نقش های زن ، همسر ، مادر چگونه شخصیت شما را از بین برد

تصویری: نقش های زن ، همسر ، مادر چگونه شخصیت شما را از بین برد

تصویری: نقش های زن ، همسر ، مادر چگونه شخصیت شما را از بین برد
تصویری: Как живёт Евгения Медведева и сколько она зарабатывает 2024, ممکن است
نقش های زن ، همسر ، مادر چگونه شخصیت شما را از بین برد
نقش های زن ، همسر ، مادر چگونه شخصیت شما را از بین برد
Anonim

تا زمانی که نقش های زن و مرد را از هم جدا کنید ، ناخودآگاه هستید. شما تا زمانی که خود را با نقش والدین ، رئیس ، استاد ، دختر ، مادر ، همسر ، بازیگر ، پزشک و غیره یکسان تشخیص دهید بیهوش هستید.

ذهن آگاهی راهی برای خروج از هر نقش است. شناسایی خود با نقش ، خود را در یک جعبه حبس می کنید.

اگر شما با نقش والدین شناخته شده باشید ، می توانید به طور جدی به فرزند خود آسیب برسانید ، به ویژه وقتی او بزرگ می شود و دیگر به شما به عنوان والدین نیاز ندارد. اگر با نقش والدین شناخته شده باشید ، به محض اینکه فرزند شما شما را در بزرگسالی ترک می کند ، زندگی شما می تواند سقوط کند. اگر با نقش همسر شناخته می شوید ، خود را در جعبه "قفل" می کنید: "زن باید" ، شریک زندگی خود را در "جعبه": "مرد باید" قفل می کنید و هر دو به جای این که فقط ناراضی باشید ، ناراضی می شوید. دوست داشتن یکدیگر به عنوان دو شخصیت منحصر به فرد شما از مرد به عنوان یک مرد و از خود به عنوان یک زن شکایات زیادی خواهید داشت ، اما در این نمایش ، طبق فیلمنامه نقش ها ، احساسات ناپدید می شوند. سپس شما شخص را دوست ندارید ، بلکه فقط نقش او و عملکردهای این نقش را دوست دارید. علاوه بر این ، اگر شما با نقش یک زن آشنا شوید ، می توانید دچار مشکل شوید و تقریباً با هر کسی ازدواج کنید ، زیرا در حقیقت برای شما مهم است که یک زن باشید ، نه یک شخص. در این صورت ، شخصیت شما تحت تأثیر نقش شما به عنوان همسر قرار می گیرد.

آگاه بودن ، واگذاری نقش ها است. آگاه بودن ، زندگی در چارچوب نقش ها نیست ، بلکه صرفاً در تماس بودن با دیگری و عدم مطالبه یا انتظار چیزی است. آیا این آن چیزی نیست که شما می خواهید: در رابطه باشید و همچنان آزاد باشید؟ پس چه کسی این نقش را برای شما مطرح کرده است؟ چه کسی جایگزین عشق برای یک نقش شد؟

این داستان در دوران کودکی شما آغاز شد ، زمانی که پدر و مادر نقش پدر و مادر را بازی می کردند. این نقش احساسات و بیش از همه عشق صادقانه را از روح انسان قطع می کند. و پدر و مادر ، با ایفای این نقش ها ، اغلب فراموش می کردند و فراموش می کردند که شما زنده هستید و در پاسخ به گفته ها و اعمال آنها احساساتی دارید. یک نقش فرد را از همدلی و دلسوزی محروم می کند ، زیرا این فقط یک نقش است و هرکسی می تواند این نقش را ایفا کند.

چرا این همه طلاق وجود دارد؟ زیرا ما به دنبال یک شخص در شریک زندگی نیستیم ، بلکه به دنبال یک نقش هستیم. و اگر بازیگری نقشی را بر اساس فیلمنامه شما بازی نمی کند ، اما به شیوه خودش ، می تواند به راحتی با بازیگر دیگری جایگزین شود - فقط به اداره ثبت نام بروید و مهر را از گذرنامه حذف کنید ، این هنرمند را از نقش شوهر برکنار کنید و دیگری را استخدام کنید مناظر و بازیگران تغییر می کنند ، اما فیلمنامه همان است که شما سعی می کنید خود و شریک خود را هدایت کنید. و این سناریو چیست؟ آنچه که والدین شما به شما تحمیل کردند سناریوی آنها در مورد رابطه بین دو نقش یک زن و مرد است.

حالا بیایید دوباره به نقش والدین نگاه کنیم. اگر شما با این نقش شناخته شده اید ، به محض اینکه کودکی به این دنیا می آید ، فرزند شما ، به او آموزش می دهید ، گویی رئیس هستید و او تابع است. اما چه کسی به شما گفته است که والدین آموزگار هستند. برعکس ، والدین یاد می گیرند وقتی کودکی وارد زندگی می شود صادق ، صادق ، باز ، خودجوش باشد. کودک به والدین می آموزد که در خود شادی ، خلاقیت و لذت را که فقط در دسترس کودک است کشف کند. کودک می داند چگونه زندگی کند ، زیرا در هر شرایطی چیزی برای خوشحال کردن پیدا می کند. اما شما فراموش کرده اید که چگونه این کار را انجام دهید. بنابراین این ایده را که باید به فرزند خود یاد دهید چگونه زندگی کند را از کجا دریافت کردید؟ اما شما ، با نقش والدین ، جهنم را برای خود و فرزند خود ترتیب می دهید: "باید ، باید ، اما این به اندازه کافی خوب نیست ، شما می توانید بهتر عمل کنید ، اما ببینید چگونه همسایه پتنکا این کار را می کند ، و من ، در سن شما ، عالی انجام شد و شما … ".

همه چيز! از این لحظه به بعد ، شما والدین ، کودک را ناراضی می کنید و او را در نقش یک کودک بی پناه برای سالهای طولانی قفل می کنید.و به محض اینکه فرزندش را به دنیا آورد ، او آن را بازی می کند ، او می خواهد نقش اصلی را در نمایش بازی کند و با نقش اصلی در رابطه با کودک همذات پنداری کند ، زیرا به لطف شما ، او هرگز نتوانسته در زندگی به چیزی برسد. پدر و مادر بودن این است که شادی را از خود و فرزندان خود بدزدید. یا شاید او ، فرزند شما است که آمده است به شما بیاموزد که چگونه زندگی کنید ، تا به یاد بیاورد که شما واقعاً بدون نقش چگونه هستید؟

و دوباره ، به مسئله جنسیت بازگردیم. هیچکس هنوز موفق به ایفای نقش زن ، زن ، مرد ، شوهر نشده است. هنگامی که یک اجرای تمرین خراب می شود ، در لحظه ای که روح از قفس نقش آزادی می خواهد. از این رو رسوایی ، ادعا ، خیانت ، طلاق. زیرا نقش چارچوبی را تحمیل می کند و شما با اجبار خود به این چارچوب زندگی می کنید. وقتی برای همسر خود از پا در می آیید سوپ درست می کنید زیرا در نقش همسر هستید. او خود را به خاطر سکته مغزی می کشد تا از شما و بچه ها حمایت کند زیرا در نقش یک شوهر است. نقش خشونت است و این زندگی شخص دیگری است نه شما ، این امر با دستور ابتدایی یک مرد اولیه به شما دیکته می شود. و این سناریو بدون فکر از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و در نتیجه رنج بشریت را تشدید می کند.

فقط افراد ناخودآگاه به نقش نیاز دارند. آنقدر آگاه که روح آنها منحصر به فرد و آزاد است. یک فرد آگاه آنچه را که می خواهد انجام می دهد ، یک شخص ناخودآگاه با نقشی به خود تجاوز می کند و در عین حال وانمود می کند که خوشحال است. بنابراین چگونه می توان به این س answerال پاسخ داد: "تو کیستی؟" ، علاوه بر این ، تا آنجا که می توانیم - "مادر ، پدر ، همسر ، شوهر ، فرزند ، والدین ، دانشمند ، راننده تراکتور ، فروشنده و غیره"؟

با دور ریختن همه نقش ها ، نام خود را به خاطر بسپارید. نام ببرید. این شما منحصر به فرد هستید! هیچ کس دیگری در این زمین وجود ندارد! یافتن خود خارج از همه نقشها به معنای آگاه شدن و بالغ شدن است.

توصیه شده: