عزت نفس پایین و بالا: علل ، علائم ، تأثیر بر زندگی انسان در این شرایط چه باید کرد؟

فهرست مطالب:

تصویری: عزت نفس پایین و بالا: علل ، علائم ، تأثیر بر زندگی انسان در این شرایط چه باید کرد؟

تصویری: عزت نفس پایین و بالا: علل ، علائم ، تأثیر بر زندگی انسان در این شرایط چه باید کرد؟
تصویری: نشانه های عزت نفس پایین چیست؟ 2024, آوریل
عزت نفس پایین و بالا: علل ، علائم ، تأثیر بر زندگی انسان در این شرایط چه باید کرد؟
عزت نفس پایین و بالا: علل ، علائم ، تأثیر بر زندگی انسان در این شرایط چه باید کرد؟
Anonim

در تمریناتم ، من دائماً با سوالی روبرو می شوم که مشتریان از من می پرسند: "چرا مردم با من اینگونه رفتار می کنند ، عزت نفس من چه اشکالی دارد؟" ابتدا بیایید دریابیم که عزت نفس در اصل چیست. این ارزیابی خود ، نقاط قوت و ضعف شماست.

عزت نفس اتفاق می افتد:

  • دست کم گرفته شده - دست کم گرفتن قدرت خود ؛
  • بیش از حد - بیش از حد قدرت خود را ؛
  • عادی - ارزیابی کافی از خود ، نقاط قوت خود در شرایط خاص زندگی ، در تعیین اهداف و اهداف ، درک مناسب از جهان ، در برقراری ارتباط با مردم.

نشانه های پایین بودن عزت نفس چیست؟

  1. نگرش دیگران به عنوان یک شاخص همانطور که یک شخص با خودش ارتباط دارد ، دیگران نیز با او ارتباط برقرار می کنند. اگر او خود را دوست نداشته باشد ، احترام نگذارد و ارزش قائل نشود ، با همان نگرش مردم نسبت به خود روبرو می شود.
  2. ناتوانی در مدیریت زندگی خود شخص معتقد است که با چیزی کنار نمی آید ، نمی تواند تصمیمی بگیرد ، تردید می کند ، فکر می کند در این زندگی هیچ چیز به او وابسته نیست ، بلکه به شرایط ، افراد دیگر ، دولت بستگی دارد. او با شک و تردید در توانایی ها و قدرت خود ، یا هیچ کاری نمی کند ، یا مسئولیت انتخاب را بر عهده دیگران می گذارد.
  3. تمایل به متهم کردن دیگران یا خود تهمت زدن. چنین افرادی نمی دانند چگونه مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرند. وقتی برای آنها مناسب است ، آنها برای تاسف و ناراحتی دست به خودکشی می زنند. و اگر آنها ترحم نمی خواهند ، بلکه خود را توجیه می کنند ، پس دیگران را برای همه چیز سرزنش می کنند.
  4. تلاش برای خوب بودن ، خشنودی ، رضایت ، سازگاری با شخص دیگری به ضرر خود و خواسته های شخصی.
  5. ادعاهای مکرر به دیگران برخی از افراد با عزت نفس پایین تمایل دارند از دیگران شکایت کرده و دائماً آنها را سرزنش کنند و در نتیجه مسئولیت شکست ها را از خود دور کنند. به هر حال ، بیهوده نیست که آنها می گویند بهترین دفاع حمله است.
  6. تمرکز بر نقاط ضعف شما ، نه نقاط قوت شما. به ویژه ، انتقاد بیش از حد از ظاهر خود. نشانه ای از عزت نفس پایین در مورد ظاهر شما ، نارضایتی مداوم از شکل ، رنگ چشم ، قد و بدن شما انتخابی است.
  7. عصبی دائمی ، پرخاشگری بی دلیل. و برعکس - بی تفاوتی و حالات افسردگی از دست دادن خود ، معنای زندگی ، شکست رخ داده ، انتقاد از بیرون ، امتحان ناموفق (مصاحبه) و غیره.
  8. تنهایی یا برعکس - ترس از تنهایی. نزاع در روابط ، حسادت بیش از حد ، در نتیجه این فکر: "شما نمی توانید فردی مانند من را دوست داشته باشید."
  9. توسعه اعتیاد ، اعتیاد به عنوان راهی برای فرار موقت از واقعیت.
  10. وابستگی شدید به نظرات دیگران. ناتوانی در امتناع. واکنش دردناک به انتقاد. فقدان / سرکوب خواسته های شخصی.
  11. بسته شدن ، منزوی شدن از مردم. احساس دلسوزی برای خود. ناتوانی در پذیرفتن تعریف و تمجید. وضعیت ثابت قربانی. به قول معروف قربانی همیشه خود را جلاد می یابد.
  12. افزایش احساس گناه. او موقعیت های بحرانی را برای خود امتحان می کند ، بدون اینکه در گناه خود و نقش شرایط سهیم باشد. هرگونه جداسازی در ارتباط با خود به عنوان مقصر این وضعیت تلقی می شود ، زیرا این "بهترین" تأیید حقارت او خواهد بود.

عزت نفس بالا چگونه خود را نشان می دهد؟

  1. تکبر. شخصی خود را بالاتر از دیگران قرار می دهد: "من از آنها بهتر هستم". رقابت مداوم به عنوان راهی برای اثبات آن ، "برجسته" برای نشان دادن شایستگی های شما.
  2. بستن به عنوان یکی از مظاهر استکبار و بازتاب این فکر که دیگران از نظر موقعیت ، هوش و سایر خصوصیات زیر او هستند.
  3. اعتماد به نفس و اثبات ثابت این امر به عنوان "نمک" زندگی. آخرین کلمه همیشه باید برای او باقی بماند.تمایل به کنترل وضعیت ، ایفای نقش غالب. همه چیز باید مطابق میل خود انجام شود ، دیگران باید با "آهنگ" او برقصند.
  4. تعیین اهداف بیش از حد برآورد شده. اگر به آنها نرسید ، ناامیدی شروع می شود. شخص رنج می برد ، دچار افسردگی می شود ، بی تفاوتی می کند ، پوسیدگی را بر روی خود گسترش می دهد.
  5. ناتوانی در پذیرش اشتباهات ، عذرخواهی ، درخواست بخشش ، از دست دادن. ترس از ارزیابی واکنش دردناک به انتقاد.
  6. ترس از اشتباه ، به نظر می رسد ضعیف ، بی دفاع ، ناامن.
  7. ناتوانی در درخواست کمک ، بازتابی از ترس از ظاهر شدن بی دفاع است. اگر از او درخواست کمک کند ، این بیشتر شبیه یک تقاضا ، یک دستور است.
  8. فقط روی خودت تاکید کن او علایق و سرگرمی های خود را در اولویت قرار می دهد.
  9. تمایل به آموزش زندگی دیگران ، "فرو بردن" آنها در اشتباهاتی که مرتکب شده اند و نشان دادن اینکه چگونه باید با مثال خود باشد. تأیید خود به هزینه دیگران. رجزخوانی. آشنایی بیش از حد. تکبر.
  10. شیوع ضمیر "من" در گفتار. او در مکالمات بیشتر از آنچه اتفاق می افتد صحبت می کند. مکالمات را قطع می کند.

شکست دلایل عزت نفس به چه دلایلی ممکن است رخ دهد؟

آسیب های دوران کودکی ، دلایل آن می تواند هر رویدادی برای کودک مهم باشد ، و منابع زیادی وجود دارد.

دوره ادیپوس. سن 3 تا 6-7 سال. در سطح ناخودآگاه ، کودک با والدین خود از جنس مخالف مشارکت می کند. و نحوه رفتار والدین بر عزت نفس کودک و ایجاد سناریوی روابط با جنس مخالف در آینده تأثیر می گذارد.

سال های نوجوانی. سن 13 تا 17-18 سال. این نوجوان به دنبال خود است ، ماسک ها و نقش ها را امتحان می کند و مسیر زندگی خود را می سازد. او سعی می کند خود را پیدا کند و این س askingال را مطرح می کند: "من کیستم؟"

نگرش های خاص نسبت به کودکان از بزرگسالان قابل توجه (فقدان محبت ، عشق ، توجه) ، در نتیجه کودکان ممکن است احساس غیر ضروری ، بی اهمیت ، بی محبت ، ناشناخته و غیره را شروع کنند. برخی از الگوهای رفتاری والدین ، که متعاقباً به فرزندان منتقل می شود و به رفتار آنها در زندگی تبدیل می شود. به عنوان مثال ، خود والدین از عزت نفس پایینی برخوردارند ، در صورتی که برآورد های یکسانی بر کودک چیده شود.

تنها فرزند خانواده ، هنگامی که تمام توجهات به او متمرکز است ، همه چیز فقط برای او است ، هنگامی که ارزیابی ناکافی از توانایی های او توسط والدینش وجود دارد. از اینجاست که عزت نفس بیش از حد تخمین زده می شود ، زمانی که کودک نمی تواند قدرت و توانایی های خود را به اندازه کافی ارزیابی کند. او شروع به اعتقاد می کند که کل جهان فقط برای اوست ، همه به او مدیون هستند ، فقط بر خود تأکید می شود ، پرورش خودخواهی.

ارزیابی پایین توسط والدین و بستگان کودک ، توانایی ها و اقدامات او. کودک هنوز نمی تواند خود را ارزیابی کند و با توجه به ارزیابی افرادی که برای او مهم هستند (والدین ، مادربزرگ ها ، پدربزرگ ها ، عمه ها ، عموها و غیره) خود را ارزیابی کند و درباره خود نظر بدهد. در نتیجه ، کودک عزت نفس پایینی را ایجاد می کند.

انتقاد مداوم از کودک منجر به عزت نفس پایین ، عزت نفس پایین و نزدیکی می شود. در صورت عدم تأیید تلاش های خلاقانه ، تحسین آنها ، کودک احساس می کند به دلیل توانایی های خود شناخته نشده است. اگر این امر با انتقاد و سوء استفاده مداوم دنبال شود ، او از ایجاد هر چیزی ، ایجاد و بنابراین توسعه خودداری می کند.

خواسته های بیش از حد از کودک می تواند عزت نفس بالا و پایین را افزایش دهد. اغلب ، والدین می خواهند فرزندشان را آنطور که دوست دارند خودشان ببینند. آنها سرنوشت خود را بر آن تحمیل می کنند و برآوردی از اهداف خود را بر روی آن ایجاد می کنند ، که آنها به تنهایی موفق به دستیابی به آنها نشدند. اما در پس این ، والدین از دیدن کودک به عنوان یک شخص خودداری می کنند و شروع به مشاهده فقط پیش بینی های خودشان می کنند ، به طور خلاصه ، درباره خود ، خود ایده آل خود. کودک مطمئن است: "برای اینکه پدر و مادرم مرا دوست داشته باشند ، من باید آنطور که آنها می خواهند باشم." او در حال حاضر خود را فراموش می کند و می تواند خواسته های والدین را با موفقیت یا ناموفق برآورده کند.

مقایسه با سایر کودکان خوب ، عزت نفس را کاهش می دهد.برعکس ، میل به جلب رضایت والدین باعث افزایش عزت نفس در تعقیب و رقابت با دیگران می شود. پس دیگر بچه ها دوست نیستند ، بلکه رقیب هستند و من باید / باید بهتر از دیگران باشم.

محافظت بیش از حد ، مسئولیت پذیری بیش از حد در تصمیم گیری برای کودک ، تا چه کسی با چه کسی دوست باشد ، چه چیزی بپوشد ، چه زمانی و چه کاری انجام دهد. در نتیجه ، کودک رشد من را متوقف می کند ، نمی داند چه می خواهد ، نمی داند چه کسی است ، نیازها ، توانایی ها ، خواسته های او را درک نمی کند. بنابراین ، والدین در او عدم استقلال و در نتیجه عزت نفس پایین (تا از دست دادن معنای زندگی) را در او پرورش می دهند.

تمایل به مانند والدین بودن ، که می تواند هم طبیعی و هم اجباری باشد ، هنگامی که به کودک دائماً گفته می شود: "والدین شما به موفقیت های زیادی دست یافته اند ، شما باید مانند آنها باشید ، شما حق ندارید با گل و لای به زمین بیفتید." ترس از لغزش ، اشتباه ، عدم کامل بودن وجود دارد ، در نتیجه عزت نفس ممکن است دست کم گرفته شود و ابتکار عمل به طور کامل از بین برود.

در بالا ، من برخی از دلایل متداول برای بروز مشکلات عزت نفس را ارائه کرده ام. باید اضافه کرد که مرز بین دو "قطب" عزت نفس می تواند بسیار نازک باشد. برای مثال ، برآورد بیش از حد خود می تواند یک عملکرد جبرانی-محافظتی برای دست کم گرفتن قدرت و توانایی های فرد باشد.

همانطور که ممکن است قبلاً متوجه شده باشید ، بیشتر مشکلات در بزرگسالی از دوران کودکی نشأت می گیرد. رفتار کودک ، نگرش او نسبت به خودش و نگرش نسبت به او از طرف همسالان و بزرگسالان اطراف او ، استراتژی های خاصی را در زندگی ایجاد می کند. رفتار دوران کودکی با تمام سازوکارهای دفاعی خود به بزرگسالی منتقل می شود. در نهایت ، سناریوهای کل زندگی بزرگسالی ساخته می شود. و این برای بدن ما آنقدر ارگانیک و نامحسوس اتفاق می افتد که ما همیشه نمی فهمیم چرا موقعیت های خاصی برای ما اتفاق می افتد ، چرا مردم با ما اینگونه رفتار می کنند. ما احساس می کنیم غیر ضروری ، بی اهمیت ، بی محبت هستیم ، احساس می کنیم که مورد قدردانی قرار نمی گیریم ، از این امر آسیب می بینیم و رنج می بریم. همه اینها در روابط با افراد نزدیک و عزیز ، همکاران و کارفرمایان ، جنس مخالف ، و جامعه به طور کلی خود را نشان می دهد. منطقی است که عزت نفس پایین و بیش از حد ارزیابی شده هنجار نیست. چنین حالاتی نمی تواند شما را به یک شخص واقعاً شاد تبدیل کند. بنابراین ، لازم است کاری در مورد وضعیت کنونی انجام دهیم.

اگر خودتان احساس می کنید که زمان تغییر چیزی فرا رسیده است ، و دوست دارید چیزی در زندگی شما متفاوت شود ، پس زمان آن فرا رسیده است.

چگونه با عزت نفس پایین برخورد کنیم؟

  1. لیستی از ویژگی ها ، نقاط قوت و فضیلت های خود را که در مورد خودتان یا دوستدارانتان دوست دارید ، تهیه کنید. اگر نمی دانید ، در مورد آن از آنها بپرسید. به این ترتیب ، شما شروع به مشاهده جنبه های مثبت شخصیت خود در خود می کنید ، در نتیجه عزت نفس را افزایش می دهید.
  2. لیستی از چیزهایی که از آنها لذت می برید تهیه کنید. در صورت امکان ، اجرای آنها را برای خود شروع کنید. با این کار عشق و نگرانی را برای خود پرورش می دهید.
  3. لیستی از خواسته ها و اهداف خود تهیه کنید و در این جهت حرکت کنید.

    فعالیت های ورزشی به شما روحیه می بخشد ، روحیه شما را بالا می برد و به شما این امکان را می دهد تا مراقبت با کیفیتی از بدن خود نشان دهید ، که از آن بسیار ناراضی هستید. در همان زمان ، احساسات منفی آزاد می شوند ، که تجمع یافته و فرصت خروج را نداشتند. و البته ، به طور عینی زمان و انرژی کمتری برای تظاهر به خود خواهید داشت.

  4. یک دفتر خاطرات موفقیت نیز می تواند عزت نفس شما را افزایش دهد. اگر هربار بزرگترین و کوچکترین پیروزیهای خود را در آن بنویسید.
  5. لیستی از ویژگیهایی را که دوست دارید در خود ایجاد کنید ، تهیه کنید. آنها را با کمک تکنیک ها و مدیتیشن های مختلف توسعه دهید ، که در حال حاضر تعداد زیادی از آنها در اینترنت و آفلاین وجود دارد.
  6. با کسانی که آنها را تحسین می کنید ، درک می کنند ، از ارتباط با آنها "بالها رشد می کنند" بیشتر ارتباط برقرار کنید. در عین حال ، تماس با کسانی را که انتقاد می کنند ، تحقیر می کنند و غیره تا حد ممکن کاهش دهید.

طرح کار با عزت نفس بالا

  1. ابتدا باید درک کنید که هر فرد به شیوه خود منحصر به فرد است ، هر کس حق دارد از دیدگاه خود استفاده کند.
  2. نه تنها گوش دادن ، بلکه شنیدن مردم را نیز بیاموزید. از این گذشته ، چیزی برای آنها نیز مهم است ، آنها خواسته ها و رویاهای خود را دارند.
  3. هنگام مراقبت از دیگران ، این کار را بر اساس نیازهای آنها انجام دهید ، نه بر اساس آنچه شما فکر می کنید درست است. به عنوان مثال ، شما به کافه می آیید ، مخاطب شما قهوه می خواهد و فکر می کنید چای سالم تر است. سلیقه و نظر خود را به او تحمیل نکنید.
  4. به خود اجازه دهید اشتباه و اشتباه کند. این یک اساس واقعی برای خودسازی و یک تجربه ارزشمند است که افراد با آن عاقل تر و قوی تر می شوند.
  5. بحث و گفتگو با دیگران را متوقف کنید و دلیل خود را اثبات کنید. شاید هنوز نمی دانید ، اما در بسیاری از موقعیت ها ، هرکس می تواند به شیوه خود درست باشد.
  6. اگر نتوانستید به نتیجه دلخواه برسید افسرده نشوید. بهتر است وضعیت را از نظر علت وقوع ، اشتباهات خود و دلیل شکست تجزیه و تحلیل کنید.
  7. انتقاد از خود (خود ، اقدامات ، تصمیمات) خود را بیاموزید.
  8. به هر دلیلی رقابت با دیگران را متوقف کنید. گاهی اوقات بسیار احمقانه به نظر می رسد.
  9. شایستگی های خود را تا حد ممکن گسترش دهید ، در نتیجه دیگران را دست کم بگیرید. کرامت عینی یک فرد نیازی به تظاهرات واضح ندارد - آنها با اعمال خود دیده می شوند.

یک قانون وجود دارد که در زندگی و کار با مشتریان بسیار به من کمک می کند: بودن. انجام دادن. دارند

چه مفهومی داره؟

"داشتن" یک هدف ، یک آرزو ، یک رویا است. این نتیجه ای است که می خواهید در زندگی خود ببینید. "انجام" یک استراتژی ، وظیفه ، رفتار ، اعمال است. اینها اعمالی هستند که منجر به نتیجه دلخواه می شوند.

"بودن" حس شما از خودتان است. شما در درون خود چه کسی هستید ، واقعاً و نه برای دیگران؟ به نظر شما شبیه چه کسی است

در عمل ، من دوست دارم با "بودن یک شخص" کار کنم ، با آنچه در درون او اتفاق می افتد. سپس "انجام" و "داشتن" به خودی خود ایجاد می شوند و به صورت ارگانیک در تصویری که شخص می خواهد ببیند ، به زندگی ای که او را راضی می کند و به او اجازه می دهد احساس خوشبختی کند ، تبدیل می شوند. کار با علت بسیار م moreثرتر است ، نه با معلول. از بین بردن ریشه مشکل ، که چنین مشکلاتی را ایجاد و جذب می کند ، به جای کاهش وضعیت فعلی ، باعث می شود وضعیت واقعاً اصلاح شود. علاوه بر این ، همیشه و همه از مشکل آگاه نیستند ، می توانند عمیقاً در ناخودآگاه بنشینند. کار به این روش برای بازگشت فرد به خود ، ارزشها و منابع منحصر به فرد ، قدرت ، مسیر زندگی و درک این مسیر ضروری است. بدون این ، خودسازی در جامعه و خانواده غیرممکن است. به همین دلیل ، من معتقدم که روش بهینه برای تعامل فرد با خود ، درمان "بودن" است ، نه "عمل". این نه تنها م effectiveثر است ، بلکه ایمن ترین و کوتاه ترین مسیر نیز است.

به شما دو گزینه داده شد: "انجام" و "بودن" ، و هرکسی حق دارد خودش انتخاب کند که کدام راه را طی کند. راهی برای خود پیدا کنید. نه آنچه جامعه به شما دیکته می کند ، بلکه به خود شما - منحصر به فرد ، واقعی ، و جدایی ناپذیر. چگونه این کار را انجام می دهید ، نمی دانم. اما من مطمئن هستم که شما خواهید دید که چگونه در مورد شما بهتر خواهد بود. من این را در درمان شخصی یافته ام و با موفقیت آن را در تکنیک های درمانی خاص برای تغییر و تحول سریع شخصیت به کار برده ام. به لطف این ، من خودم ، مسیرم ، حرفه ام را پیدا کردم. در تلاش هایتان موفق باشید!

با احترام ، روانشناس مشاور ، مربی زن ، شماره شناس ، نویسنده روشها و آموزشهای رشد شخصیت

درازفسکایا ایرینا

توصیه شده: