واقعاً خانه شما از چه چیزی تشکیل شده است ، یا آنچه را از خود پنهان می کنید

فهرست مطالب:

تصویری: واقعاً خانه شما از چه چیزی تشکیل شده است ، یا آنچه را از خود پنهان می کنید

تصویری: واقعاً خانه شما از چه چیزی تشکیل شده است ، یا آنچه را از خود پنهان می کنید
تصویری: من در پختن این غذا اتفاقی نمی افتم، فوراً بخورید! تربوها / تریپ در اجاق پمپئی. غذای خیابانی 2024, آوریل
واقعاً خانه شما از چه چیزی تشکیل شده است ، یا آنچه را از خود پنهان می کنید
واقعاً خانه شما از چه چیزی تشکیل شده است ، یا آنچه را از خود پنهان می کنید
Anonim

تصویری را تصور کنید.

خانه. خانه خصوصی دو طبقه. در ظاهر ، بسیار نماینده است ، دکوراسیون خوب است ، پنجره های یورو ، حتی یک باغ در حیاط چیده شده است. می رویم داخل. بازسازی یورو ، مبلمان گران و راحت است. اما به نوعی ناراحت کننده است. اجازه دهید نگاهی دقیق تر بیندازیم: احساس مصنوعی ، میوه های مصنوعی روی میز ، پلاستیک ، نوعی وسایل داخلی عروسکی ، شومینه تقلبی که گرم نمی شود ، از بوم گوشه می چکد. با نگاه دقیق به گوشه ها ، اتصالات ، فشار دادن مبلمان ، می بینیم که قالب از بین دیوارها نفوذ می کند. بله ، و در بازرسی دقیق تر ، ترک ها ، تراشه ها ، ساییدگی ها را در خارج مشاهده می کنیم. این احساس وجود دارد که خانه کج است. و مانند برج پیزا ، به سمت افق متمایل می شود. در مورد پایه است. نه چندان کارآمد و دارای نقص. سازندگان این کار را ناخواسته انجام دادند. آنها فقط نمی دانستند چگونه این کار را انجام دهند. آنها سعی کردند و بر عملکرد دیگران تمرکز کردند ، نه بر نحوه انجام آن.

بیایید بازرسی خود را از خانه ادامه دهیم: درب منتهی به انبار مدتهاست ، اگر اصلاً باز نشده است. درب مملو از تار عنکبوت ، خزه و زنگ زده است.

اگر هنوز تلاش کنیم و وارد انبار شویم ، امیدواریم که ذخایر شراب زمستانی یا کهنه در بشکه را به عنوان میراث ارزشمند نیاکان خود ببینیم ، اما افسوس که انبار در واقع خام ، متروک است ، هیچ نور ، و احساس برخی از ترس. اگر چراغ قوه را روشن کنیم ، می شنویم و حتی موش هایی را می بینیم که در جایی در گوشه ها پراکنده شده اند. اگر با دقت نگاه کنید و نترسید ، در گنجه قدیمی می توانید اسکلت های کسی را پیدا کنید.

ناراحت کننده ، تاریک ، مرطوب ، ترسناک ، ناراحت کننده.

بریم داخل خونه آشپزخانه بوی دود سیگار و مشروب ارزان می دهد. با بازکردن کابینت ها ، شاهد یک آشفتگی هستیم: همه چیز روی هم انباشته شده است ، فقط یک فست فود در یخچال وجود دارد.

دفتر یک آشفتگی خلاق است. روی میز اسناد مختلف ، مجلات براق ، کتابهای ارزان برای سرگرمی آسان ، رمان های عاشقانه وجود دارد. هنوز مشخص نیست که کار در حال انجام است. به سادگی هیچ برنامه کاری وجود ندارد.

همه چیز در اتاق خواب از نظر ظاهری تمیز است و حتی رنگ های پاستیل نیز برداشته شده اند. اما تخت ، اگر روی آن بنشینید ، جیر جیر می کند ، می افتد و قوز احساس می شود. در جایی حتی خرده غذا. و حتی در گنجه در اتاق خواب ، می توانید اسکلت خود را پیدا کنید.

در اتاق زیر شیروانی چیست؟ در آنجا نیز به ندرت ظاهر می شد. تعداد زیادی تار عنکبوت تیره و برخی خش خش می کند. اگر نوری بتابانید ، متوجه می شویم که چگونه سوسک ها در تاریکی پراکنده می شوند. برخی از میش ها در حال پرواز هستند و پنجره در اعماق به سختی اجازه عبور نور را می دهد ، زیرا گرد و خاک و کثیف است.

و در حیاط چطور است؟

مانند گل ، تخت گل ، مسیری به سمت باغ. اما با نزدیک شدن به گلها ، فقط چند ردیف گل تازه قابل مشاهده است ، بقیه همه مصنوعی هستند. در حیاط یک تاب متروک و گرد و خاکی وجود دارد که مدتهاست از آن استفاده نمی شود. آنها فقط یاد دوران کودکی می افتند. به نظر می رسد تمیز است ، اما به نوعی رها شده است و احساس روح نمی کند.

اما حصار محکم ، بلند و غیرقابل نفوذ است. چنین حصارهایی زمانی ساخته می شوند که می خواهند از دیگران پنهان شوند ، زمانی که نمی خواهند اموال و زندگی خود را به دیگران نشان دهند. این ترس و بی اعتمادی مالک است.

صاحب خود دائماً غایب است ، به ندرت در خانه ظاهر می شود. بازدید مداوم ، در جاذبه ها ، در جلسات و مهمانی ها.

تصویر را چگونه دوست دارید؟ و این واقعیت است. این نقاشی شماست و شما این استاد هستید

خانه - تو هستی نما ظاهر شما ، عملکرد شما و نحوه ظاهر شما است. مانند نما ، شما از خود مراقبت می کنید ، علاقه دارید به هر قیمتی جدی ، شخصی و موفق به نظر برسید.

پایه - اینها اعتقادات ، باورها و ارزشهای شما هستند که از دوران کودکی از والدین و اقوام خود به ارث برده اید. ما آموزش هایی را که دریافت کردیم دریافت کردیم. و بر اساس این ارزشها ، عادات و قوانین که جذب کرده ایم ، زندگی آینده خود را می سازیم. تعداد کمی از مردم فکر می کنند مبنای خود را برای اشتباهات و نقص ها تجدید نظر کنند. و انها هستند. روان تروما ، رویدادها ، عبارات و حوادث ، که پس از آن ما شرم ، گناه ، کینه ، ترس و خشم را تجربه کردیم ، باقی ماند.شما نمی توانید آنها را فقط ببینید ، زیرا آنها توسط کوهی از سالهای گذشته پنهان شده اند ، رویدادها ، نگرش هایی که به سادگی به شما اجازه می دهد بدی ها را به خاطر نیاورید و برای همه چیز بهانه بیابید.

زیر زمین - اینها ریشه های شما ، خانواده ، والدین ، اسرار خانوادگی و ارتباط با بستگان است. زیرزمین هریک از ما در بهترین شرایط نیست. کسی مشکلات واضحی با والدین خود دارد ، نارضایتی های بخشیده نشده و غیرقابل قبول دوران کودکی. به نظر می رسد دیگران روابط خوبی با والدین خود دارند ، اما به شرطی که به خاطر بیاورید ، رویدادها و موقعیت هایی رخ می دهد که در آنها احساس گناه ، شرمندگی ، آزردگی و سوء تفاهم می کنید. به نظر می رسد که شما این حوادث را فراموش کرده اید ، اما آنها همچنان در شما زندگی می کنند و در این واقعیت منعکس می شود که شما نمی توانید به طور کامل به روی بستگان خود باز شوید ، احساس گناه یا وظیفه خود را در برابر والدین خود احساس می کنید. وقتی به خویشاوندان خود فکر می کنید ، به آنچه می توانید بدهید ، اما ندادید ، آنچه را که می توانند به شما بدهند ، اما نمی دهند ، قفسه سینه شما درد می کند. هر کدام اسکلت خانوادگی خود را داریم. لحظاتی بود ، اما ما آنها را عملی نکردیم. آنها فقط آن را پنهان کردند تا در زندگی دخالت نکنند. و آنچه مهم است ، نه تنها اسکلت دوران کودکی شما ، بلکه والدین شما نیز احساس می کنند. این جنس مشکلات حل نشده ای را جمع می کند ، که فقط بار اضافی برای نسل های بعدی ایجاد می کند. معلوم نیست چه کسی شانس رسیدگی به اشتباهات دیگران را خواهد داشت.

آشپزخانه منابع انرژی شما هستند سبک زندگی شما ، عادات غذایی شما. اکثر ما از بدن و سلامتی خود غافل هستیم. در حالی که ما جوان هستیم ، مشکلی احساس نمی کنیم ، بدن جبران می کند. ما معتقدیم که همیشه احساس شادی خواهیم کرد. اما هر چیزی که در خود وارد می کنید (به معنای واقعی کلمه و به صورت مجازی) خود را احساس می کند. همه چیز جمع می شود و یک بار در قالب بیماری ها ، انرژی کم ، سلامت ضعیف پاسخ می دهد. عادت های ما دیر یا زود به ما سود می رساند. ما نمی دانیم چگونه در آینده زندگی کنیم ، به این فکر نمی کنیم که در آینده خواسته های لحظه ای برای ما و سلامتی ما به ارمغان خواهد آورد. ما به سادگی نمی دانیم چگونه به خود و بدن خود گوش دهیم.

دفتر شما - اینها اعمال شما ، فعالیتها و افکار شما هستند. ما نه تنها دوست نداریم میز کار خود را تمیز کنیم ، بلکه در تجارت همیشه نمی دانیم چگونه و چگونه برنامه ریزی می کنیم. اگر نمی دانید کجا می روید ، به جایی می روید که دیگران می خواهند. برای ما دشوار است که اولویت بندی کنیم ، دائماً نیروی اراده خود را در حالت خوب نگه داریم و در جهت انتخاب شده حرکت کنیم. ما خود را پراکنده می کنیم ، همه چیز را بر عهده می گیریم و موافقت می کنیم که به استراحت برویم ، فقط برای انجام کار خسته کننده. ما نمی دانیم چگونه تمرکز کنیم و بهترین عملکرد خود را ارائه دهیم. فقط هنگامی که خروس گاز می گیرد شروع به لرزیدن می کنیم و بنابراین آن را برای بعد موکول می کنیم. ناسازگاری و به هم ریختگی در سر همین امر را در زندگی ایجاد می کند. شما کنترل زندگی و 1440 دقیقه خود را در روز ندارید ، اما دیگران (افراد ، رویدادها ، خواسته ها) شما را کنترل می کنند.

و اتاق زیر شیروانی - این سر شماست ، که در آن تاریکی ، سوسک ها ، و نم ، و اختلال افکار وجود دارد. اگر سقف نشت می کند ، به دنبال گلدان و سطل نیست. سقف نیاز به وصله دارد. ما اغلب به سراغ مشکل می رویم و سعی می کنیم با عواقب آن کنار بیاییم. اما ما حتی به دلایل آن فکر نمی کنیم. دلایل همیشه در ما هستند ، دلایل همیشه در سر ما هستند. این افکار ، باورها و نگرش های ماست که به آنچه داریم منتهی می شود. ما تقریباً اتاق زیر شیروانی خود را تجدید نظر نمی کنیم. ما منسوخ ، غیر ضروری ، بی اثر را حذف نمی کنیم. ما دوست نداریم از افکار و باورهای معمول جدا شویم. آنها برای ما عزیز هستند ، زیرا زمانی وفادارانه به ما خدمت کردند. و ما معتقدیم که آنها به کمک ما ادامه خواهند داد. ما محافظه کار هستیم و این خطرناک است. ما نمی دانیم چگونه و از انعطاف پذیری و اعتراف به اشتباهات خود می ترسیم.

ناخوشایند ، درست است؟ اما تنها چیزی که دوست ندارید و به شما صدمه می زند این حقیقت ناخوشایند در مورد شماست که نمی خواهید آن را در خود جستجو کنید.

اما بازسازی وجود دارد ، لوازم جانبی مد ، مبلمان ، وسایل در خانه وجود دارد. از نظر بیرونی ، خانه نخبه ، زیبا و جذاب است.

اما همه حتی زیبایی بیرونی را نمی بینند ، زیرا یک حصار بلند حقیقت را از دیگران پنهان می کند.

شگفت انگیزترین چیز این است که مالک از تمام حقیقت آگاه است. او می داند که خانه اش بیشتر فقط یک نمای زیبا است.او ترسناک ، منزجر کننده ، ناخوشایند است که در جوانب منفی ، کاستی ها در خانه کاوش کند. پس از همه ، شما باید قبل از هر چیز به خودتان اعتراف کنید که بیشتر خانه به ظاهر بودن مربوط می شود ، نه به خاطر بودن. و ترسناک است. و سپس همه اینها تغییر می کند ، تعمیر می شود ، اصلاح می شود. طولانی ، سخت و ناراحت کننده. بهتر است به ملاقات بروید و ایرادات ، مشکلات و مشکلات را در آنجا پیدا کنید. در چشم شخص دیگری یک سیاهه را خواهید دید ، اما در چشم خود …

ما خود را در پوسته ، در حاشیه ، در بسته بندی قرار می دهیم. برای ما مهم است که به نظر برسیم ، نه این که باشیم. و ما تعجب می کنیم که چرا اوضاع در ما اینقدر بد است. افسردگی مداوم ، تنها ماندن با خود ناخوشایند است ، احساس از دست دادن شانس ، احساس گناه و کینه نسبت به دیگران ، مشکلات در خانواده ، در روابط. مشکل در دستیابی به اهداف ، در انگیزه ، در تجارت. بدون پول ، بدون سود ، کارکنان - سردرد. و زندگی یک مبارزه ابدی ، جنگ و رنج است.

ما از ریشه اصلی مشکلات خود فرار می کنیم. ما به آموزش می رویم ، کتاب های هوشمند می خوانیم ، سرگرم کار می شویم ، به تماشای سریال های تلویزیونی بی پایان علاقه مند می شویم یا روزانه خود را با تلویزیون زامبی می کنیم. تعداد بیشماری فعالیت های به ظاهر مفید و جدی برای ظاهراً بهبود خود وجود دارد ، اما این شبیه تمایل به پرش فوری به 2 یا 3 مرحله است ، اگر از اولین مرحله صرف نظر کنید.

کسی معتقد است که خوشبختی در پول است و آنها را تعقیب می کند. دیگران ، که با پول موفق شده اند ، دیر یا زود به این احساس می رسند که به دلایلی شادی وجود ندارد.

ناخوشایند است ، ترسناک است فقط همه صداها ، همه چیز را در اطراف خاموش کنید و به عقب نگاه کنید. به اطراف خود نگاه کنید ، به جلو نگاه کنید و ببینید کجا می روید و کجا خواهید آمد.

این ترسناک و نفرت انگیز از این تصور صرف است که شما "پوچی" وجود خود را درک کرده و احساس خواهید کرد. این که همه کارهایی که انجام داده اید ، آنچه را که رفته اید ، که از آنها قدردانی کرده اید - همه اینها یک جلد ، یک صفحه نمایش است.

همه ما در نوعی ماتریس گیر کرده ایم. ما دنیای خود را ارائه دادیم ، جایی که همیشه بهترین هستیم ، حق با ماست و در آن زندگی می کنیم. اگر پوسته بیرونی بترکد و همه چهره واقعی شما ، آسیب پذیری شما ، ترس ها ، اشتباهات ، شکست ها را ببینند خطرناک است.

بنابراین ، ما مانند سنجاب هایی در چرخ هستیم که در یک دایره می دویم و همه شتاب می گیرند. ما بیشتر و بیشتر در پوسته خارجی سرمایه گذاری می کنیم. چیزهای بیشتر ، لوازم جانبی بیشتر ، پول بیشتر ، آسیب بیشتر ، جدیت ، استکبار ، گستاخی ، بی ادبی و غیر عادی بودن. ما معتقدیم که اگر به اندازه کافی با پوسته ضخیم و ضخیم شیک ، زرق و برق ، جدیت و رفاه رشد کنید ، می توانید تاریکی ، رطوبت و کراهت دنیای ناراضی داخلی را از خود و دیگران پنهان کنید.

روح ناله می کند و منتظر توجه به خود می ماند. و هیچ چیزی که یک نفر دنبالش می کند ، دهان روح شما را نمی بندد.

به درون نگاه کنید. پنهان ترین گوشه های روح و روان خود را تمیز کنید ، سپس همه چیزهایی که از بیرون می خواهید بلافاصله به شما می رسد

روانشناسی کمکی نمی کند ، فقط شما را از کار روی خود منحرف می کند. فقط روان درمانی ، فقط کار سیستماتیک روی خود و با خودتان می تواند شما را تغییر دهد.

توصیه شده: