کیم سعید. "خودشیفته یک فرد آسیب دیده است" و تصورات غلط دیگر

فهرست مطالب:

تصویری: کیم سعید. "خودشیفته یک فرد آسیب دیده است" و تصورات غلط دیگر

تصویری: کیم سعید.
تصویری: اختلال خودشیفتگی 2(چگونه بر رنج جدایی از فردخود شیفته غلبه کنیم) 2024, ممکن است
کیم سعید. "خودشیفته یک فرد آسیب دیده است" و تصورات غلط دیگر
کیم سعید. "خودشیفته یک فرد آسیب دیده است" و تصورات غلط دیگر
Anonim

در سالهای اخیر ، مقالات و کتابهای مربوط به خودشیفتگی اینترنت را فرا گرفته است. من اغلب تعجب می کنم که آیا اینترنت ما را به یک جامعه ترک اعتیاد تبدیل کرده است؟

همه چیز به اندازه کافی بی گناه شروع می شود. شریک زندگی (یا دوست ، همکار ، عضو خانواده) شما به گونه ای رفتار می کند که احساس می کنید مانند Quasimodo از نوتردام دو پاریس هستید. شما برای درک دلایل این امر به اینترنت مراجعه می کنید و با جستجوی جستجو به تعداد زیادی از صفحات برتر می رسید. احساس می کنید دانش آموزی در حال جمع آوری اطلاعات برای یک دوره آموزشی است.

بیشتر مطالب رابطه خودشیفته خوانندگان را تشویق می کند تا در صورت امکان ارتباط خود با خودشیفته را قطع کنند. با این حال ، در کنار این ، با مقالات و کتابهای دیگری روبرو می شوید ، که در آنها افراد خودشیفته به عنوان یک فرد آسیب پذیر با روح لطیف ظاهر می شوند که به همدردی و دلسوزی شما نیاز دارد. به نظر شما این توصیه ها بیشتر مناسب موقعیت شما هستند. در نهایت ، ترک رابطه با خودشیفته ، قطع ارتباط ، احتمالاً بسیار بی رحمانه و بی روح است. به احتمال زیاد می توانید کاری کنید که او را متقاعد کنید که می تواند به شما اعتماد کند.

با رضایت از این فرضیه ، شما به خود قول خوب می دهید که از چند توصیه امیدوار کننده که در یکی از کتابهای خود خوانده اید پیروی کنید. نویسنده آن دکترای فلسفه است ، او از قبل می داند چه باید بکند ، اینطور نیست؟

شاید ، اما من نمی توانم چیزی را باور کنم.

من به توصیه های قوی ای رسیده ام که ظاهراً "با خودشیفته کار می کند": "در آنچه خودشیفته ضعف نشان می دهد قوی باشید". اما من تأیید نکردم که کسی که از آن استفاده می کند موفق خواهد شد. البته ، هر کسی که با یک خودشیفته تماس گرفته است مختار است که تصمیمات خود را بگیرد - آنها می توانند سعی کنند "رابطه را نجات دهند".

در زیر من پنج مورد از خطرناک ترین توصیه هایی را که ظاهراً "با افراد خودشیفته کار می کنند" ذکر کرده ام و دلیل بی فایده بودن آنها را توضیح می دهم.

1. شما می توانید طرز فکر و رفتار یک خودشیفته بزرگ را از طریق مدیتیشن درک کنید

همه کسانی که وبلاگ من را خوانده اند می دانند که من مدیتیشن هدایت شده را تمرین می کنم. این یک روش خوب برای تماس با بدن خود ، از بین بردن تنش ، برای آرامش و قالب بندی مجدد نگرش ها و توهمات منفی است.

با این حال ، مدیتیشن به شما در درک طرز فکر و رفتار بزرگ خودشیفته کمک نمی کند.

قربانیان سوءاستفاده های خودشیفته معمولاً آسیب های خاص خود را دارند که با صرف منابع شخصی خود برای بهبود آسیب های شریک خودشیفته تشدید می شود. قربانیان سوء استفاده های خودشیفته با محرک هایی روبرو می شوند ، دائماً در حالت وحشت هستند یا با یک انتخاب روبرو هستند: فرار یا دفاع؟ نیروی زیادی لازم است تا مخفیگاه خود را ترک کرده و نجات دهنده دیگری باشید و سپس با عواقب فیزیولوژیکی آسیب مجدد کنار بیایید.

غیرممکن است که منابع خود را بدون عواقب منفی برای خود واگذار کنید. شما باید بتوانید انرژی را از یک منبع سازگار با محیط زیست تهیه کنید ، آن را به چیزی هدایت کنید و هنگامی که خشک شد آن را دوباره پر کنید. با یک خودشیفته ، تمام منابع شما به سادگی در یک سیاهچاله هدر می رود ، انرژی شما هدر می رود ، هیچ وقت از تلاش های شما قدردانی نمی شود ، شما هرگز یک کلمه شکرگزاری از طرف خودشیفته نمی شنوید.

2. این مهم است که بدانید خودشیفته شما بزرگ است یا کوچک ، بنابراین می توانید خود را با آن وفق دهید

مردم تمایل زیادی به این پرسش دارند که "این چه نوع خودشیفته ای است یا آن".

در پایان ، پاسخ به این س isال عظیم یا ناچیز است ، ممکن است کنجکاوی شما را برآورده کند ، اما جستجوی عمیق در این مبحث برای یافتن تأیید فرضیه شما اتلاف وقت است. چرا؟ زیرا این به شما در جلوگیری از سوء استفاده کمک نمی کند و ماهیت رابطه شما را تغییر نمی دهد.

اعتقاد به اینکه می توان به فرد خودشیفته کمک کرد ، یک توهم مخرب است. افراد خودشیفته تمایل دارند توسعه خود را متوقف کنند. آنها منحصراً به نیازهای فوری توجه دارند - این دقیقاً همان چیزی است که رفتار تکانشی آنها را توضیح می دهد. آنها معمولاً به آینده فکر نمی کنند ، سعی نمی کنند خود را بهبود بخشند ، سعی نمی کنند شریک یا دوستان خوبی باشند. آنچه واقعاً آنها را نگران می کند این است که چگونه بیاموزند چگونه دیگران را بیشتر به منظور ارضای خواسته های خود دستکاری کنند.

به طور خلاصه ، پاسخ به این سوال که شریک زندگی شما از چه نوع است - بزرگ یا ناچیز - به شما در درک انگیزه های رفتار او کمک می کند ، اما شما را از این واقعیت که جویده می شوید و تف می کنید ، نجات نمی دهد.

3. خودشیفته آنقدر احساس شرم و بی ارزشی خودش را خرد کرده است که نمی تواند خودش را کنترل کند

این پایان نامه شما را تشویق می کند که از یک ردیف بالا استفاده کنید ، علایق شریک زندگی خود را بالاتر از منافع خود قرار دهید ، به او این فرصت را بدهید که خودش را اثبات کند و احساس بهتری داشته باشد.

قربانی سوء استفاده های خودشیفته سعی می کند شریک زندگی خود را راضی کند زیرا معتقد است نمی تواند خود را کنترل کند. به همین دلیل است که هیچ مشارکت متقابل در رابطه وجود ندارد ، تعادل حاصل نمی شود. قربانی بارها و بارها سرمایه گذاری می شود زیرا امیدوار است "روزهای طلایی" فرا برسد. اما آنها به ندرت اتفاق می افتند و به سرعت پرواز می کنند! لحظه زودگذر ، هنگامی که خودشیفته "طرف خوب" خود را به قربانی می رساند ، باید بیش از حد منتظر بماند.

برای قربانی سوء مصرف خودشیفته ، این می تواند منجر به سندرم خستگی مزمن ، فیبرومیالژیا ، فشار خون بالا و مشکلات دیگر مانند افسردگی بالینی یا درماندگی آموخته شده شود. تلاش برای کمک به خودشیفته برای غلبه بر احساس شرم و نقص ، آسیب بیشتری به قربانی وارد می کند ، به ویژه از آنجا که خودشیفته مستعد تأیید خود از طریق تحقیر لفظی شریک زندگی است.

تلاش برای انطباق با رفتار نامناسب خودشیفته "با انگیزه های ناخودآگاه" منجر به چه چیزی می شود و برای او "پسر یا دختر شلاق" می شود؟ بسیاری از افرادی که از این راه رفتند ، در نهایت شغل ، خانه ، حضانت فرزندان خود را از دست دادند یا بدتر از آن ، به شدت بیمار شدند.

ارزشش را دارد؟

4. حفظ دقیق مرزهای شخصی به شما امکان می دهد در برابر تجاوزات و نادانی های خودشیفته مقاومت کنید

اگر مطالبی پیدا کردید که می گوید محافظت از مرزهای شما در رابطه با یک فرد خودشیفته می تواند به مقابله با پرخاشگری و جهل (که معمولاً در فرایند خانواده درمانی آموزش داده می شود) کمک کند ، خیلی زود متوجه خواهید شد که این توصیه چقدر بی فایده است.

تجربه من در کار با مشتریانی که در رابطه خودشیفته بودند و نتایج مطالعات متعددی که انجام داده ام نشان می دهد که هیچ نمونه ای از اثربخشی این روش وجود ندارد. این نکته کار نمی کند!

اول ، تعیین مرزها در رابطه با یک فرد خودشیفته تمایل به ایجاد خشم خودشیفته ای دارد که به طرف شریک جنسی هدایت می شود. یا خودشیفته وانمود می کند که با شرایط موافقت می کند تا بعداً ، در اولین فرصت ، بتواند ضربه ای خردکننده به حیله گر وارد کند ، در حالی که شریک حداقل انتظارش را دارد.

بعلاوه … خودشیفته برای اصلاح نواقص خود (برای بهبود رابطه خود با شما) به درمان نمی رود. او با اهداف خاص خود به درمانگر می رود. بنابراین ، تلاش برای یادگیری حفظ مرزهای خود در رابطه با خودشیفته منجر به موارد زیر می شود: 1) وقت و پول خود را هدر می دهید ، 2) در رابطه ای دیر یا زود محکوم به شکست می شوید و 3) به احتمال زیاد شما چنین احساسی خواهید داشت "دیوانه" ، که شریک زندگی شما را نگه می دارد.

توجه به این نکته ضروری است که برای فریب ارائه دهنده مواد مخدر خود ، خودشیفته می تواند به طور موثری تمایل به انجام درمان را به تصویر بکشد. پس از مطالعه اصطلاحات روانشناسی ، بعداً از آن در زرادخانه خود استفاده می کند تا وضعیت را زیر و رو کند: او قربانی است و شریک تجاوزگر است.

اگر با یک درمانگر برای مقابله با احساسات اضطراب یا افسردگی کار کنید ، درمان شخصی می تواند برای شما م effectiveثر باشد. اما اگر واقعاً می خواهید وضعیت خود را بهبود بخشید ، از شریک خودشیفته استفاده نکنید.

5- خودشیفته از نظر احساسی دارای نقص است و به شدت به کمک شما نیاز دارد

این ممکن است درست باشد ، اما طنز این است که کمک های ارائه شده هرگز برای تولید نتایج مثبت و رضایت ارائه دهنده کافی نخواهد بود. بسیاری تمایل ، امید و تلاش برای تأثیر مثبت بر زندگی خودشیفته را دارند ، اما در نتیجه خود را رو به رو با ورطه باز شده می بینند. و از آنجا که افراد خودشیفته در تظاهر بسیار عالی هستند ، تغییرات مثبتی را تقلید می کنند تا دردناکتر به قربانی ضربه بزنند.

تجربه چندین ساله مشتریان من نشان می دهد که تصمیم برای ماندن در رابطه با یک فرد خودشیفته یا بازسازی رابطه پس از جدایی یک اشتباه بوده است. همه قربانیان از این تصمیم پشیمان می شوند.

آیا این بدان معناست که باید از افراد خودشیفته اجتناب کرد و تنها گذاشت؟ تصمیم با شماست.

Catch 22 این است که فقط شخصیت های قوی ، با احساس عزت نفس سالم ، پاسخ های احساسی کافی و توانایی ایجاد روابط پایدار ، می توانند با خیال راحت با خودشیفته ها ارتباط برقرار کنند. خوشبختانه این افراد هستند که معمولاً با شایستگی مرزها را تعیین می کنند و به دلیل خودخواهی ، تمایل به استثمار و انواع مختلف سوءاستفاده ها ، به سرعت با افراد خودشیفته جدا می شوند. به همین دلیل است که خودشیفتگان به دنبال افرادی هستند که دارای آسیب پذیری و آسیب های داخلی هستند و قربانیان سعی می کنند با تأیید شریک خودشیفته آنها را درمان کنند - آنها به دنبال کسانی هستند که پر از ترس یا اضطراب هستند و آماده کمک و نجات هستند.

اگر این توصیف شبیه شما است ، نباید در رابطه با یک خودشیفته باشید.

من متقاعد شده ام که حفظ رابطه با یک فرد خودشیفته دیر یا زود منجر به خود نابودی قربانی می شود. بیشترین کاری که یک فرد عاشق می تواند برای یک خودشیفته انجام دهد این است

با او مشارکت کنید ، زیرا این تنها راه م effectiveثر برای فهمیدن این است که آنچه را که از شما می خواهد به دست نخواهد آورد و این ممکن است او را وادار کند تا به دنبال شیوه ای متفاوت از بودن باشد. با این حال ، به خاطر داشته باشید که حتی اگر فرد خودشیفته تغییر کند ، مدت زیادی طول نمی کشد. به زودی او دوباره همان چیزی می شود که قبلاً بود - دستکاری کننده و انگلی - زیرا نمی تواند برای مدت طولانی فکر کند "چه خوب است و چه بد" ، آمادگی تلاش برای بهتر شدن را ندارد … او فقط برای چند مرحله کافی است.

ترجمه سیرین (از SHRM)

اصل:

توصیه شده: