اگر اتفاق جدی در زندگی شما رخ داده است. چگونه زنده بمانید و خود را از دست ندهید

فهرست مطالب:

تصویری: اگر اتفاق جدی در زندگی شما رخ داده است. چگونه زنده بمانید و خود را از دست ندهید

تصویری: اگر اتفاق جدی در زندگی شما رخ داده است. چگونه زنده بمانید و خود را از دست ندهید
تصویری: The Groucho Marx Show: American Television Quiz Show - Book / Chair / Clock Episodes 2024, ممکن است
اگر اتفاق جدی در زندگی شما رخ داده است. چگونه زنده بمانید و خود را از دست ندهید
اگر اتفاق جدی در زندگی شما رخ داده است. چگونه زنده بمانید و خود را از دست ندهید
Anonim

هر رویداد تکان دهنده ای یک بحران برای شما و خانواده شما است. این بحران می تواند به مرحله جدیدی در پیشرفت شما تبدیل شود ، یا می تواند به عقب برگردد ، و تبدیل به مرحله ای از محو شدن و عقب نشینی شود.

یک رویداد جدی چیزی است که بلافاصله همه چیز را تغییر می دهد و زندگی را به "قبل" و "بعد" تقسیم می کند. رویدادی که پس از آن دیگر نمی توانید مانند گذشته زندگی کنید. من در مورد نحوه زنده ماندن در چنین مراحل زندگی صحبت می کنم.

پسرم به شدت مریض است. درک این واقعیت به یک آزمایش جدی برای خانواده ما تبدیل شد.

وقتی مردم کتابهایی می نویسند که روح را می گیرند ، تاریخ شخصی آنها همیشه در آنها وجود دارد ، در غیر این صورت نوشتن غیرممکن است. این مقاله شامل بسیاری از تجربیات شخصی من است.

اما توصیه من ، نه تنها در مورد من و ملاقات با یک بیماری ، در مورد ملاقات با چیزی تکان دهنده است که زندگی شما را تغییر می دهد. طلاق ، از دست دادن ، خیانت - چیزی که نه تنها بر شما بلکه بر کل سیستم خانوادگی شما تأثیر می گذارد ، چیزی که زندگی شما را به طور کلی تغییر می دهد

ویژگیهای بقا در قله موج بحران:

دریافت پشتیبانی.

هرچه حمایت بیشتر در محیط ، وضعیت شما پایدارتر و پایدارتر باشد ، قوی تر خواهید بود.

فرزندان شما می توانند از قبل به شما تکیه کنند ، شما می توانید از کسانی که برایشان مهم است که نگاه عاقلانه خود را ببینند ، حمایت کنند و از شما حمایت کنند.

دوستان برای این کار دوست هستند ، بنابراین می توانید در شرایط سخت به آنها اعتماد کنید. صحبت کنید ، کمک بخواهید ، فقط صحبت کنید.

انرژی را ذخیره کن.

داستانی که برای پنجمین بار با تجربه لحظات وحشتناک و دردناک روایت می شود ، آسیب های مکرر را به همراه دارد - شما پوسته را از زخمی که به تازگی شروع به التیام کرده است جدا می کنید. در مصرف انرژی صرفه جویی کنید و به کسانی که مهم هستند بگویید ، چه کسانی از شما حمایت می کنند و شروع به مرگ با شما نخواهند کرد. در صورت نیاز به جزئیات دردناک و دردناک ، آن را برای نزدیکترین فرد و درمانگر خود بگذارید.

واقع بین باش.

هر چیزی را می توان تصور کرد. از عقل سلیم و حقایق استفاده کنید. نیازی به زیباسازی و تار شدن وضعیت نیست ، اما شما نباید وحشت غیر ضروری را نیز تکان دهید.

این را برای اعضای خانواده مخفی نکنید.

هیچ چیز مانند حفظ راز از منابع استفاده نمی کند. و هیچ چیز مانند اسرار خانوادگی به خانواده آسیب نمی رساند. آنها مانند سیاهچاله هایی هستند که نه تنها برای کسانی که در حال حاضر زندگی می کنند ، بلکه برای چندین نسل آینده انرژی ایجاد می کنند و زندگی را مسموم می کنند.

کودکان و سگهای خانگی همه چیز را می دانند. (آن آنسلین شوتزبرگر ، استاد روانشناسی است که تأثیر اسرار خانوادگی را بر نسل های بعدی مطالعه می کند.)

سیستم خانواده یک ارگانیسم واحد است. اگر کسی از خانواده نمی داند چه اتفاقی افتاده است ، هنوز احساس می کند که اتفاقی افتاده است.

"هر چیزی که در نسل اول پنهان می شود ، نسل دوم در بدن خود می پوشد." (آن آنسلین شوتزبرگر "سندرم اجدادی")

واضح و قابل فهم در مورد مسائل دشوار صحبت کنید. و هرچه اطلاعات جدی تر و ناخوشایندتر باشد ، واضح تر باید به اعضای خانواده منتقل شود.

برای دوستان نزدیک پنهان کاری نکنید.

دوستان مورد نیاز هستند تا بتوانید به آنها تکیه کنید. این یک منبع عظیم است ، هیچ فایده ای ندارد که غم خود را جمع کرده و مانند یک کیسه نوشته شده با آن بچرخید. اشتراک گذاری.

برای گریه کردن وقت بگذارید.

اشک بدون اشکال راه نجات پیدا می کند. در خونریزی داخل رحمی ، در زخم های پوستی گریان. آیا به آن احتیاج دارید؟ گریه کردن. به خودتان مکان و زمانی برای گریه اختصاص دهید ، جایی که می توانید روح خود را از بین ببرید و غم خود را برطرف کنید. و سپس هربار که موضوع را لمس می کنید اشک های شما جاری نمی شود.

⦁ "ملاقات با ارواح گذشته".

بحرانهای موجی عظیم همه "وحشتهای شهر ما" را از پایین برمی انگیزد - درگیری ها ، اسرار ، ضررهای فراموش نشده ، نارضایتیهای فراموش نشده ، ترسهای قدیمی و داستانهای خانوادگی به ظاهر طولانی. همه اینها ، زیر یک لایه ضخیم از زندگی روزمره زندگی می کنند ، سر خود را بلند می کند تا شنیده شود و احتمالاً در حال حاضر حل و فصل شود.

⦁ "بدبختی هرگز تنها نمی آید".

مانند کندوی زنبور عسل ، مشکلات از هر طرف سرازیر می شوند - چیزی که قبلاً مورد توجه قرار نگرفته و نادیده گرفته شد ، حمله به تجاوز و باعث درگیری می شود.

رویدادهای سخت باعث ایجاد اضطراب ، دلهره ، ترس و انتظارات نگران کننده می شود. عصبی بودن در فضا است. هرگونه جرقه اتفاقی می تواند باعث انفجار شود.

آن رویدادها ، افراد و شرایطی که قبلاً باعث تحریک ضعیف می شد ، اکنون شروع به عصبانی شدن ، عدم تحمل و میل به "کشف آن" کرده است.

از سوی دیگر ، آنچه قبلاً به راحتی کنترل می شد ، ارعاب است. رویدادها ، افراد ، روابط ، آینده - باعث ترس می شود. ترس برانگیخته می شود ، و در نتیجه اهمیت به این واقعیت داده می شود که تخم مرغ ارزش یک لعنت را ندارد.

"ترس چشمهای بزرگی دارد" از اینجاست.

پویایی احساس:

در این مقیاس ، می توانید تعیین کنید که کجا هستید و مرحله بعدی چه خواهد بود ، اگر متوقف نشوید و به خودتان اجازه دهید تا انتها بروید و این تجربه خود را تکمیل کنید.

این مراحل توسط الیزابت کوبلر راس پیشنهاد شد.

1. شوک و خرابی شدید.

2. امتناع ، نفی.

"نه ، نمی شود!"

3. خشم.

تحریک و خشم در فضا است. فرد مجرم فوراً تحت تعقیب است.

4. ترس. افسردگی.

شروع افسردگی با افزایش احساس شرم و گناه همراه است. انرژی به حداقل می رسد.

5. غم و اندوه.

نقطه عطف ، احساس سلامتی. اولین پرستوی پذیرش.

6. پذیرش.

این رویداد و وضعیت تغییر شده مسلم تلقی می شود. جهان تغییر کرده است و این دیگر باعث رویارویی نمی شود. انرژی شروع به صعود می کند.

7. خداحافظ.

نسخه ای از زمان خداحافظی فرا رسیده است. با توهم زندگی دیگر ، با رویاها ، برنامه ها ، امیدهایی که "قبل" بودند و در فراموشی فرو رفته اند.

8. جستجو برای معنا و بازگشت.

در هر اتفاقی که افتاده ، معنا شروع به ظهور می کند. تجربه به دست آمده یکپارچه شده و در بافت کلی زندگی بافته شده است. از آن لحظه به بعد ، چیزی می شود که باید بر آن تکیه کرد. مالکیت شما و بخشی از هویت شما می شود. شما بالغ تر شده اید.

9. وضوح و صلح جدید.

جهان تغییر کرده است ، اما فروپاشیده نشده است. او تجدید شد ، متفاوت شد. چیزی برای همیشه از بین رفته است ، با چیزی که مجبور بودم از آن جدا شوم - با برخی برنامه ها ، توهمات ، رویاها ، ایده های من در مورد اینکه چگونه باید باشد.

جهان از نظر کیفی متفاوت شده است.

مانند یک شهر تابستانی پس از باران ، روشن تر و واضح تر شد. طوفان باران گرد و غبار را پاک کرد ، تمام خاک را از پیاده روها برداشته و در نهرهای گل آلود و ملال آور در امتداد جاده ها به سمت فاضلاب برد. جریانهای گرداب تخیل را تحریک می کنند ، گودالهای بزرگ به شما اجازه عبور یا رانندگی نمی دهند. عناصر بر شهر تسلط یافته اند ، و هیچکس نیست که در مورد این باران صحبت نکند. اما پس از آن طوفان فروکش کرد ، خورشید بیرون آمد ، گودال ها را خشک کرد و در شاخ و برگ شسته و تازه بازی کرد ، در پنجره های خانه ها منعکس شد و بر خطوط واضح نما تأکید کرد - شهر نفس عمیقی کشید.

بحران ها مراحل بزرگ شدن هستند مراحل لازم ، مهم نیست که چقدر تلخ است درک آن.در نقطه ای ، فضا خود ما را به مرحله بعدی می کشاند. و اغلب مهمترین چیز این است که به فضا اعتماد کنیم

>

توصیه شده: