بالا 5: چرا من مشاوره روانشناسی انجام می دهم

تصویری: بالا 5: چرا من مشاوره روانشناسی انجام می دهم

تصویری: بالا 5: چرا من مشاوره روانشناسی انجام می دهم
تصویری: ۱۰ چیزی که زنان رو دیوونه میکنه و عاشق شنیدنش هستند 2024, آوریل
بالا 5: چرا من مشاوره روانشناسی انجام می دهم
بالا 5: چرا من مشاوره روانشناسی انجام می دهم
Anonim

هنگام بافتن ، به یک متن فکر کردم. و در نتیجه ، در دو ساعت من چند دستباف بافتم ، و در 15 دقیقه این متن را نوشتم.

بالا 5: چرا من مشاوره روانشناسی انجام می دهم

  1. از هر مشاوره ای لذت می برم.
  2. بابت آن دستمزد می گیرم
  3. من به پتانسیل و حداکثر استعدادهایم پی می برم.
  4. من به لطف هر مشتری در حال رشد هستم.
  5. من نمی توانم این کار را انجام دهم.

اکنون هر پایان نامه را یادداشت می کنم.

حقیقت. این یک هیجان است. زیرا می بینم که چگونه فردی در "سنگینی" وارد می شود و به راحتی می رود؛ یا هنگامی که صورت مشتری در ابتدا "سنگی" و تیز بود ، و در نهایت زنده شد.

دیدن تفاوت در تجلیات بدنی ، شنیدن تغییرات در صدا و درگیر شدن در این امر هیجان من است. و همه اینها در سطح "من عالی هستم!.." نیست - بلکه: "با تشکر از مشتری برای اعتماد آنها."

دوم پول است.

یکی از مهارتهای مهمی که در فرایند یادگیری رویکرد گشتالت به دست آوردم ، توانایی ارزیابی خودم از نظر پولی است. من مطمئن هستم که هر کاری باید دستمزد بگیرد. و هنگامی که شخص مبلغ قابل توجهی را برای خدمات یا محصول می پردازد ، با آن متفاوت رفتار می کند. قدردانی می کند.

این ارزش خودم است. هم به صورت رایگان و هم برای مبالغ هنگفت مشورت کردم. و تنها زمانی که قیمت برای مشتری واقعاً ارزشمند باشد - در این صورت پیشرفت وجود دارد.

سوم خودشناسی است.

شما نمی توانید داستان های پلیسی را با من تماشا کنید - من جنایتکار را در قسمت اول فیلم افشا می کنم (کارآگاه واقعی حساب نمی شود ، در مورد چیز دیگری یکسان است). من به جزئیات ، تجلیات و کلمات توجه می کنم - بنابراین با مظاهر بدنی به طور مثر کار می کنم.

من ذهن باز ، شهودی و قابل اعتماد هستم.

من می توانم گوش کنم. من به شخص مقابلم علاقه دارم.

من می دانم چگونه کمک کنم ، اگرچه گاهی اوقات من را به انجام کارهای خوب می رساند ، اما این قابل رفع است.

چهارم توسعه است.

هیچ روانشناس بدون مراجعه کننده ای وجود ندارد. هیچ حرفه ای بدون نظارت و درمان های شخصی وجود ندارد. در غیر این صورت ، این فقط یک مشاور آشپزخانه است ، که برای او مهمتر از آن است که نظر دیگری را بشنود. من عاشق درمانهای شخصی و نظارت هستم - وقتی به متخصص مراجعه می کنم تا مسائل بوجود آمده و مشکلات کار با مراجعان را برطرف کنم. در آنها ، من با "لکه های سفید" خود آشنا می شوم و دیدگاه جدیدی در مورد موقعیت های درمانی دریافت می کنم.

پنجم - نه … نه …

دوره ای بود که من مشاوره را متوقف کردم و فکر می کردم این برای همیشه است. اما یک روز یکی از دوستان پرسید: چرا مشورت نمی کنید؟ و من گریه کردم. سپس این سوال تکرار شد.

به یاد دارم در آوریل 2014 در خیابان های برفی قدم می زدم و گریه می کردم. من برای اعتقاد خود به فریب خود عزادار شدم. خودفریبی که نمی توانم توصیه کنم. اما من نمی توانم. این مال من است - و من باید آن را به خودم اعتراف کنم.

توصیه شده: