فرد آسیب دیده. چگونه شفا دهیم

فهرست مطالب:

تصویری: فرد آسیب دیده. چگونه شفا دهیم

تصویری: فرد آسیب دیده. چگونه شفا دهیم
تصویری: قسمت ششم: چگونه کودک آسیب‌دیده درونمان را شفا دهیم؟ 2024, ممکن است
فرد آسیب دیده. چگونه شفا دهیم
فرد آسیب دیده. چگونه شفا دهیم
Anonim

"شخصیت" چیست؟ این تصور شخص از خود است که در نتیجه تجربه زندگی او شکل گرفته است. تصویری از خود شماست. شکل آن شبیه الماسی است که بر اساس شرایط زندگی بریده شده است. ظاهر یک الماس تغییر می کند ، جنبه های جدیدی ظاهر می شود ، اما گاهی اوقات شخص متوجه نمی شود که دیگر مثل قبل نیست. او همچنان ایده اولیه خود را که در دوران کودکی تحت تأثیر عزیزان قابل توجه شکل گرفته است ، حفظ می کند و این پدیده را کودکی می نامند. Infantilism رد بلوغ است ، به عنوان توانایی درک جهان مطابق با اصل واقعیت ، و بنابراین از توانایی تغییر آن ، مطابق با خواسته های شما ، با استفاده از قدرت اراده و قصد.

درباره شکل گیری و علائم آسیب روانی بیشتر بدانید.

رابطه و زندگی چنین فردی چگونه شکل می گیرد؟

به نظر می رسد فرد آسیب دیده اغلب یک شخصیت بازیگر در مثلث نمایشی کارپمن (قربانی ، نجات دهنده ، تعقیب کننده) است.

اگر شخصی حداقل یکی از نقش ها را وارد کند ، از یک نقش به نقش دیگر در مثلث نمایشی حرکت می کند. شکستن نقش های مثلثی اغلب یک کار جداگانه و پیچیده است و در زیر شرح داده شده است.

اکنون اجازه دهید این نقشها را با جزئیات بیشتری بررسی کنیم.

قربانی … بلافاصله ، توجه می کنیم که لازم است بین قربانی و "قربانی" تفاوت قائل شویم. قربانی کسی است که قسمت غم انگیز با او اتفاق افتاده است. قربانی کسی است که از درماندگی درک شده خود سود می برد. فرد شروع به ایفای نقش می کند.

به هر حال ، برای شروع بازی نقش قربانی ، لازم نیست واقعاً آسیب دیده باشید. این الگوی رفتاری را می توان به طور ناخودآگاه از یکی از والدین کپی کرد و به عنوان یک الگوی برنده آموخت.

بنابراین ، شما در حال مشاهده یا بازی نقش قربانی هستید اگر:

- درماندگی نشان دهید و معتقد باشید همه باید به شما کمک کنند ، متاسف باشید ، همدرد باشید. این اتفاق نمی افتد (که مشخصه هر رابطه نزدیکی است که در آن ما از همدردی ، مراقبت ، حمایت برخوردار هستیم) ، بلکه هسته هر رابطه ای است که تنها هدف آن کسب منافع است. اخلاقی یا مادی ؛

- زندگی خود را به گونه ای بسازید که از آسیب مجدد جلوگیری کنید. این عقل سلیم نیست که پیشرو است ، بلکه ترس است. شخص کاملاً از مکان ، افراد موقعیت اجتناب می کند و باعث ایجاد تنش می شود.

مزایای قربانی ، در سطح اجتماعی ، دریافتی است که برای هر شخصی ضروری است ، "نوازش" در قالب همدردی ، بخشش. این نقش بی مسئولیتی است. اغلب خود را در بازی روانی "بله ، اما …" نشان می دهد. مطمئناً چنین ارتباطی را مشاهده کرده اید و در آن شرکت کرده اید ، هنگامی که یک نفر از شرایط سخت زندگی شکایت می کند ، و شروع به توصیه او می کنید که می توانید با آنها چه کار کنید ، و در پاسخ می شنوید "بله ، اما … و بسیاری از دلایلی که او نمی تواند انجام دهد. شما سعی می کنید راه دیگری پیدا کنید و دوباره می شنوید: "بله ، اما.. و غیره بی نهایت. تا زمانی که احساس می کنید یک احمق کامل هستید. این احساس بدی است که از آن استفاده می شود. چنین شخصی نیازی به خروج ، مشاوره ندارد. در سطح روانشناختی ، او باید بازی خود را با کاهش ارزش تلاش های شما برنده شود.

در خانواده ، نقش قربانی می تواند توسط هر یک از اعضای خانواده انجام شود: مادری که تمام مسئولیت های خانه را بر عهده گرفته است و به کسی که به او کمک کند اجازه نمی دهد: "بهتر است خودم این کار را انجام دهم وگرنه همه چیز را خراب می کنی! " پدری که در خانواده ای بزرگ با پدری الکلی بزرگ شده است و این واقعیت به او این حق را می دهد که از نگرشی ویژه برخوردار باشد. کودکی که توسط والدینش از بین رفته است که از کودکی بیمار بوده و هرگز بهبود نمی یابد در حالی که بیمار بودن برای او مفید است.

قربانی چگونه تربیت می شود؟ قربانی حرفه ای توسط امدادگر تشکیل می شود. این نقشها بدون دیگری یکی نیستند.

امدادگر - این شخصی است که در سطح اجتماعی سعی می کند به همه کمک کند ، بیشتر از دیگران به امور و دغدغه های دیگران مشغول است. از نظر روانی ، او سعی می کند از طریق دیگران به خودش کمک کند.

همچنین لازم است بین مشاغلی که شامل کمک حرفه ای می شوند تمایز قائل شویم: پزشکان ، روانشناسان ، آتش نشانان ، وزارت فوریت های پزشکی و غیره ، بگذارید آنها را امدادگران حرفه ای بنامیم. و "نجاتگران" ، ایفای نقش ، که کمک به مردم را وظیفه خود می دانند. حالا منظور من کسانی هستند که همیشه دقیقاً می دانند دیگران به چه چیزی نیاز دارند ، چگونه باید رفتار کند و چه کارهایی نباید انجام شود. اغلب از آنها درخواست کمک نمی شود ، اما این مانع آنها نمی شود.

در واقع ، امدادگر ، مانند قربانی حرفه ای ، از مزایای روانی قابل توجهی از این نقش بهره می برد. و همانطور که لازم است بین قربانی و قربانی تمایز قائل شوید ، مهم است که بین شخصی که به شما کمک می کند و "نجات دهنده" تمایز قائل شوید. دومی نه به واقع کمک می کند ، بلکه به دنبال دریافت مزایای روانی است که به خاطر نقشش به او تعلق می گیرد. و مزایای آن به شرح زیر است.

امدادگر انگیزه دارد تا از موارد زیر بهره مند شود:

- بنابراین او اهمیت خود را تغذیه می کند.

- او از قدردانی و اعتیاد ابدی The Sacrifice برخوردار می شود.

معمولاً امدادگران خود را قربانی می کنند وقتی کسی از او درخواست نمی کند و سپس دیگران را به خاطر ناسپاسی خود ، که اغلب اعضای خانواده خود هستند ، سرزنش می کنند. در حقیقت ، این یک رابطه بسیار مخرب است ، بیشتر دردناک برای کودکانی که قبلاً وابستگی خود را به والدین خود احساس می کردند ، اما وقتی وابستگی کودکانه و سالم آنها برای آنها سرزنش می شود ، یک زخم بهبود نیافته برای زندگی باقی می ماند. به عنوان یک بزرگسال ، یک کودک زخمی نمی تواند احساسات غیرقابل تحمل گناه و کینه ، عصبانیت ناگفته را از بین ببرد. او نمی تواند شادی و لذت را در زندگی بپردازد. اعتیاد به این شکل شکل می گیرد: اعتیاد به الکل ، اعتیاد به مواد مخدر و غیره.

وقتی امدادگر با ناسپاسی به او سرزنش می کند ، او به یک تعقیب کننده تبدیل می شود. هنگامی که بخش خود را مجبور به انجام کاری می کند ، آزارگر محجبه نشان می دهد: "شما دوباره از من تشکر خواهید کرد!" با غذا ، خشونت اغلب آشکار می شود: "خوب ، یک قاشق دیگر بخور!". یا وقتی والدین در روابط و علایق فرزندان خود دخالت می کنند. آنها را از فرصت کسب تجربه شخصی خود منصرف می کند. بنابراین قربانی جدیدی معلوم می شود.

قربانیان سابق نجات دهنده می شوند. آنها ناخودآگاه از مواجه شدن با مشکلات خود ، درد و ناتوانی خود می ترسند ، آنها به طور روشمند سعی می کنند خود را از طریق دیگران شفا دهند. این روند مرا به یاد بازی با عروسک ها می اندازد. با مشاهده نحوه بازی کودک با عروسک ، می توانید بدون حرفه ای بودن ، همه مشکلات این کودک را مشاهده کنید. اگر کودک معده درد داشته باشد - شکم عروسک را درمان می کند ، اگر کودک به دندانپزشک مراجعه کرده باشد - مطمئناً دندان های عروسک را درمان می کند ، اگر کودک مورد آزار جسمی قرار گرفته باشد - او عروسک را می زند.

می توان پیگیری کرد که چگونه قربانی تبدیل به آزار و اذیت می شود ، بر اساس یک کودک بیمار از دوران کودکی که پدر و مادر خود را به برده تبدیل می کند و او را مجبور به انجام هرگونه هوس و هوس می کند. در مورد افراد مسن ، این امر اغلب هنگامی شروع می شود که شروع به دمدمی مزاج شدن می کنند و توجه بیشتری از فرزندان خود می طلبند.

در اصل ، تمام زندگی به مبارزه ای برای مکانی در مثلث تبدیل می شود. افسانه درباره کلاه قرمزی به خوبی این رابطه را نشان می دهد. به عنوان مثال ، کلاه قرمزی قربانی گرگ است که او را تعقیب می کند تا زمانی که توسط شکارچیان نجات می یابد. در نتیجه ، او خود به یک متجاوز تبدیل می شود و سنگ ها را به معده او می راند ، اکنون قربانی گرگ است.

برای خروج از آن ،

قربانی باید مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرد و از درماندگی پردرآمد آموخته دست بردارد. آن ها انتخاب خود را انجام دهید و با عواقب آن انتخاب بمانید. بدون آنکه مسئولیت را بر عهده کسی بگذارد

نجات دهنده باید با احساس گناه و کینه برخورد کند (دلایل وقوع حادثه را در گذشته بیابید و به وضعیت کودک پاسخ دهید ، جایی که والدین به احتمال زیاد در نقش والدین خود ناتوان بودند یا قادر به برقراری روابط سالم در خانواده نبودند. تجربه آسیب زا را با شخصیت بیمار ادغام کنید

آزارگر باید تجاوزگری خود را بپذیرد ، یاد بگیرد که آن را بشناسد و از آن به درستی استفاده کند.استفاده صحیح از آن محافظت از مرزهای شخصی شما در روابط ، دستیابی به اهداف ، دستیابی به نتایج در ورزش ، تجارت و غیره است

امیدوارم خواننده یک مدل تا حدودی ساده را برای حل چنین مشکلی مانند تماس و کار با ضربه روانی ببخشد. سالها در روان درمانی طول می کشد. حداقل 1 - 3 سال. برای هر بیمار تروما ، همه نقشها باید ردیابی و آموخته شوند تا از آنها پدیدار شوند.

تصویر: ویکتوریا بلووا "راه سوم"

فهرست ادبیات مورد استفاده:

E. Bern "فراتر از بازیها و سناریوها".

M. E. چرپانوا "استرس روانی. به خود و فرزند خود کمک کنید."

توصیه شده: