چگونه می توان قدرت و منابع را برای تغییرات مثبت در زندگی خود باز کرد

فهرست مطالب:

تصویری: چگونه می توان قدرت و منابع را برای تغییرات مثبت در زندگی خود باز کرد

تصویری: چگونه می توان قدرت و منابع را برای تغییرات مثبت در زندگی خود باز کرد
تصویری: با تماشای این ویدیو زندگی خود را برای همیشه تغییر دهید!!!(خود هیپنوتیزم) 2024, ممکن است
چگونه می توان قدرت و منابع را برای تغییرات مثبت در زندگی خود باز کرد
چگونه می توان قدرت و منابع را برای تغییرات مثبت در زندگی خود باز کرد
Anonim

مسیر کشف قدرت و منابع تغییرات مثبت در خود از طریق رنج است. تا زمانی که ما از رنج فرار می کنیم و قدرت و شجاعت این را نداریم که ریشه همه مشکلات و رنج های خود را ببینیم ، تا آن زمان زندگی ما مانند مبارزه با آسیاب های بادی خواهد بود که به طور اساسی تغییر نمی کند و شادی را به ارمغان نمی آورد. و مثبت بودن

چگونه می توان از طریق رنج شفا یافت و قدرت و منابع را برای تغییرات مثبت در زندگی باز کرد؟

هر فردی در زندگی خود دوره ای به نام بحران دارد.

وقتی از خود رضایت نداشته باشید ، در روابط یا کار رضایت وجود ندارد. گاهی اوقات این حالت نارضایتی شامل یک حوزه می شود ، به عنوان مثال ، فقط درک در محل کار ، گاهی نارضایتی به حوزه روابط شخصی می رسد ، و گاهی نارضایتی تمام زمینه های زندگی را در بر می گیرد و فرد احساس افسردگی شدید و نارضایتی زیادی از خود می کند. همه زمینه های زندگی یا مهمترین آنها برای انسان.

اگر نتوانست به نتایج دلخواه برسد ، ممکن است فرد دچار افسردگی شدید شود ، که اغلب با احساس فلج داخلی و ناتوانی در تغییر هر چیزی همراه است.

فلج ناشی از ناامیدی بزرگ ، از احساس درماندگی و توانایی تحت تأثیر قرار دادن موقعیت ، از انتظارات بیجا و بلندپروازی های برآورده نشده است. این وضعیت می تواند زندگی فرد را مسموم کند و همچنین می تواند یک نیروی شفابخش برای او باشد ، منبعی برای تغییرات مثبت او.

آنچه سم را از دارو متمایز می کند مقدار آن است. اگر فردی در احساسات تیره و تار غوطه ور شود و بر مشکل خود ثابت قدم باشد ، روان او مسموم می شود و نمی تواند به تنهایی از حلقه این مشکل خارج شود.

او در یک دور باطل قرار می گیرد ، جایی که امید با ناامیدی دیگری جایگزین می شود و دوباره امید را زنده می کند.

یک فرد نمی تواند وضعیت موجود را بپذیرد ، نمی تواند خصوصیات موجود یک شخص را بپذیرد ، او همچنان به معجزه و تغییر امیدوار است. به نظر می رسد او نمی تواند چشمان خود را باز کند و واقعیت و حقایق را در چشمان خود ببیند. هر کسی یک انتخاب دارد - زندگی خود را تغییر دهد یا همچنان در رنج رنج خود باشد.

یک وضعیت بحرانی داخلی ، رنج حاد می تواند یک فرد و زندگی او را از بین ببرد ، یا می تواند محرکی برای تغییرات مثبت در زندگی او باشد. فقط یک شخص به نفع یکی یا دیگری انتخاب می کند. نیرویی در توانایی های انسانی وجود دارد که می تواند افسردگی او را "تغییر داده" و به حالت عزم خود برای تغییر وضعیت موجود تبدیل کند.

Q0NljwHnv2A
Q0NljwHnv2A

در هر یک از ما نیرویی وجود دارد که به آن غریزه زندگی می گویند ، و اگر به این منبع تکیه کنید ، فرد آنطور که می خواهد زندگی می کند. حتی فروید در مورد دو غریزه اصلی انسان صحبت کرد - غریزه زندگی و غریزه مرگ.

او همچنین استدلال کرد که مقدار انرژی در یک فرد یک مقدار ثابت است و طبق قانون حفاظت از انرژی ، می تواند از یک حالت به حالت دیگر حرکت کند ، اما مقدار آن تغییر نمی کند. همه چیز به توزیع انرژی بستگی دارد درون ما

اگر انرژی و افکار خود را برای ارضای غریزه مرگ هدایت کنیم ، آن وقت خود و زندگی خود را نابود می کنیم ، دائماً در رنج و مشکلات خواهیم بود.

اگر ما انرژی خود را به سایر فرایندها هدایت کنیم - برای تغییر زندگی خود ، برای انجام مراحل مشخص و مداوم روزانه که منجر به تغییرات مثبت می شود ، ما غریزه زندگی را تغذیه می کنیم و زندگی خود را به شیوه ای متفاوت می سازیم.

هنگامی که فرد به اوج درد و رنج خود می رسد ، می تواند در هم شکسته و جنگ را متوقف کند ، یا برعکس ، منبع قدرت و عزم باورنکردنی را در خود باز کند و از این قدرت برای تغییرات مثبت استفاده کند.

او می تواند در یک ثانیه برای خود تصمیم بگیرد که از رنج رهایی یابد و یکبار برای همیشه آنچه را که زندگی او را شاد و مرده می کند کنار بگذارد.

اولین قدم در راه درمان ، پذیرش وضعیت موجود است

تنها از طریق رنج و پذیرش موقعیت است که شفای روح رخ می دهد. بله ، ما قدرت تغییر وضعیت را نداریم ، ما قدرت تغییر یک شخص را نداریم ، این قدرت را نداریم که زندگی و شرایط را به خواسته های خود تسلیم کنیم ، اما این قدرت را داریم که نگرش خود را نسبت به وضعیت ، یک مشکل ، به منبع رنج ما.

شما می توانید نگرش خود را با پذیرش شرایط و این واقعیت که تغییر آن غیرممکن است تغییر دهید.

در این حالت ، دو انتخاب وجود دارد ، یا خود را تنظیم کنید ، یا همه چیز را رها کرده و راه خود را طی کنید.

گزینه اول و دوم مزیتی ندارند ، همه اینها به ارزشها و باورهای هر یک از ما بستگی دارد.

هر تصمیمی که شخص می گیرد ، از جنگیدن امتناع می ورزد و وضعیت موجود را می پذیرد ، نه رنج خود را می پذیرد و نه رنج می کشد ، اما حضور منبع رنج خود را می پذیرد و تصمیم می گیرد در رنج بماند یا از آن خارج شود.. برای تغییر نگرش خود نسبت به یک موقعیت یا یک شخص ، قبل از هر چیز باید درک خود را گسترش دهید و بیشتر از آنچه در حال حاضر می بینید ببینید.

تنها در این صورت است که می توانید نگرش خود را نسبت به منبعی که رنج می آورد تغییر دهید.

دومین کاری که باید انجام دهید این است که دیگر کسی را سرزنش نکنید ، زندگی را به خاطر بی عدالتی نسبت به خود سرزنش نکنید. شما باید درک کنید که چه درسی را می توانید از رنج های موجود بیاموزید

اگر وضعیت بیش از دو بار در زندگی شما تکرار شد ، این بدان معناست که شما درس مورد نیاز خود را نیاموخته اید.

شما مشکل درونی خود را حل نکرده اید.

شما یک قدم بالاتر نرفته اید و تغییر نکرده اید ، ما همه افراد عاقلی هستیم و هریک از ما سعی می کنیم به گونه ای مشابه فکر کنیم ، آنچه من می نویسم حقایقی است که برای شما شناخته شده است. و من می دانم که چگونه بسیاری از مردم سعی می کنند به تنهایی با مشکلات کنار بیایند ، در نتیجه بازاندیشی و تجزیه و تحلیل ، اما در همان زمان خطر شماره یک وجود دارد که شما در این موقعیت غوطه ور می شوید ، در سرزنش خود دچار مشکل می شوید ، شماره خطر دو - و شما قدرت و انرژی لازم برای خروج و راه حل را از دست خواهید داد.

اغلب ، در طول چنین بازتاب هایی ، فرد نمی تواند به اصل و عمق مشکل خود برسد ، زیرا مکانیسم های دفاعی فعال می شوند که شما را از آگاهی دردناک و تشخیص حقیقت در مورد خود محافظت می کند.

در این مورد ، من فکر می کنم منطقی تر است که به متخصصانی مراجعه کنید که به شما کمک می کنند تا رنج های خود را پشت سر بگذارید و علت واقعی آنها را دریابید. در طول کار روان درمانی مداوم و طولانی مدت ، زندگی تدریجی احساسات دردناک و رهایی آنها از حالت سرکوب شده در ناخودآگاه.

برای اولین بار ، در دوران کودکی ، با رنج و تجربیات دردناک ، روان کودک قادر به کنار آمدن و پردازش تجربه دردناک ، درک آن و درک آن نیست.

روان کودک چاره ای جز جابجایی درد از هوشیاری ندارد.

اما این بدان معنا نیست که او برای همیشه رفته است ، او مانند یک خار در روح است و تبدیل به کانون عفونت و التهاب مداوم می شود ، باعث رنج می شود و افراد و موقعیت هایی را جذب می کند که به گسترش عفونت ها کمک می کند ، و بیشتر و بیشتر را آلوده می کند. لایه های روان تنها از طریق زندگی ، رهایی و آگاهی است که شفا واقعی رخ می دهد.

در همان زمان ، مقدار بیشتری انرژی آزاد می شود ، که صرف نگه داشتن درد و تجربیات دردناک در ناخودآگاه می شود. انرژی آزاد شده به سمت دستیابی به اهداف هدایت می شود.

درک مکانیسم های داخلی کار روان ، از طریق آگاهی فرصتی برای زندگی متفاوت ایجاد می کند.

برای اولین بار ، یک فرد در زندگی خود حق انتخاب دارد.

او می تواند به شیوه قبلی عمل کند و دقیقاً بداند که در نتیجه چه چیزی به دست خواهد آورد ، یا می تواند به شیوه ای جدید و متفاوت عمل کند ، بدون اینکه دقیقاً بداند چه چیزی دریافت می کند ، اما به وضوح نمی داند که به چه چیزی عادت دارد. اغلب اوقات یک زن سعی می کند رفتار خود را تغییر دهد. در چارچوب رابطه موجود ، اما همه تلاش های او بی نتیجه است ، او بارها و بارها خود را در حلقه تجربیات دردناک خود ، در دایره اتهامات خود و در دلایل را در خودش جستجو می کند ، سعی می کند بفهمد در این روابط اشتباه می کند. او صادقانه سعی می کند مدل رفتار خود را تغییر دهد ، اما نتیجه ای ندارد.

او نمی فهمد چرا؟ گاهی اوقات این کار درونی نه تنها برای خود سازنده نیست ، بلکه برعکس او را به طرز دلسرد کننده ای عمل می کند ، او "زایمان سیسیف" را انجام می دهد ، نمی تواند بیشتر و بیشتر در آن گرفتار شده از حلقه معیوب خارج شده و ایمان خود را به قدرت از دست بدهد. توانایی ها …

دلیل این تکرار همیشه در رفتار او در اینجا و اکنون نیست ، دلیل آن ممکن است در این باشد که یک زن در ابتدا شروع به ایجاد رابطه خود با فردی می کند که با درام داخلی او مطابقت دارد ، که با سناریوی مخرب او مطابقت دارد. برای خروج از چرخه معیوب ، باید روابط خود را با شخصی که قهرمان بازی درونی شماست قطع کنید ، تا از مشارکت او در درام درونی خود امتناع کنید.

او با رفتار خود شما را تحریک می کند تا طرح نمایشی را تکرار کرده و رنج خود را تکرار کنید.

با قطع رابطه ، دیگر عجله نکنید تا دوباره وارد روابط جدید شوید ، آنها به احتمال زیاد تکرار روابط قبلی خواهند بود. زمان لازم است تا تنهایی متوجه شود و بهبود یابد. برای پایان دادن به رابطه ای که به شما آسیب می رساند ، به قدرت و عزم زیادی نیاز است.

اگر تنها بمانید ، باید بر درک مشکل موجود تمرکز کنید. تنها با قطع رابطه و قطع این ارتباط ، تنها ماندن ، می توانید از مشکل خود آگاه شوید و سناریوی زندگی خود را درک کنید.

به محض اینکه یک زن بتواند درام و فیلمنامه درونی خود را درک کند. به محض اینکه بفهمد چه صحنه ای را در زندگی اش تکرار می کند و بفهمد که انتخاب شریک یک نتیجه قطعی بود ، تنها در این صورت است که او از حلقه رنج خود خارج می شود. با انتخاب قهرمان برای بازی خود ، نمایشنامه دیگری را نمی توان روی صحنه برد ، زیرا قهرمانان نقشهای آماده شده خود را بازی می کنند ، فقط این قهرمان می تواند درام داخلی خود را بازی کند. قرار گرفتن در نقش یک شرکت کننده در این اجرا ، برای یک زن بسیار دشوار است بفهمد و بفهمد برنامه درونی اش در زندگی اش چه می کند. بنابراین ، شما قطعاً باید از یک متخصص کمک بگیرید که به شما کمک می کند تا ناظر شوید و به شما کمک می کند تا ببینید چه اتفاقی در زندگی شما می افتد.

فقط از طریق آگاهی از برنامه مخرب ، تغییرات و بهبودی رخ می دهد. گاهی اوقات یک زن شروع به درک بسیاری می کند ، متوجه می شود ، اما انرژی و قدرت کافی برای بیرون آمدن از آن به تنهایی را ندارد. او نمی داند بر چه منابع داخلی می تواند تکیه کند و از دور باطل خارج شود ، بنابراین نیازی نیست که سعی کند خود با مشکلاتش کنار بیاید.

هر یک از ما منبعی داریم که می تواند منبع قدرت باشد.

هر فرد با یک غریزه برای زندگی متولد می شود ، که به شما کمک می کند تا هدف خود را در این زندگی آشکار کرده و مأموریت خود را انجام دهید و غریزه مرگ ، که شما را به مرگ در درون خود و نابودی می کشاند. هر شخص انتخاب خود را انجام می دهد و او آن را دارد.

توصیه شده: