من یک چیز کوچک فقیر هستم چگونه جرات بزرگ شدن را داشته باشیم

تصویری: من یک چیز کوچک فقیر هستم چگونه جرات بزرگ شدن را داشته باشیم

تصویری: من یک چیز کوچک فقیر هستم چگونه جرات بزرگ شدن را داشته باشیم
تصویری: چگونه انرژی منفی‌ را از خانه خود دور کنیم؟ 💚 2024, آوریل
من یک چیز کوچک فقیر هستم چگونه جرات بزرگ شدن را داشته باشیم
من یک چیز کوچک فقیر هستم چگونه جرات بزرگ شدن را داشته باشیم
Anonim

شما بسیار قوی تر از چیزی هستید که فکر می کنید. اغلب در متون انگیزشی در مورد این موضوع به ما گفته می شود. و من این ایده را دوست دارم.

اما من می خواهم در مورد تعویض آینه صحبت کنم. گاهی اوقات به دلایلی برای شما مهم است که باور داشته باشید که بسیار ضعیف تر از آنچه هستید هستید. اینکه حداکثر نمره شما بسیار کمتر از حد ممکن است.

این همان است ، بدنام است و فرسوده شده است به صدای جیر جیر "شک به خود". که همیشه با یک احساس مبهم از زندگی شما همراه است. و همان صدای مبهم مبهم برای گرفتن مال شما.

زیرا در خانواده والدین به دلایلی کوچک و ضعیف بودن اهمیت داشت. برای طرح یک افسانه خانوادگی مهم است. حتماً شخصی به زیبایی سپیده دم در این طرح وجود داشته است. و کسی در حال پس انداز است. و کسی شر است. و مطمئناً آنجا بود ، دختر بیچاره. و او ، دختر کوچک فقیر ، در این داستان دوست داشتنی بود. یا نکردند. یا دفاع کرد. یا دلخور. و به احتمال زیاد کار آسانی نبود. ممکن است درد داشته باشد و تنها باشد. گاهی اوقات خوب است. اما راه دیگری وجود نداشت. کوچک و ضعیف بودن تنها راه زنده ماندن بود. هیچ کس نمی دانست - چگونه است ، به طریقی دیگر. هیچ کس نپرسید - چگونه می خواهید؟ هیچ کس علاقه ای نداشت. هیچ کس مقصر نیست - این فقط اتفاق افتاده است. تازه این نقش را گرفتی

گاهی این نقش شبیه نقش کسل کننده به نظر می رسد. و سپس ، مهم نیست که چه کار می کنید ، هرطور که می پیچید ، همه چیز اینطور نخواهد بود. همیشه چند گوسفند سیاه در خانواده وجود خواهد داشت ، آه محکوم به محکومیت ، همه بچه ها مثل بچه ها هستند و بس. این یک چسب دوگانه کوچک است. "ما واقعاً ، واقعاً می خواهیم که شما بالاخره همه کارها را خوب و درست انجام دهید. اما ما به هیچ وجه از شما حمایت نخواهیم کرد. ما فقط صبورانه منتظر می مانیم تا دوباره خرابکاری کنید. و قطعاً وقتی بالاخره این اتفاق بیفتد ، آه سختی خواهیم کشید."

چنین چنگ زدن جهنمی. اگر Knotty تنها دلیلی نیست که خانواده به دلایلی از آمبروزیا در ساحل رودخانه شیر با نوارهای ژله ای نمی نوشند ، مطمئناً او در مرکز حلقه کسانی است که انتظار موفقیت هایی از او دارند. انتظارات ، امیدها را بسته ، با طعنه ای ذره بین از طریق ذره بین بررسی می کند و با سر و صدا ناراحت می شود. حرکت از این نقش غیرممکن است ، زندگی غیرممکن است. زیرا همه چیز تخفیف خواهد داشت. هر حرکتی ، هر اقدامی. یا بی تحرکی.

و اگر ناگهان عصیان کردید ، شایعه ای غیرقابل تصور باید آغاز شود. کل سیستم خراب می شود. و همه با نارضایتی به سمت شما نگاه می کنند. یا آنها به طور کلی توجه نمی کنند. یا جیغ می کشند ، پای خود را محکم می زنند و در جایی در آسمان س questionsالات بدیعی می پرسند. خوب ، یا نه به آسمان ، اما هدف را در پیشانی. آیا صبح نوشیدن کنیاک را کنار گذاشته اید؟ آره یا نه؟ چطور میتونی انقدر ناسپاس باشی؟ خوب ، چطور خجالت نمی کشید؟ و بوی Corvalol آشپزخانه را پر کرده است. و در خانه آنها با صدای کم صحبت می کنند - درست بعد از "خداحافظی" با پزشکان اورژانس. خوب ، یا مادرم با ناراحتی آه می کشد و چیزی شبیه این می گوید: "خوب ، هیچ کاری ، چه می توانی بکنی ، ما به هر حال دوستت داریم". همانقدر غم انگیز که فقط بر خاکستر امیدهای برآورده نشده آه می کشند. فروتنانه شاخه های خشک جدید را در یک تپه تا می کند - بسوزان ، کودک ، بسوزان ، مادر همه چیز را می بخشد.

بنابراین ، بهتر است شورش نکنید و مزاحم این لانه هورنت دنج نباشید.

و این سناریو تقریباً همیشه تغییر نخواهد کرد. بدون در نظر گرفتن. اگر خوب کار کرده اید یا بد عمل کرده اید. اگر همه کارها را به خوبی انجام داده اید ، هرگز کافی نخواهد بود. همیشه شخصی واقعی یا خیالی می آید ، لب هایش را محکم می کند و انگشتی نافرمان روی قفسه می گذارد. و در نظر گرفتن گرد و غبار غیر مجاز روی این انگشت بسیار تامل برانگیز خواهد بود. خوب ، یا اگر بوفه مادربزرگ قبل از جنگ را کنار بگذارند ، بلوز جدیدی بخرند ، موهایشان را سبز رنگ کنند ، معلم زیست شناسی را بفرستند یا از نوشتن پایان نامه دکتری در مورد الحاد علمی خودداری کنند. شما همیشه می خواهید با شرمندگی سر خود را به شانه های خود بکشید و در انتظار سیلی آشنا به سر خود باشید.

عبارت "و مادر چه خواهد گفت (پدر ، عمه ، مادربزرگ ، مردان سبز کوچک - موارد ضروری را مشخص کنید)" یا "خوب ، اینجا دوباره است ، مثل همیشه" با حروف خونین روی دیوار ظاهر می شود ، مهم نیست چقدر شما رنگ کنید حتی اگر گذرنامه بگوید که شما قبلاً بزرگ شده اید. حتی اگر برای مدت طولانی کسی نباشد که از پشت با آه ننگین و ملایم به شما نگاه کند.

و احساسات اساسی ، که افراد فقیر و احمق ها به سادگی در آن غسل می کنند ، شرم و خشم است. نه ، حتی نه - شرم و عصبانیت زیاد. و کوکتل دختر فقیر هنوز هم به دلیل تلاش مستمر برای چرخاندن چپ و راست از سناریوی گرانبهای خانواده ، احساس گناه می کند.

همانطور که می دانیم ، خشم می تواند به سمت بیرون ، نسبت به مجرمان خود ، و به سمت درون ، به سمت خود متمایل شود. اگر خشم رو به بیرون باشد ، در طول سالها فرد قدرت پیدا کردن تف سم و آتش را پیدا می کند. و از نظر ذهنی یا جسمی فاصله بگیرید. گاهی اوقات امکان برقراری یا بازیابی روابط با بستگان در فاصله راحت (به تنهایی یا با کمک روان درمانی) وجود دارد. گاهی اوقات باید واقعیت غم انگیزی را بپذیرید که به نظر می رسد یک رابطه امن در این سیستم خانوادگی غیرممکن است.

اگر خشم درونی ، نسبت به خود ظاهر شود ، فرد خود را بی ارزش ، ناتوان از هر چیزی ، ناتوان ، با اراده ضعیف تجربه می کند. و خیلی خیلی آزرده.

و از عصبانیت تا شرمندگی - فقط پرتاب یک سنگ. شرم شخص "یخ می زند" متوقف می شود. پیامی می دهد - ناپدید شوید! در زمین فرو رفت! همه چیز در مورد شما بسیار اشتباه است. نفس نکش! زندگی نکن! و شخص با وجدان یخ می زند ، سرش را روی شانه هایش فشار می دهد ، متوقف می شود و نفس خود را حبس می کند. و به پاهایش نگاه می کند. زیرا هنگام شرمندگی ، به هیچ وجه نمی توان به چشم کلمه دیگری نگاه کرد. بهتر است به زیر زمین بیفتید.

در مورد احساس گناه ، این بسیار شبیه به شرم است ، مرزهای بین آنها آنقدر مبهم است که مهم نیست که من اکنون شرمنده باشم یا اکنون گناهکار هستم. تنها نکته مهم این است که من دوباره همه را ناامید کردم ، مادرم دوباره ناراحت شد.

نیازی به گفتن نیست ، ما پشت سر هم مخلوط بسیار سمی دریافت می کنیم؟

و برای اینکه دیگر در این جوش خفه نشود ، ممکن است فرد تصمیم بگیرد یخ بزند و دیگر حرکت نکند.

گاهی به معنای واقعی کلمه. با کمک انواع علائم روان تنی ، که با گذشت زمان تثبیت شده و به تشخیصهای پزشکی کاملاً واقعی تبدیل می شود. موافقت کنید - هنگامی که دچار حملات پانیک و محدودیت حرکتی می شوید ، برای دستیابی به چیزی خیلی سریع عمل نمی کنید. این یک روش بسیار کج برای پذیرش قوانین به همان اندازه کج بازی است. بله ، من بیچاره هستم. بله ، من گنگ هستم. در اینجا - من یک گواهینامه دارم. دست از سر من بردار. من دیگر نمی جنگم. ضربه نزن.

و گاهی اوقات این رد حرکت همان چیزی است که عزت نفس پایین نامیده می شود. وقتی شخصی در ابتدا می داند که نمی تواند به خودش اعتماد کند. اینکه نمی تواند کاری را خوب انجام دهد. که او شایسته نیست. اینکه نمی تواند به دنبال خواسته خود برود. او نمی تواند چیزی بیشتر بخواهد. هیچ اتفاق خوبی نمی تواند برایش بیفتد. شما نمی توانید فقط او را دوست داشته باشید. شما نمی توانید فقط از آن حمایت کنید. او نمی تواند درست باشد. و بگذارید صادق باشیم - نه می تواند زندگی کند ، نه نفس عمیق بکشد و نه چیزی برای خودش بخواهد ، او نیز نمی تواند. یا غیر ممکن.

و اگر بخواهیم به طور مختصر و شماتیک آنچه را که در درمان با چنین مراجعه کنندگان انجام می دهیم توصیف کنیم ، در حال بررسی قلمرو زندگی بزرگسالان هستیم. ما متوجه می شویم که هرچقدر هم دوران کودکی تلخ باشد ، تمام شده است. اینکه رپرتوار بزرگسالان بسیار متفاوت از رپرتوار کودکانی است که به سادگی جایی برای رفتن ندارند. دیگر نیازی به تنظیم نیست. که در حال حاضر آن را در حال حاضر به روش های مختلف امکان پذیر است. اکنون زمان آن است که بخش حسابداری داخلی خود را پرورش دهید ، همه چیز را پایین بیاورید ، عزاداری کنید ، بدهی ها را بنویسید ، خداحافظی کنید ، ضررها و منابع را ارزیابی کنید. وقت آن است که تصمیم بگیرید - خودتان تصمیم بگیرید. زمان آن رسیده است که به دنبال تکیه گاه ها و مکان های دیدنی خود باشید ، روی پای خود بایستید ، هرچقدر هم که ضعیف به نظر برسند. زمان آن رسیده است که زندگی خود را برای خود انتخاب کنید ، مهم نیست که چقدر درشت به نظر برسد. و آن را در حال حاضر ، این زندگی - برای خودتان زندگی کنید.

توصیه شده: