ضربه روحی

تصویری: ضربه روحی

تصویری: ضربه روحی
تصویری: مراقبه محو ترس و ضربه های روحی با صدای دلنشین زهره یوسفی 2024, ممکن است
ضربه روحی
ضربه روحی
Anonim

ترومای روانی واکنش بدن به یک رویداد آسیب زا است ، زیرا از نظر قدرت بار ذهنی منابع لازم بدن برای تجربه آن بیش از حد و بیش از حد است.

علت آسیب می تواند هرگونه استرس شدید احساسی باشد که برای شخص قابل توجه است: اعمال خشونت ، حملات جنسی ، مرگ یا بیماری جدی عزیزان ، بیماری خود ، تصادفات رانندگی ، اسارت ، جنگ ، اقدامات تروریستی ، طبیعی و بلایای ساخته شده توسط انسان و بسیاری از شرایط شدید دیگر. در واقع ، هر رویدادی به عنوان نوعی بحران تجربه می شود ، به شرطی که توانایی های ذهنی یک فرد برای پردازش و جذب آن کافی نباشد ، مستلزم گیرکردن روانی در یک مرحله یا مرحله دیگر از بحران است. تنشی که در بدن و روان بیان نمی شود ، متوقف و انباشته نمی شود ، در ناخودآگاه جابجا می شود و به عنوان یک ضربه روحی شروع به زندگی می کند و بر فرد تأثیر می گذارد. در یک استعاره بدن ، آبسه ملتهبی است که روی سطح پوسته پوسته می شود و بافت های بدن را از داخل تخریب می کند.

به گفته پیتر لوین ، علائم آسیب زا در نتیجه تجمع انرژی باقی مانده بوجود می آید ، که در هنگام مواجهه با یک حادثه آسیب زا بسیج می شود و راهی برای خروج و ترشح پیدا نمی کند. نکته علائم تروما این است که حاوی این انرژی باقی مانده باشد. (این مهم است که بگوییم هر یک از رویدادهای استرس زا ذکر شده در بالا ممکن است عوارضی در قالب ضربه روحی ایجاد نکند ، به شرطی که فرد از ظرفیت داخلی کافی برای بهبودی برخوردار باشد). شخص در معرض حادثه آسیب زا لزوماً مستقیماً درگیر نیست. گاهی مشارکت غیرمستقیم ، موقعیت شاهد خشونت دیگران می تواند منجر به صدمه شود. حتی در قالب تماشای گزارش یک اقدام تروریستی در تلویزیون.

آسیب ها حاد (شوک) و مزمن هستند. موارد اول اغلب موارد یکبار آسیب شدید و ناگهانی و توقف هیجان و تجربه در سطح شوک را شامل می شود. چنین ضربه ای را می توان سالها فراموش کرد و هنگام تکرار رویدادهای مشابه در زندگی یک فرد به یاد آورد. یا فرد تجربیات خود را جدا کرده و از صحبت در مورد ضربه خودداری می کند تا احساسات متوقف شده خود را نشان ندهد. ترومای شوک اغلب در طول درمان ایجاد می شود ، هنگامی که حساسیت به خود افزایش می یابد و فرد در مکانهایی از تجربه خود که قبلاً بیهوشی قابل اعتماد داشته است "شروع به انجماد" می کند. مشکل در تعریف ترومای مزمن این است که از مجموعه وسیعی از حوادث آسیب زا ضعیف تر تشکیل شده است ، اما در طولانی مدت تکرار می شود و همچنین حساسیت عمومی فرد را کاهش می دهد. به عنوان مثال: مجازات منظم با خشونت فیزیکی اغلب توسط قربانیان بزرگسال به عنوان "یک هنجار" تلقی می شود.

شایع ترین علائم ضربه عبارتند از:

1) وجود یک حادثه غم انگیز و غم انگیز که در یک وضعیت عینی یا ذهنی درماندگی یا وحشت ، یا شرایط زندگی وخیم کننده ای که برای مدت طولانی بر فرد تأثیر منفی می گذارد ، تجربه می شود.

2) بازگشت خاطرات ناگهانی از آنچه اتفاق افتاده است (کابوس ، "فلاش بک"). گاهی اوقات خاطرات تکه تکه می شوند: بو ، صدا ، احساسات بدنی ، که در نگاه اول هیچ ربطی به تجربه ندارد.

3) اجتناب از هر چیزی که شبیه ضربه است یا ممکن است شبیه ضربه باشد. به عنوان مثال ، یک فرد بالغ که در دوران کودکی زیر پتو کتک خورده است ممکن است از سوار شدن در آسانسور بترسد ، زیرا در یک فضای بسته نفس کشیدن برای او مشکل می شود و تقریباً احساس فیزیکی درد و وحشت ظاهر می شود. موقعیت اجتناب اغلب با گذشت زمان افزایش می یابد.

4) افزایش تحریک پذیری و ترس. هر موقعیت جدیدی برای سازگاری به تلاش زیادی نیاز دارد ، باعث ایجاد اضطراب شدید می شود ، حتی اگر با ضربه همراه نباشد. سیستم عصبی خودمختار ، که عملکردهای حیاتی بقای انسان را تنظیم می کند ، برای اضطراب آماده است. این مانند یک موتور است که در تمام دورها کار می کند و هنوز یک متر حرکت نمی کند.

این چهار ویژگی یک الگوی اختلال را تشکیل می دهند ، که در ظاهر به عنوان یک اختلال اضطرابی ناشی از تأثیر یک رویداد آسیب زا بیان می شود.

آسیب روانی خود را در قالب نقض یکپارچگی عملکرد روان انسان نشان می دهد ، هنگامی که بخش قابل توجهی از مواد روانی سرکوب یا تفکیک می شوند ، نتیجه تجزیه داخلی است. تروما سازمان روانی هنجاری را مختل می کند و می تواند منجر به بروز اختلالات عصبی - روانی از انواع غیر روان پریشی (روان رنجوری) و روان پریشی (روان پریشی های واکنشی) شود که توسط یاسپرس - سایکوژنیا نامیده می شود. در اینجا ما در مورد شرایط مرزی یا بالینی صحبت می کنیم که با ضعف پایدار ایمنی ، ظرفیت کار و توانایی تفکر سازگار ، و تغییرات پیچیده تر (اثر پس از سانحه با توجیه) که به سلامت ، زندگی اجتماعی فرد آسیب می رساند ، مشخص می شود. منجر به بیماریهای روان تنی ، روان رنجوری ها می شود. روانشناسی به عنوان شکل گیری تجربه ای با واسطه کل شخصیت (در سطوح خودآگاه و ناخودآگاه) در طول توسعه اشکال آسیب شناختی دفاع روانی یا تجزیه آنها در نظر گرفته می شود.

با توجه به این واقعیت که ضربه روحی به نوعی مستلزم سازگاری آسیب شناختی بدن در قالب ایجاد دفاع های روانی بیش از حد است ، ضربه می تواند به اختلال در ارتباطات بین روان و بدن کمک کند. بنابراین ، دومی به سادگی "دیگر احساس نمی شود" ، که در نهایت منجر به از دست دادن ارتباط با واقعیت می شود. روان درمانی به بازسازی موثر این ارتباط کمک می کند.

کار با تروما به منظور تکمیل واکنش آسیب زا ، تخلیه انرژی باقی مانده و بازگرداندن فرآیندهای مختل شده خود تنظیم است. بازماندگان تروما اغلب با استرس بدنی بالایی همراه هستند ، که ممکن است درک چندانی از آنها نداشته باشد. در تلاش برای مقابله ، شخصی که از خود در برابر ترس دفاع می کند ، با سرکوب ، سرکوب احساسات خود ، کنترل بدن و روان خود را از دست می دهد. کلام سازی رایگان ، آگاهی و پاسخ به احساسات باعث بهبود می شود. پذیرش عمیقی از آنچه قبلاً پذیرفته نشده بود وجود دارد - تجربیات آسیب زا ، نگرش به عواقب آنچه اتفاق افتاده است این فرصت را پیدا می کند که سرکوب نشود ، بلکه دگرگون شود. نگرش جدیدی نسبت به رویداد آسیب زا و نسبت به خود در حال توسعه است. روان درمانی به شما این امکان را می دهد که این تجربه دشوار را جذب کرده و آن را در تصویر خود از جهان قرار دهید ، و مکانیسم های سازگاری جدیدی را برای زندگی بعدی با در نظر گرفتن آسیب هایی که تجربه کرده اید ایجاد کنید.

لوین تروما را به عنوان وجودی با توجه به وجود انسان ، وجود خود می داند ، که باید به نفع خود و زندگی خود پذیرفته ، تجربه و دگرگون شود.

توصیه شده: