2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
ما اغلب با مقالاتی در مورد آینده قریب الوقوع روبرو می شویم که در آن با رایانه سازی گسترده ، تراشه های ساخته شده در مغز با پایگاه جستجو ، صفحه های نمایش ، واقعیت مجازی با احساسات واقعی ، اندام های داخلی چاپ شده بر روی چاپگر ، سلول های سالم جدید رشد یافته ، در انتظار ما هستند. جاودانگی و جوانی ابدی به هر حال ، همانطور که می گویند ، برخی از نوآوری ها در پنج سال آینده ظاهر می شوند ، اما منطقی است که آگاهی مردم نیز تغییرات بسیار جهانی را پیش فرض می کند.
در این مقاله می خواهم به مسأله بسیار ساده و در عین حال هیجان انگیز سن اشاره کنم. گاهی اوقات شماره در گذرنامه مانع زندگی ما می شود ، از همان دوران جوانی یک ترمز باور نکردنی و یک قاب محدود کننده است. به عنوان مثال ، نوجوانان زودرس که منتظر سن خاصی هستند تا اجازه ازدواج داده شود (قبل از انقلاب ، آنها از سن 12 سالگی ازدواج کردند ، مادر بزرگ من در 14 سالگی ازدواج کرد). علاوه بر این ، چنین اعجوبه هایی در حال متولد شدن هستند که می توانند رسماً در ده سالگی شروع به کار کنند ، به هر حال ، تحصیلات نیز تغییر خواهد کرد ، فنلاند که درس های مدرسه را لغو کرده است ، نشانگر این امر است. اگر چارچوب "بعد از سی" را لمس کنیم ، در صورت عدم محدودیت های زیاد ، چه تعداد از افراد از نظر روانی سالم تر و شادتر از اکنون خواهند بود!
زنان بعد از 32-35 سالگی شروع به استرس می کنند-ازدواج کنید ، بلکه ازدواج کنید ، در غیر این صورت بعداً این کار را نخواهند کرد ، پس از 35-37 به راحتی نمی توان شغلی با درآمد بالا دریافت کرد ، حدود 40 و سپس من به طور کلی سکوت می کنم. با این حال ، زمان در حال تغییر است ، فرصت ها در حال ظهور هستند ، برخی از زنان در 50 سالگی 35 ساله به نظر می رسند و سرشار از انرژی هستند. پزشکی و لوازم آرایشی در حال حاضر شگفتی های زیبایی طبیعی ، به علاوه یک شیوه زندگی سالم را نشان می دهند. و فعالیتهای بدنی مختلف به علاوه ژنتیک خوب و بدون مداخله پزشکی نتایج عالی و جوانی را به همراه دارد. علاوه بر این ، من همچنین به تجلی درونی از طریق خارجی اعتقاد دارم ، که ما تابش می کنیم - این همان چیزی است که ما دریافت می کنیم! زمان تغییر می کند ، ما تغییر می کنیم و بدون توجه به خود ، معجزه می کنیم و اطرافیانمان را با ظاهر ، دانش ، پیروزی ها و کشفیات خود شگفت زده می کنیم. با این حال ، گذرنامه منفور می تواند زندگی حتی با اعتماد به نفس را به هم بزند ، به محض اینکه مجبور شود با سیستم یا با شریکی که کلیشه ای فکر می کند با نبردی نابرابر روبرو شود.
داستان درباره دختری است که طبق داده های بیرونی ، به سادگی نمی توان او را زن نامید ، اگرچه او در حال حاضر 45 سال دارد ، و پسرش 24 ساله است و یک نوه دارد. او برای مشورت به من مراجعه کرد ، با لباس جوان (یک چهره زیبا ، چشمان شگفت انگیز) ، به نظر می رسید من بیش از 33 سال سن به او نداده ام. وقتی شروع کردیم به صحبت ، اشکم جاری شد. واقعیت این است که به مدت پنج سال (پس از طلاق) او رویای یک رابطه و ایجاد یک خانواده جدید را در سر می پروراند ، اما همه تلاش های او ناموفق بود. وقتی با مردان ملاقات کرد ، صادقانه در اولین یا دومین ملاقات به سن خود اعتراف کرد و دید که چگونه نگرش نسبت به او به طرز چشمگیری تغییر کرد ، تحسین با ناامیدی غیرقابل پوشیدن جایگزین شد. او بیش از دو قرار ملاقات نداشت ، حتی با همسالان مردش ، 43-45 ساله. هر از گاهی به دلیل تعدادی که در گذرنامه ثبت شده و در ذهن مردان اطرافش نقش بسته بود ، رد می شد. از ناامیدی ، او قصد داشت برای پرورش مرغ به روستا نقل مکان کند و روابط خود را فراموش کند و به طور کلی مردان را فراموش کند ، اگرچه مدتی حتی او آماده بود با مردی بسیار جوانتر از او ازدواج کند ، علاوه بر این ، مردان جوان او را دوست دارند این روز! به هر حال ، مردان 30 تا 35 ساله جسورتر از 40 سال سن دارند و از نظر سن انتخاب شده خود چندان نمی ترسند. اما ، همانطور که معلوم شد ، در عمل او چندین داستان دردناک وجود داشت: در یکی از آنها مادر یک مرد جوان شورش کرد ، در مورد دوم پسر گفت که او به سه فرزند نیاز دارد و او نمی تواند آنها را به دنیا بیاورد ، که او زمان یا قدرت کافی نداشت (البته شگفت آور است که مرد به دنبال یک کارخانه بیولوژیکی برای تولید مثل فرزندان بود و نه همسر محبوبش ، اما این یک داستان دیگر است).من مطمئن هستم که برخی از خوانندگان ممکن است به او توصیه کنند که با مردی 55-65 ساله ازدواج کند ، در این سن آنها با خوشحالی (به ویژه خارجی ها) 40 زن به بالا را در یک جفت می برند. بله ، بدون تردید ، او برای چنین ازدواج آماده است ، به شرطی که این مرد در 60 سالگی جوان باشد و به همان اندازه سالم ، شاد و خوشبخت باشد ، افسوس ، او به اندازه کافی خوش شانس نبود که چنین ازدواج کند. به هر حال ، به دلایلی ، مردان ، در بیشتر موارد ، با شریکی هماهنگ می شوند که در جوانی و سلامتی از او برتر است (عجیب ، اما واقعیت دارد). در اینجا چنین داستانی وجود دارد ، و غیرممکن است که از این جنون خارج شویم تا زمانی که ما به چشم ها و قلب خود اعتقاد نداشته باشیم ، و نه کاغذها ، که در آینده نزدیک به طور کامل در دنیای فناوری های دیجیتال ناپدید می شوند!
داستان دوم وجود دارد: یک دختر زیبا وجود داشت که در 45 سالگی تصمیم گرفت که 32 ساله است ، محیط خود را کاملاً تغییر داد ، به خارج از کشور رفت و با موفقیت ازدواج کرد. من نمی دانم چگونه او توانست شماره گذرنامه خود را تغییر دهد (این یک جنایت است!) ، با این حال ، شوهرش هنوز فکر می کند که او هم سن اوست ، اگرچه تفاوت بین آنها 13 سال است ، اما هیچ یک از دوستان جدید او و اقوام حتی در مورد آن حدس می زنند. شما می گویید کودکان ، سن بیولوژیکی و غیره ، با این اوضاع ، همه چیز فوق العاده است - او اولین فرزند خود را در 47 سالگی (سن واقعی) به دنیا آورد ، یک دختر سالم و به هر حال پزشکان نیز او را اذیت نکردند با انواع نگرانی ها و بررسی ها ، زیرا آنها این رقم را مشاهده کردند - "34" ، برای زنان اروپایی در حال زایمان ، این برای مدت طولانی سن نگران کننده ای نیست. این داستان به چه چیزی منجر می شود ، به این واقعیت که وقتی افراد با ترس های پوچ مرتبط با یک تصویر کاغذی محدودیت خود و دیگران را متوقف می کنند ، زندگی بسیار ساده تر و سرگرم کننده تر می شود ، فرصت ها و نقاط قوت جدیدی برای اجرای برنامه ها ظاهر می شود.
موضوع سن البته در مورد مردان صدق می کند ، اما زنان را دردناک تر می کند ، به ویژه در مورد ایجاد روابط و خانواده. خوشحالم که اخیراً ، در کنار ازدواج های نابرابر ، جایی که مردان بسیار بزرگتر هستند ، ازدواج ها (به معنای خوب کلمه) بیشتر و بیشتر ظاهر می شود ، جایی که زنان بسیار بزرگتر هستند و مردان در کنار آنها شاد و موفق هستند. علاوه بر این ، شما هیچکس را با بچه هایی که از زنان در سن 45-49 سالگی متولد شده اند شگفت زده نخواهید کرد و حتی در 60 سالگی آنها لقاح آزمایشگاهی انجام می دهند و همچنین با موفقیت زایمان می کنند. جهان در حال تغییر است ، زمان تغییر نگرش ها ، کنار گذاشتن محدودیت های دور از ذهن فرا رسیده است!
همه ما متفاوت هستیم ، کسی به سلامت ما اهمیت می دهد و در سن 102 سالگی ، مانند مادربزرگ معروف داگنی کارلسون از سوئد ، در 96 سالگی به عنوان دی جی وبلاگ نویس یا پدربزرگ می شود ، و فردی در 30 سالگی با الکل ، سیگار کشیدن ، رژیم غذایی ناسالم خود را نابود کرده است. و اگر نظر خود را تغییر ندهد و تغییر نکند تا 40-50 سال زنده خواهد ماند. این امر در مورد ظاهر نیز صدق می کند - اگر شخصی خود را دوست داشته باشد ، از خود مراقبت کند ، پس از آن جوانی دقیقاً تا زمانی که قرص های ضد پیری مدتها اختراع شده اند باقی می ماند و بس - گذرنامه خداحافظ! بر اساس همه مواردی که شرح داده شده است ، من پیشنهاد می کنم منتظر دو هزار و یازده نفر نباشید ، بلکه ترس را کنار بگذارید و بدون در نظر گرفتن اینکه 20 ، 40 یا 60 ساله هستید ، به بهترین شکل زندگی کنید.
توصیه شده:
فقط منو رها نکن! ترس از دست دادن شریک زندگی ، ترس از رها شدن. آسیب رها کردن
برخلاف ترس از طرد شدن ، که بر اساس احساس شرمندگی برای نیازهای احساس شده و ویژگی های شخصی است ، ترس از رها شدن بسیار عمیق تر از وحشت ناشی از فراموشی ، عدم است. چگونه بفهمیم فردی این ترس را دارد؟ دلایل وقوع آن چیست؟ باید باهاش چکار کنم؟ به طور کلی ، ریشه های این بیماری را باید در اوایل کودکی ، در سن حداکثر یک سالگی جستجو کرد.
زندگی چه کسی را داریم زندگی می کنیم؟ مختصری در مورد سناریوهای زندگی
ما روزانه صدها انتخاب می کنیم. ما انتخاب می کنیم که با چه کسی و چه زمانی تماس بگیریم ، کودک را به کدام مهد کودک بفرستیم ، آیا شغل خود را تغییر دهد یا در مهدکودک قدیمی بماند. و هرچه تصمیم جدی تر باشد ، بار مسئولیت را بیشتر احساس می کنیم! با برداشتن این یا آن مرحله از زندگی ، ممکن است حتی از آن آگاه نباشیم ، اما طبق سناریوی خاصی عمل کنیم.
اضطراب و ترس بعد از طلاق
طلاق همیشه بر حوزه عاطفی فرد تأثیر منفی می گذارد. علاوه بر این ، اغلب اتفاق می افتد که جدایی از یک زن یا مرد به خودی خود به اندازه تغییراتی که در زندگی او رخ می دهد ، توسط فرد تجربه نمی شود. به هر حال ، در واقع ، کل شیوه زندگی در حال تغییر است.
عشق بعد از 40 سالگی
آیا می توان بعد از چهل سالگی عاشق شد؟ مانند دوران جوانی - به طور حاد ، برای درد قفسه سینه ، برای نفس کشیدن. برای دیدن و سقوط … مرگ بر اثر هوس "به طور تصادفی" دست یا شانه را لمس کنید ، به طور مداوم تحسین کنید ، بوی او را بگیرد و بوی نفس او را بگیرد ، مانند آتش به عقب برگردید … بخوابید و با نام خود روی بیدار شوید لب … آیا امکان دارد؟ عشق زنده می شود.
16 سالگی من کجاست؟ در بولشوی سویفت (داستان زندگی نامه)
من مدرسه را تمام کردم و حرفه آینده خود را انتخاب کردم. با این حال ، من کاملاً نفهمیدم که می خواهم چه کسی شوم. من به خودم گوش دادم: آنچه می خواهم ، آنچه دوست دارم. و من دانشکده حقوق دانشگاه ایالتی اودسا را انتخاب کردم. و از آنجا که رقابت برای این دانشگاه بالا بود ، برای شروع به کار سخت شروع کردم.