برنامه های والدین چگونه تدوین شده است

فهرست مطالب:

تصویری: برنامه های والدین چگونه تدوین شده است

تصویری: برنامه های والدین چگونه تدوین شده است
تصویری: آموزش پریمیر:‌ آشنایی با محیط نرم افزار، باز کردن ویدیوها و کات کردن آنها 2024, ممکن است
برنامه های والدین چگونه تدوین شده است
برنامه های والدین چگونه تدوین شده است
Anonim

بزها و مردان

فرض کنید یک زن با برنامه عمومی بی احترامی به مردان وجود دارد. حتی تحقیر یا نفرت. آنها می گویند ، همه آنها حیوانات شاخدار هستند. چنین برنامه ای از کجا آمده است؟ مامان اینطور فکر می کند ، پدر در کنار او چنین رفتار می کند - و مادر نشان می دهد و این را به دخترش توضیح می دهد. مادربزرگ هم همینطور فکر می کند ، و از کودکی با کودک با کلمات یا اعمال صحبت می کنند - با مردان بسیار مراقب باشید ، مطمئناً به شما آسیب می رسانند ، آنها خیلی ضروری نیستند ، بدون آنها آرامش بیشتری دارد ، آنها باید همه چیز را کنترل کنند زمان! یا شاید پدر اصلاً با دختر نیست - و سپس او مجبور می شود به همه آنچه مادر در مورد او می گوید اعتقاد داشته باشد. آیا او چیز خوبی می گوید؟

با رسیدن به بزرگسالی ، دختر در حال حاضر می داند از مردان چه انتظاری دارد ، باید برای چه چیزی آماده باشد. و او دقیقاً انتظار چنین چیزی را دارد ، قابل فهم و آشنا. و به نظر می رسد که او مردان خاصی را عمداً انتخاب می کند ، دقیقاً چنین افرادی ، بدون توجه به دیگران.

بالاخره یک مرد شاخ دار است. یعنی باید به او صدمه بزند ، درد زیادی ، باید در این کار موفق باشد.

سالها بعد ، او خواهد گفت که بلافاصله دید که شوهر آینده اش زیاد مشروب می خورد ، حتی در آن زمان او دست خود را بر روی او بلند کرد ، همیشه نمی خواست کار کند ، به وضوح قابل مشاهده بود ، اما او معتقد بود که او تغییر خواهد کرد. اما در واقع - در سطح ناخودآگاه ، این همان چیزی است که او منتظر آن بود تا برنامه خود را تأیید کند.

با یافتن مردی ، هر روز او را زیر نظر دارد. و منتظر می ماند. اگر او هنوز هم به نظر می رسد یک فرد خوب است ، پس او با وحشت و بی حوصلگی ، با ترس و علاقه منتظر است - کی خود را واگذار می کند؟ شاخ های خود را نشان دهید؟ مهم نیست که چقدر انسان خوبی است ، دیر یا زود اشتباه خواهد کرد. همه اشتباه می کنند. حتی اگر برای برخی چیزهای کوچک. اما برای او این یک "تراژدی" خواهد بود. کاری که او مدتها بود برنامه ریزی کرده بود. او فقط سیب های اشتباه می خرد ، ظرف ها را بعد از خودش نمی شویند ، در یک جلسه مهم خوابیده ، با مادرش اینطور صحبت نمی کند. و پس از آن چه؟ او از قبل می داند چه باید بکند! او آن را می دانست! اینجا! همه اینها بخاطر ناراحتی اوست ، او عمداً اعصابش را تکان می دهد. چرا؟ چون از خانواده شاخدار است!

از طرف دیگر ، او نمی داند چگونه به یک مرد برای چیز خوبی پاداش دهد. او هرگز چنین چیزی را در خانه ندیده بود ، و در یک دسته گل حداکثر خنده هایش را از این واقعیت که او گلها را دوست ندارد ، بلکه لاله ها را بیان می کرد. او فقط نمی داند با این دسته گل چه کار کند. چگونه او می تواند خوشحال باشد ، چگونه احساس شایستگی در این مورد می کند. و با این مرد که نمی خواهد "بز" شود و مانند کتابهای خوب رفتار می کند که هرگز نخوانده است.

احساسات او فقط زمانی ظاهر می شود که او اشتباه می کند. در موارد دیگر ، او سرد و محدود است.

یک مرد به احساسات نیاز دارد ، او آنها را می خورد ، توسط آنها جهت گیری می شود. هیچ احساسی از طرف یک زن وجود ندارد - او در یک گله است ، چگونه پاسخ دهد ، چگونه زندگی کند. و اگر فقط در هنگام اشتباهات خود فلش می بیند - اشتباهات به طور ناگهانی بیشتر می شوند. برای اطمینان از اینکه او تا آنجا که ممکن است زنده است.

به اصطلاح تقویت منفی می تواند یک مرد خوب را در عرض چند سال وادار کند. و هر سال کمتر و کمتر گل وجود خواهد داشت - زیرا آنها در او احساساتی ایجاد نمی کنند. چرا پول ، زمان و اعصاب خود را هدر می دهید؟

پس از چند سال ازدواج ، او به نقطه درستی می آید - مردان هنوز شاخ دارند ، گل نمی دهند ، در خانه کمک نمی کنند ، اما با وجود همه بد کار می کنند. و باعث درد زیادی می شوند. شاید آنها حتی در جستجوی احساسات زنده زنان زنده تقلب می کنند. آیا مرد مقصر این امر است؟ بله ، تا حدی. نمی تواند در برابر برنامه های عمومی او مقاومت کند و در برابر فشار او در سطح ظریف مقاومت کند. به طور کلی ، البته ، آنها به طور تصادفی یکدیگر را پیدا نمی کنند.

و به احتمال زیاد ، او در خانواده ای بزرگ شد که مادرش از پدرش متنفر بود ، او را شاخ و بد می دانست. و پسرش را بسیار دوست داشت و او را دوست داشت. تا سن خاصی. فقط بدشانسی ، اگر زنی برنامه ای داشته باشد که مردان "بز" هستند و پسری بزرگ کند - پسرش به چه کسی می تواند بزرگ شود؟ یا از مرد بودن خودداری می کند ، یا باعث درد می شود. و برای خودش و برای زنان.

و برای یک دقیقه تصور کنید شوهر زنی که ناخودآگاه معتقد است همه مردان "بز" هستند و همیشه به نظر می رسد که منتظر ترفندی از طرف شماست ، چگونه خواهد بود. و چگونه می تواند باشد؟ تصور کنید با شخصی زندگی می کنید که معتقد است شما نیز مانند بقیه هستید - او از این امر بسیار می ترسد و بنابراین او همیشه شما را زیر نظر دارد. خدا نکند شما لغزش کنید! بی اعتمادی ، ترس ، تنش را احساس کنید. و برای دیدن اینکه چگونه به نظر می رسد که او حتی خوشحال است هر بار که نمی توانید مرد باشید ، نمی توانید به قول خود وفا کنید ، او را خوشحال کنید. و چگونه می توانید چنین زنی را خوشحال کنید؟ فقط با رفتن او ، زیرا زندگی برای او بسیار آسان تر می شود.

در اینجا و برنامه دائمی. از نسلی تا نسلی اتفاق افتاده است. از دختر مادر. هنوز قابل درک نیست - تغییر آن غیر ممکن است. و شما درک می کنید - شانس وجود دارد. و همه چیز قابل گفتگو و قابل درک است ، هیچ انرژی خوبی وجود ندارد. فقط همه چیزهایی که تا 7 سال بیمه شده اند بر کل زندگی باقی مانده تأثیر می گذارد.

درخواست های تحقیرآمیز

یا یک گزینه دیگر. برنامه کوچکتر - پرسیدن تحقیرآمیز است. اما تأثیر او بسیار کمتر نیست و در حال رایج شدن است. زن معتقد است که پرسیدن تحقیرآمیز است. مخصوصاً با یک مرد. مخصوصا پول. مامان اینو بهش یاد داد اگر مردی به شما پول داد ، باید بعداً آن را حل کنید. و وابستگی به یک مرد خطرناک است - زیرا شاخ دارد (نسخه قبلی را ببینید) ، و هیچ کس نمی داند کی و چگونه تصمیم می گیرد از آنها استفاده کند. بنابراین ، شما باید اطمینان حاصل کنید که هرگز مجبور به درخواست چیزی نیستید و اکنون او ازدواج کرده است. کار کردن. پول خودشان را داشته باشند. همه چیز خوب است. به مرخصی زایمان می رود - و ناگهان هیچ پول شخصی وجود ندارد. کمک هزینه فرزند حداقل است. شوهر از خانواده حمایت می کند. و او؟ به نظر می رسد به عنوان یک فرد وابسته ، مستحق این همه نیست ، از نظر داخلی دچار تنش است. و جوراب شلواری "ناگهانی" پاره می شود. تقریباً شش ماه هر جا که می توانست آنها را چنگ می زد تا چیزهای جدید نخرید (هیچ پول شخصی وجود ندارد). باید بروید و از شوهرتان پول بخواهید. روی لباس تنگ. کابوس! زنی که با عزت نفس و درخواست ها خوب رفتار می کند چگونه است؟ آسان ، بین زمان ها. اهمیت زیادی ندادن همانطور که او برای نان یا شیر پول می خواهد. یا فقط در سوپر مارکت ، علاوه بر محصولات لازم ، جوراب شلواری نیز می گیرد. چه چیز خاصی در آن وجود دارد؟ و اگر او چنین ویروسی در درون خود دارد ، این درخواست تحقیرآمیز است؟ گزینه های زیادی وجود دارد.

  • کسانی که نمی دانند چگونه درخواست کنند ، اغلب بلافاصله شروع به تقاضا می کنند. یعنی بلافاصله به شوهر شما نزدیک می شوند ، می گویند ، شما باید. شوهر از این معمولاً عصبانی می شود - و نمی دهد. که از آن احساس تحقیر می کند.
  • او همچنین می تواند مخفیانه بپرسد ، اشاره کند و از این که او چیزی نمی فهمد ناراحت شود. و سپس ، با این کینه ، به او ضربه بزنید - و پاسخ توهین آمیز دریافت کنید.
  • چنین زنی نمی داند چگونه زمان ، مکان و شرایط را برای درخواست انتخاب کند. هنگامی که صعود در هر صورت غیرممکن است ، عمداً بالا می رود. هنگامی که او در حال حاضر خسته ، عصبانی یا در حال حاضر پر تنش است. او همه اینها را می بیند و می فهمد ، اما با وجود علامت "وارد نشو ، بکش" ، صعود می کند.
  • شاید او فوراً صورت حساب کند مثل اینکه ، من اینجا نظافت می کنم ، به شما غذا می دهم ، به من پول بدهید! باز هم ، بعید است که مردی چنین انگیزه ای را درک کند و از تکان دادن کیف پول خود در کف دست خود لذت ببرد.
  • اتهامات - گاهی اوقات به نظر می رسد که اگر شوهر مقصر شناخته شود ، راحت تر خواهد بود. او جرات نمی کند از لباس تنگ و لباس خودداری کند. یعنی پیدا کردن جایی که او پول را "بیهوده و اشتباه" خرج می کند-و بهم زدن-ضربه زدن. مثل اینکه ماشین شما نیمی از حقوق شما را می خورد! و همچنین باشگاه ورزشی شما ، که فقط گاه به گاه به آن می روید! و همسرم در این زمان چیزی برای خرید لباس تنگ ندارد! یک مرد چه خواهد کرد؟ خود را برای خرید لباس تنگ به داخل مغازه انداخته اید؟ خوب ، بله ، البته.
  • و او فقط می تواند سکوت کند و منتظر بماند تا او حدس بزند. باید حدس بزنم او سوراخ هایی در جوراب هایش می بیند - و جوراب های جدیدی را برای او می دوزد یا می خرد. بنابراین او باید. اما او حدس نمی زند ، یک مرد معمولی هرگز خودش را حدس نمی زند. و واقعاً به او صدمه می زند - این چه نوع عشقی است؟

بیشتر اوقات ، او چنین سکوت می کند ، منتظر می ماند و سپس منفجر می شود.و بلافاصله - اتهامات "شما مرا دوست ندارید" ، فاکتور "من خیلی کار می کنم" ، که مردان معمولاً با کلمات پاسخ می دهند: "اما من در این مورد از شما نپرسیدم! نمی خواهم انجام ندهم! ". تحقیرآمیز است؟ و چطور! این بدان معناست که تمام کارهای من در خانه بی ارزش است و به هیچ کس احتیاج ندارد. و من خودم هم …

و در حقیقت ، در این مورد ، هدف ناخودآگاه او خرید جوراب شلواری نیست ، زیرا فقط خرید جوراب شلواری آسان است. شما به فروشگاه بروید و خرید کنید. او باید برنامه خود را در مورد تحقیر درخواست ها "تغذیه" کند. و جوراب شلواری یک ابزار شگفت آور مفید برای آن است. سپس گریه کرد که او تمام جوراب شلواری را درخواست کرد ، اما او حدس نمی زد ، امتناع کرد ، مسخره کرد ، سرزنش کرد. برنامه پشتیبان گیری می شود. او دیگر نمی پرسد بنابراین او تمام عمر از این خواهد ترسید که در چنین موقعیت آسیب پذیری در مقابل همسرش بماند …

من همه خودم هستم

گزینه دیگر (ادامه موضوع) برنامه «همه را انجام بده» است. می تواند به راحتی از دو گزینه قبلی رشد کند. بسیار رایج است و درمان آن بسیار مشکل است.

به عنوان مثال ، زنی وجود دارد که شوهر و فرزند دارد. کار کردن. خسته. منتظر کمک از آنها هستید ، اما بی سر و صدا - در غیر این صورت تحقیر می شود ، به یاد دارید؟ منتظر یک سال است. یکی دیگر. سومین. قدرت رو به اتمام است. من از محل کار به خانه آمدم - آشپزی ، تمیز کردن ، و آنها استراحت می کنند و پراکنده می شوند. با تمام قدرت رنج می برد - و سپس انفجار! چقدر از همه خسته شده اید! همه شما انگل هستید! هیچ کمکی از شما نمی شود! خسته ام! من همه چیز را به شما دادم ، و شما ناسپاس هستید!

و آیا نمی توانید فقط کمک بخواهید؟ جدا از همه اطرافیان شما به عنوان تله پات و افراد با همدلی فوق العاده بالا؟ صادقانه بگویم - من خسته شده ام ، برایم سخت است ، کمک کنید ، تمیز کنید؟ و با وجود شوهر گرسنه و خانه کثیف خود نمی توانید خودتان از سر کار به خانه بیایید و روی مبل بیفتید؟ زمین بخور و بگو - دیگر طاقت ندارم؟

ممنوع است. زیرا برنامه ای وجود دارد که هیچ کس هرگز به آن کمک نمی کند و شما باید همه کارها را خودتان انجام دهید. حتی اگر انجام دهند ، انجام نمی دهند. گوشه ها شسته نمی شوند ، سیب زمینی ها به صورت ضخیم بریده می شوند ، صفحات در شمع های اشتباه قرار می گیرند. بنابراین ، شما باید همه کارها را خودتان انجام دهید. به این ترتیب راحت تر است - چیزی را برای هیچ کس توضیح ندهید و آن را دوباره انجام ندهید.

سپس ، شاید ، خوب ، اینها گوشه های مالیده و برش های ضخیم سیب زمینی نیستند ، نه؟ اگر مادر در این زمان استراحت می کند و بچه ها یاد می گیرند مستقل باشند؟ در غیر این صورت چگونه آنها روزی یاد می گیرند که نازک تر بریزند و بهتر بشویند؟

چه چیزی مهمتر است - نظافت کامل در لبه توالت یا رابطه؟ صحت یا فرصت یادگیری و رشد؟

یک بار در تاریخ ما دوره هایی وجود داشت که زنان آن زمان مجبور بودند همه کارها را به تنهایی انجام دهند. وقتی مردان در جنگ می میرند ، وقتی مردان در طول همین جنگ ناپدید می شوند ، باید به نحوی زندگی کرد. و برای مادربزرگ یا مادربزرگ ، این مهارت زندگی را نجات داد و مفید بود. و مورد نیاز است. اما 50 سال می گذرد و مردان کافی در اطراف هستند. می توانستیم افسار را کنار بگذاریم. اما به هیچ وجه. کار نمی کند. چنین برنامه هایی تجویز نمی شود ، چنین تجربه ای برای دختران قبل از چشم آنها وجود ندارد. اکثر مادران هنوز قوی هستند ، همه به تنهایی. آنها این را از مادران خود آموختند ، تسلیم شوهران خود نشدند ، خود به خود له شدند یا از خانواده جان سالم به در بردند. و این همه. در غیر این صورت ، او دیگر نمی داند چگونه. و به دنبال گزینه ای است که برای او قابل درک باشد.

و یک گزینه قابل درک این است که من خودم همه کارها را انجام دهم. من بهتر از کسی خواهم بود که به من کمک کند. من آن را سریعتر انجام می دهم ، صحیح تر انجام می دهم. حتی اگر تمام نیروی زندگی ام برای من هزینه داشته باشد. ایرادی نداره.

"همه خودتان" - این ترسناک ترین ابزار زنانه برای اختلال در جامعه و روابط است. از آنجا که اگر او همه چیز را انجام می دهد ، دیگر نیازی به بهتر شدن وجود ندارد ، نیازی به یادگیری چیزی و انجام کاری نیست. و این خودش را با بارهای زیاد نابود می کند.

پسرهایی که با چنین مادرانی بزرگ می شوند عادت می کنند که همه چیز توسط یک زن تصمیم گیری و انجام می شود. و آنها ، در حال بزرگ شدن ، نمی فهمند ، اما چگونه دیگر؟ حتی اگر این میل در درون آنها وجود داشته باشد - رهبری ، اما هیچ مهارتی وجود ندارد. آنها باید این را یاد بگیرند ، اما چه کسی آن را ارائه می دهد؟ به هر حال ، او در حال حاضر در این نزدیکی است ، که می داند چگونه از گهواره رهبری کند. کسی که در نسل پنجم "همه به تنهایی" است.

و همین "به تنهایی" رویای آرامش ، استراحت و یافتن شانه ای قوی را دارد. اما به احتمال زیاد ، این اتفاق نمی افتد. به هر حال ، او باید ایده های خود در مورد زندگی را از برنامه خود کنار بگذارد.اجازه دادن به یک مرد نه تنها تصمیم می گیرد ، بلکه اشتباه می کند. به خود اجازه دهید نه تنها کمک بخواهد و بپذیرد ، بلکه شادی کند ، حتی اگر همه چیز به روشی که خود او انجام داده بود انجام نشود. و غیره.

تا زمانی که متوجه نشود برنامه اش از کجا آمده است ، چه زمانی و به چه کسانی کمک کرده است ، جستجوی خوشبختی منطقی نیست. اما درک اینکه این امر برای مادربزرگ یا مادربزرگم بسیار مهم و ضروری است ، در غیر این صورت در زندگی او غیرممکن است ، و این زندگی او را نجات داد ، فرصتی وجود دارد. مادربزرگ ، از بودن من متشکرم. من از شما به خاطر هزینه ای که برای این کار پرداختید سپاسگزارم. متشکرم! اما من دیگر نیازی به چنین برنامه ای ندارم. متشکرم!

و سپس - تمرین روزانه - درخواست کردن ، شادی از آنچه انجام شده است - حتی اگر کند و ناقص باشد. تشکر کنید و دوباره بپرسید. نماینده بیاموزید که به دانه به دانه اعتماد کنید. برقراری ارتباط را بیاموزید. پذیرفتن را بیاموزید. یاد بگیرید که بفهمید که شایسته همه اینها هستید. و کمک ، و هدایا ، و عشق ، و مراقبت.

و برای این کار نیازی به انجام کارهای خاصی ندارید. برای این کار نیازی به کشتن در کار و شکستن در یک خانه بزرگ ندارید. برای این ویژگی ها و قهرمانان ضروری نیست. نیازی به کامل و بی عیب و نقص بودن ندارید. صادقانه بودن کافی است. اگرچه لطفاً بسیار دشوار است.

توصیه شده: