خواهم با نظر او هماهنگ شوم تا او را راضی کنم ، من پاسخ خواهم داد که من سگ ها را دوست دارم - و در نتیجه مرزهایم را نقض می کنم.

تجلی جدی تر - زنی که در آرزوی مادر شدن است به مرد خود اطلاع می دهد که نمی خواهد بچه دار شود ، زیرا احساس می کند نیاز دارد با او همبستگی داشته باشد تا در نظر یک مرد به عنوان یک همراه مطلوب زندگی به نظر برسد.

وقتی برخلاف میل واقعی خود عمل کنم ، مرزها شکسته می شود. وقتی بله می گویم وقتی واقعاً احساس می کنم نه. به عنوان مثال ، با موافقت با پیوستن به دوستان مردم در میخانه در ترس از دست دادن مرد خود در صورت امتناع ، اما واقعاً نمی خواهم به میخانه بروم ، من مرزم را می شکنم.

وقتی ما با یک مرد رابطه برقرار می کنیم ، الگوهای ذاتی رفتار ما با هدف ازدواج ، حفظ روابط و ایجاد خانواده ، رشته هوشیاری ما را می کشد ، مانند یک عروسک گردان که عروسک گردانی را هدایت می کند.ما تمام تلاش خود را می کنیم تا یک مرد را راضی کنیم ، اغلب گلو را زیر پا می گذاریم. با عدم مشاهده حمله تلافی جویانه به گلو از سوی یک مرد ، ما او را خشمگین می کنیم و او را سرزنش می کنیم که نمی داند چگونه مصالحه کند و ما از برج ناقوس خود هر کاری ممکن است برای حفظ رابطه انجام می دهیم.

سرنوشت رابطه ای که در آن زن احساس می کند برای خوشایند بی پایان فرا خوانده می شود ، چیست؟ اگر الگوی رفتاری "مرا دوست داشته باش لطفا" دارید ، احتمالاً متوجه شده اید که زندگی شما را درگیر روابط با مردانی می کند که تمایل دارند در لحظات حساس خود را از نظر احساسی کنار بگذارند. هنگامی که مرد خود را کنار می گذارد ، زن تمایل به کنترل روند را احساس می کند ، با تمام وجود سعی می کند بفهمد چه اتفاقی می افتد. در لحظات درگیری ، سعی می شود رابطه حفظ شود. زن به دنبال یک رابطه عاطفی تازه با شریک زندگی خود است. او می پرسد: "چه مشکلی داری؟ من می بینم که چیزی اشتباه است. " زن فریاد می زند: "آیا می توانید مستقیماً به من بگویید؟.. من می فهمم …" ، به این امید که بشنود که مرد هنوز او را دوست دارد و نارضایتی او منجر به قطع رابطه نمی شود.

در واقع ، زنی که رفتار او مبتنی بر "خواندن ذهن" یک مرد است ، به خود و شریک زندگی اش آسیب می رساند. یک زن به مرد خود می گوید که عاشق این و آن است و می خواهد ترجیحات خود را تا حد ممکن با دیدگاه او مطابقت دهد - از این گذشته ، همانطور که به همه ما گفته شده ، جامعه علایق تضمین سازگاری است! یک مرد کلمات نیمه خود را به عنوان راهنمای عمل درک می کند ، اما برآورده شدن این خواسته ها ، معشوق او را واقعاً خوشحال نمی کند! مرد در حال از دست دادن است و فکر می کند که مشکلی با او وجود دارد ، زیرا نمی تواند خواسته معشوق خود را برآورده کند. او نگران است که نتواند شادی را به معشوقش هدیه دهد (اگرچه او واقعاً می خواهد!). از آنجا که قرار گرفتن در وضعیت درگیری داخلی به طرز غیرقابل تحملی دشوار است ، مرد خود را کنار می گذارد و شروع به جستجوی رضایت در چیزهای دیگر می کند.

بنابراین، چگونه ما زنان می توانیم بر پویایی که هر از گاهی خود را قربانی می کنیم غلبه کنیم؟

مرزها و علایق واقعی خود را درک کنید - به ویژه کسانی که با اعتیاد یک مرد همپوشانی ندارند - گام اساسی.

در اینجا چند تمرین وجود دارد که به شما در تعیین مرزهای شما کمک می کند:

1. سوالات زیر را از خود بپرسید و پاسخ ها را در گزارش مشاهده خود بنویسید:

چه چیزی به من انگیزه می دهد؟

من در کودکی دوست داشتم چه کار کنم فقط به این دلیل که واقعاً آن را دوست داشتم؟

چه زمانی بیشترین احساس خلاقیت را دارم؟

چه چیزها ، مکانها ، رویدادها و تجربیاتی من را خوشحال می کند؟

به محض اینکه احساس کردید هنگام نوشتن این یا آن پاسخ احساس مقاومت می کنید ، متوقف شوید و از خود س askالی بپرسید:

آیا در این پاسخ به اندازه کافی با خودم صادق هستم؟

هنگامی که لیست خود را نوشتم ، خواسته ناخودآگاه من این بود که همه سرگرمی هایی را که با شوهرم انجام می دهیم در آن قرار دهم. متعاقباً ، با تمرکز بر این مقاومت ، متوجه شدم که تلاش من برای درج برخی از سرگرمی های رایج ما در پاسخ ها با مکانیسم دفاعی خود هیپنوتیزمی آشکار شد: آنها می گویند ، واقعاً ، اینجا! من واقعاً عاشق این چیزها هستم و این باعث می شود من همسر بهتری باشم! با اعتراف صادقانه به خودم وضعیت واقعی امور و حذف علایق خودخواسته ، احساس تسکین بزرگی کردم.

2. بر روی یک تکه کاغذ 10 واقعیت از زندگی خود بنویسید که شما را ناراضی می کند. هنگام خواندن هر نکته ، از خود بپرسید:

من به چه روشی مرزهای خودم یا دیگران را نقض می کنم؟

به عنوان مثال ، ممکن است از این واقعیت که احساس تنهایی می کنم و اینکه دوست دارم زمان بیشتری را با دوست عزیزم بگذرانم ، ناراضی باشم. نقض مرز من در اینجا این است که من خود را با یک دوست محروم می کنم ، که من صادقانه می خواهم ، این امر را با نیاز به گذراندن وقت بیشتر با شوهرم در خانه منطقی می کنم.

3. کشف کنید که پای ترس شما از بیان مرزهای شما از کجا می آید

در کودکی ، ممکن است مجبور باشید برای توجه والدین خود - به ویژه پدر خود - بجنگید. شاید شما می خواسته اید دختر پدر خود باشید - اما به دلیل مشغله پدر یا جدایی او از خانواده ، آیا هرگز نبوده اید؟ شاید شما یک بار طرد شده اید و می ترسید که محکوم به رد شدن در هر رابطه ای هستید ، مگر اینکه نحوه منطقی بودن آن را بیاموزید ، "به دنبال سازش باشید" - و در واقع ، برای حفظ یک مرد نیازهای عاطفی خود را کاملاً تسلیم کنید. ؟

4. راستگویی خیرخواهانه و مراقبت از احساسات شریک زندگی خود را تمرین کنید

احترام مسری است. توانایی شنیدن خواسته های خود به این معنا نیست که از امروز به بعد باید دائماً با هم درگیر شوید ، در صورتی که متوجه شدید خواسته های شما با خواسته های معشوق شما مطابقت ندارد. یکی از عزیزان و عزیزان این است که شما به طور داوطلبانه با او وارد رابطه می شوید تا زندگی خود را با فردی به اشتراک بگذارید که حضور شما هر دو شما را متعالی می کند و گذراندن وقت با او باعث شادی هر دو نیمه می شود.

آماده دفاع از دیدگاه خود بدون آسیب رساندن به احساسات مورد علاقه خود باشید.

برخلاف نحوه عادت ما برای مشاهده تعارض ، حل تعارض سالم یافتن گزینه ای است که برای هر دو طرف قابل قبول باشد و از مرزهای هیچ یک از طرفین عبور نکند. در عین حال ، شرکایی که وارد درگیری می شوند ، مانند مخالفان رفتار نمی کنند و به صورت تیمی عمل می کنند

امروزه متوجه شده ایم که ترس از این که آخرین نزاع ممکن است آخرین باشد ، باعث می شود بسیاری از ما علایق خود را به شریک خود واگذار کنیم. مراقبت از آسایش احساسی یک مرد ، ناشی از عشق و احترام متقابل ، مراقبت از بهزیستی احساسی او را نفی نمی کند. موقعیت یک دوست فهمیده ، که یکی از عزیزان می تواند به او اعتماد داشته باشد ، بسیار م effectivelyثرتر از پرتاب چاقو در تلاش برای زخمی کردن یکی از عزیزان در آسیب پذیرترین مکان کمک می کند. فقط تصور کنید که یادگیری اعتماد به فردی که درونی ترین راز قلب خود را به او داده اید چقدر دشوار است ، و در لحظه نزاع او از این راز برای سیاه نمایی ، تهدید و دستکاری شما استفاده می کند.

من می خواهم هر یک از ما ، هر زن زیبا ، فوق العاده ، شگفت انگیز که این مقاله را می خواند ، با استفاده از تکنیک های فوق ، بتوانیم زندگی خود را بر اساس عشق و آرامش بسازیم. ترس از دست دادن یک مرد و تمایل به نگه داشتن یک مرد ، به عنوان یک همسر فریب خورده ، بر اساس درک نادرست از مرزهای شخصی است که در طول سالها انباشته شده است. احساس قدرت خود ، شناخت آن و هماهنگی با استعدادهای خود بالاترین آرزوی هر فردی است. انکار و از دست دادن خود در میل به حفظ شخص دیگر ، ناگزیر منجر به رنج می شود.

هدف هر فردی که بر روی زمین زندگی می کند این است که احساس کند چگونه است: خودت باش و مطابق باور خود زندگی کن. این احساس غیرقابل جایگزین است ، و من آرزو می کنم که هر زن و هر مردی بتوانند با ندای قلب خود هماهنگ شوند و استعداد شگفت انگیز و شگفت انگیز خود را با جهان به اشتراک بگذارند.

لیلیا کاردناس ، روانشناس یکپارچه ، روان درمانگر

هنر توسط ایوانا بسویچ

توصیه شده: