شریک ستمگر قربانی بریدگی می شود

تصویری: شریک ستمگر قربانی بریدگی می شود

تصویری: شریک ستمگر قربانی بریدگی می شود
تصویری: Коллектор. Психологический триллер 2024, ممکن است
شریک ستمگر قربانی بریدگی می شود
شریک ستمگر قربانی بریدگی می شود
Anonim

استبداد ، استبداد ، خشونت در روابط - جسمی یا روانی: یک موضوع بسیار رایج برای درخواست درمان

خودشیفته ، مستبد ، متجاوز ، تجاوزگر ، روان پریش: این نام شرکایی است که از طریق سیاه نمایی ، تهدید ، دستکاری ، فریب یا خشونت فیزیکی روابط ایجاد می کنند. همه اینها در روابط به اشکال مختلف رخ می دهد - اغلب. بسیار کمتر رایج است که در مورد آن با صدای بلند صحبت شود.

به خودی خود ، افرادی که دارای ویژگی های شخصیتی سرکوبگر هستند ، اگر از نظر اجتماعی به اندازه کافی سازگار باشند ، بیمار مبتلا به سایکوپاتی نیستند (اما طبق استانداردهای جدید ، دارای اختلال شخصیت هستند). بلکه ، در این جهت تأکید کرد. اگر شخصیتی را با نقاشی توصیف کنید ، چنین فردی دارای برجستگی یا زاویه بسیار برجسته در یک مکان است (نوعی استعداد یا توانایی درخشان) ، و به اصطلاح "برآمدگی" - شکست ، جبران خسارت - اغلب در محل همدلی ، توانایی همدردی ، ایجاد محبت و روابط گرم.

استبداد چگونه متولد می شود؟ و همچنین قربانی - در انشعاب.

استبداد قربانی مخالف است. در دوران کودکی ، روان انسان ، برای آشنایی با جهان ، همه اشیاء را به خوب و بد تقسیم می کند. یک رویداد روانی - روانی را نمی توان به اندازه کافی توسط روان کودک درک ، جویده و جذب کرد - بنابراین ، این رویداد نیز شکافته می شود و کودک از نظر داخلی خود را یا با متجاوز یا با قربانی شناسایی می کند.

مثال:

والدین در مقابل چشم پسر 4 ساله خود ، دختر 7 ساله خود را به دلیل عدم پیگیری او با کمربند مورد ضرب و شتم قرار دادند. برای هر دو کودک ، این یک ضربه روانی است ، به ویژه اگر شلاق زدن ، تجاوز کلامی ، دستکاری و سایر ظلم ها به طور مرتب رخ دهد. از آنجا که دختر بزرگ مورد ضرب و شتم قرار می گیرد ، او در حال حاضر در نقش قربانی است. و برادر کوچکتر ، که صحنه خشونت را تماشا می کند ، می تواند از نظر روانی برای امنیت خود به والدین - یعنی متجاوز - بپیوندد.

وقتی قربانی بزرگ می شود چه اتفاقی می افتد؟ او به عنوان شریکی به دنبال متجاوزی است - که مکمل چیزی است که در قربانی سرکوب می شود. آن ها - می تواند تهاجمی باشد ، مقابله کند ، حمله کند. با همین شریک ، قربانی سعی می کند برای پایان دادن به تجربه آسیب زا اولیه ، نقش آفرینی کند ، اما اغلب اوقات ناموفق است.

متجاوزان مستبد به دنبال قربانی هستند ، زیرا این یک فایده برای پیش بینی های او است. با گذشت زمان ، چنین شخصی به تأیید بیشتر از خارج نیاز دارد - نفوذ ناپذیری ، قدرت ، قدرت مطلق و کنترل اوضاع و افراد ، به طوری که با بخش دوم تجربه خود روبرو نشود. او دقیقاً شبیه آن پسر بچه 4 ساله ترسیده است: که برای خواهرش و برای خودش می ترسد ، گیج است و نمی فهمد چرا آنها با او بی رحم هستند ، در مقابل خواهرش احساس گناه می کند ، عصبانی است و در عین حال از رد شدن توسط مهمترین افراد زندگی او - والدین.

همیشه این امکان وجود ندارد که یک فرد بالغ بتواند این ترکیب پیچیده احساسات را تحمل و درک کند ، اما برای یک کودک این یک کار کاملاً طاقت فرسا است. بنابراین ، تجربیات هضم نشده دوران کودکی در روان گنجانده شده ، به حیاط خلوت رانده می شود و کودک به سادگی انتخاب می کند که تبدیل به آن فرد پرخاشگر و قوی شود که می تواند صدمه ببیند ، تا تبدیل به کسی نشود که درد می کشد. روان یک کودک خرد شده تنها می تواند از بین دسته های بد و خوب انتخاب کند. در اینجا هنوز جایی برای نیم تن ها وجود ندارد.

اما با جابجایی توانایی تجربه برخی احساسات ، ما ناخواسته تمام حساسیت خود را از بین می بریم. و یک فرد زندگی می کند ، بزرگ می شود ، اما احساس زنده بودن نمی کند. احساس قوی ، شجاع ، حیله گر ، حسابگر یا دودل ، عصبانی است. اما زنده - نه

برای این منظور ، شریک قربانی مورد نیاز است - نه تنها برای شکنجه کردن او. این نیز یک فرد زنده در نزدیکی است ، که می تواند رنج ببرد ، شادی کند و از زندگی لذت ببرد - تا شکاف های شریک زندگی خود را پر کند.

معمولاً در چنین رابطه ای بیش از خشونت وجود دارد.اغلب این یک رابطه بسیار طاقت فرسا ، سخت و دردناک ، اما بسیار ارزشمند برای هر دو شریک است - اتحاد دو نیمه ، که در ادبیات ، موسیقی و سینما خوانده می شود ، و نمی توانند بدون یکدیگر زندگی کنند (بخوانید - در یک رابطه وابسته به یکدیگر هستند). در حقیقت ، چنین مشارکتی بیشتر شبیه اتحاد دو فلج است - یک پا کار نمی کند ، دست های دیگر. هرکدام باید در رابطه ای دو نفره نوعی کار را انجام دهند و هر کدام با قسمت مهم دیگری از آن کنار نمی آیند. و این باعث خشم ، نارضایتی و ادعاهای متقابل زیادی می شود.

راه حل این است که قسمت دوم خود را رشد دهید - که در یک زمان نمی توانست رشد کند. برای برخی ، این یک تجاوز سالم است که متوجه جهان خارج و شریک زندگی است. شخصی توانایی دوست داشتن ، احساس ، توجه به خود و دیگری را در یک رابطه دارد.

کسب تمامیت به معنای کامل شدن نیست. این بدان معناست که خود را متفاوت می شناسید و یاد می گیرید که در روابط خود را به طور کامل بیان کنید. خود واقعی خود را با توانایی ها و محدودیت های خود بپذیرید.

توصیه شده: