جنبه احساسی وابستگی به هم

فهرست مطالب:

تصویری: جنبه احساسی وابستگی به هم

تصویری: جنبه احساسی وابستگی به هم
تصویری: طریقه صحیح بحث که منجر به دعوا و عذاب وجدان و ناراحتی نشود 2024, آوریل
جنبه احساسی وابستگی به هم
جنبه احساسی وابستگی به هم
Anonim

سیستم خانواده اغلب بوی روابط مخرب می دهد. ناتوانی در صحبت در مورد نیازها و مشکلات بر این اساس است که هیچ تماسی با جهان درونی وجود ندارد ، یک فرد به احساسات خود توجه نمی کند. او طبق عادت زندگی می کند ، زیرا هیچ والدین عاطفی سالم در این نزدیکی وجود نداشت که کودک را با دنیای درونی اش آشنا کند و به او بیاموزد که خواسته های واقعی خود را بشناسد.

پذیرفته شده است که چهار احساس اساسی مانند ترس ، عصبانیت ، شادی و غم وجود دارد. در بسیاری از خانواده ها ممنوعیت تجلی برخی از احساسات اساسی وجود دارد.

به عنوان مثال ، در خانواده ، ترس ، غم و شادی به طور فعال بیان می شود و خشم ممنوع است. گاهی چندین احساس اساسی به طور همزمان ممنوع می شود. در هر صورت ، انرژی سرکوب شده احساسات در هیچ جا ناپدید نمی شود. در چنین خانواده ای ، مطمئناً علامتی ایجاد می شود (بیماری ، اعتیاد ، ضربه ، شاید حتی خودکشی). ممنوعیت این احساسات با اعتقاد قوی یا درون گرایی شکل می گیرد. در رویکرد گشتالت ، یک درون نامه یک پیام بیگانه از یک شیء قوی تر است - می تواند والدین ، هنجارهای اجتماعی ، دین باشد که به عنوان یک جزم پذیرفته شده است ، اما توسط تجربه زندگی فرد آزمایش نشده است. بیایید نمونه هایی از درون موضوعات را بررسی کنیم که به سرکوب احساسات اساسی کمک می کند.

نترس. شجاع باش.

در اصل ، این عبارات حاوی پیام "هنگامی که می ترسید ، خود را رها کنید ، بطور خودکار عمل کنید ، احساسات خود را قطع کنید" است. یعنی یاد می گیریم قسمتی از روح را که ترسیده بود رها کنیم.

Precontact اولین مرحله از چرخه تماس است. در حالت ایده آل ، این بدان معناست که با چیزهای جدیدی در زندگی آشنا شوید و امنیت خود را ایجاد کنید. برای بسیاری ، یک تماس راحت راحت یک مهارت غیرقابل دسترسی است ، زیرا آنها قبلاً یاد گرفته اند که با کمک جبران بیش از حد عمل کنند - خود را پاره کرده و بشکنند و به هدف برسند. اما پس از آن ، به طور ناخودآگاه ترس فرا می گیرد. ممکن است شخص نفهمد که می ترسد ، بنابراین احساس اضطراب ، حالت های اضطرابی وجود دارد. ممکن است شخص حالات در حال ظهور را با منبع ترس مرتبط نکند ، بنابراین آنها به عنوان غیرقابل توضیح و غیرقابل درک ، حتی بیشتر می ترسند. در بیشتر موارد ، تمایلی وجود دارد که با تغییر وضعیت هوشیاری (الکل ، مواد مخدر ، افسردگی ، بی تفاوتی) به نحوی از این تجربیات فرار کنیم.

اما در حقیقت ، پتانسیل زیادی برای مراقبت از خود در تجربه ترس نهفته است. اگر به کودک این فرصت را بدهید که ترس را تجربه کند و آن را به عنوان یک احساس ناشایست و ناپسند تلقی نکند ، کودک یاد می گیرد که به طور شهودی به شخصیت شخص دیگر ، به طور کلی به جهان نزدیک شود ، با شناختن فضای اطراف ، اما به طور مداوم به آن نگاه می کند. خودش - چقدر راحت است

مقدمه بعدی این است: "شما نمی توانید عصبانی شوید (بد ، گناهکار)"

پیامدهای این مقدمه ، اگر از بدو تولد در خانواده استفاده شود ، به شرح زیر است:

  • کودک حتی نمی داند چگونه عصبانیت خود را تشخیص دهد.
  • کبودی ، بریدگی ، شکستگی ، تصادف و حتی خودکشی (خودآزاری) امکان پذیر است.
  • روانگردان ها ؛
  • اختلالات اضطرابی که به طور مداوم در زندگی وجود دارد (هراس اجتماعی ، حملات هراس).

مزایای داشتن خشم ، قبل از هر چیز ، خودنمایی ، توانایی بیان نظر و دفاع از مرزهای خود و عزت نفس خوب است. پرخاشگری سالم مرزهای دیگری را نمی شکند. هیچ انگیزه ای برای صدمه زدن به شخص دیگر ، آسیب رساندن وجود ندارد. یک هدف وجود دارد - ارائه شود.

اگر خوشحال هستید ، باید هزینه آن را با رنج پرداخت کنید

مقدمه های مذهبی "شما در گناه متولد شده اید" ، "بنده خدا". در بیشتر خانواده ها ، شادی کردن مرسوم نیست ، زیرا در احساسات - شما باید برای همه چیز در زندگی هزینه کنید. هیچ مهارتی برای تجربه احساس شادی وجود ندارد. آنها سعی نمی کنند از کودک دریابند که چه چیزی او را خوشحال می کند و از او در این امر حمایت می کنند. یک جایگزین برای سرگرمی وجود دارد - جشن ها ، تعطیلات معمولی ، فراوانی اسباب بازی ، به عنوان جایگزینی برای روابط زنده.دستاورد ، محاسبه سرد ، سرزنش ها ، تاریکی ، فضای سنگین در خانه در زندگی روزمره حاکم است. عدم امکان تجربه شادی منجر به از دست دادن علاقه به زندگی می شود.

احساس اختصاصی شادی چه می دهد؟ این کمک می کند تا احساسات زندگی روزمره را به وضوح تجربه کنید - طعم غذا ، جلسات گرم با دوستان ، احساس نزدیکی ، صمیمیت روابط ، لذت بردن از باد ، خورشید ، آب و موارد دیگر.

شادی با تفریح متفاوت است ، آرام و آرام است.

ناراحت نباش ، همه چیز سپری می شود

غم و اندوه از نظر اجتماعی دلسرد می شوند. تجلی این احساسات دیگران را تحت فشار قرار می دهد و در بیشتر موارد توصیه می شود: "نگران نباش" ، "کار دیگری انجام بده" ، "خودت را پیدا کن" ، "فراموشش کن" ، "بیا بنوشیم؟".

غم نشانه تکمیل برخی از مشاغل ، پروژه ها ، روابط (پس از تماس) است. ناتوانی در زندگی با ناراحتی مانع از رسیدن به نتیجه می شود. و فقدان نتیجه منجر به کاهش ارزش تلاش ها و زمان می شود. در نتیجه ، فرد نه تنها تجربه خود ، بلکه خود را نیز بی ارزش می کند. نه غم ، نه شخصیت.

کودک حق دارد غمگین باشد. از جدایی از والدین ، خواسته های برآورده نشده و دلایل دیگر. یک فرد بالغ که در غم و اندوه زندگی می کند می داند چگونه بدون پرش به روابط جدید به روابط خود پایان دهد ، تجربیات گذشته را جذب کرده ، نتیجه گیری کند. این به او اجازه می دهد تا بالغ تر شود. به لطف این توانایی ، ارزش های شخصی و احساس ارزش خود شکل می گیرد.

مثالهای فوق برای سرکوب احساسات اساسی به ما نشان می دهد که با پذیرش نگرش دیگران ، زندگی خود را از دست می دهیم. و اغلب ، این اتفاق در دوران کودکی زمانی رخ می دهد که تفکر انتقادی وجود ندارد.

عدم بلوغ عاطفی مانند پایه شکسته ای است که یک ساختمان بر روی آن ایستاده است. و چنین ساختمانی می تواند هر لحظه فرو ریزد. بنابراین ، تمام تلاش برای حفظ ساختار شکننده از طریق دستکاری ، جایگزینی و خشونت علیه یکدیگر انجام می شود. این برای ایجاد تصویر ضروری است - "ما خوب هستیم."

بلوغ عاطفی می تواند به ایجاد روابط سالم کمک کند. این امر امکان کنار آمدن با زندگی را فراهم می آورد ، احساس آزادی را به خود و دیگری می دهد.

مراقب خود و عزیزانتان باشید.

روانشناس بالینی ، درمانگر گشتالت Marina Vasilievna Nikulina-Semyonova. 30 ژوئن 2018

توصیه شده: