هفت راه موثر برای دوست داشتن خود

فهرست مطالب:

تصویری: هفت راه موثر برای دوست داشتن خود

تصویری: هفت راه موثر برای دوست داشتن خود
تصویری: عشق به خود چیست | خود را دوست داشته باشیم | تمریناتی برای دوست داشتن خود 2024, آوریل
هفت راه موثر برای دوست داشتن خود
هفت راه موثر برای دوست داشتن خود
Anonim

این حقیقت که دوست داشتن خود حیاتی است ، ما در هر مرحله می شنویم. از صفحه های تلویزیون ، صفحات مجلات براق ، بیلبوردهای بزرگ ، چهره هایی به ما نگاه می کنند که از خود بسیار راضی به نظر می رسند. این افراد خوش شانس می دانند چگونه خود را دوست داشته باشند - مرتباً محصولی را که با آن عکس گرفته شده بخرید. فقط این روش در دسترس قهرمانان اختراع شده محصولات تبلیغاتی است. آیا اشکال دیگری از نگرش خوب نسبت به خودمان وجود دارد ، غیر از آنهایی که توسط شعار "پس از همه ، من شایسته آن هستم" دیکته شده است؟ وقتی دوستم فهمید که من روی چه موضوعی مقاله می نویسم ، تکه را در سالاد انداخت و ناله کرد:

- تو دیوانه ای؟ در حال حاضر یک بحران مالی در جهان وجود دارد. و اگر زنان واقعاً خود را دوست داشته باشند ، بالاخره اقتصاد جهان سقوط می کند!

- و چرا اینطور است؟

- از آنجا که تولید کنندگان لوازم آرایشی ، ضد افسردگی ، کمربندهای کاهش وزن ورشکسته می شوند ، - حریف من شروع به خم شدن انگشتان خود کرد. وی افزود: "و همچنین جراحان پلاستیک ، خانه های مد ، آژانس های مدل سازی ، کارخانه های شیرینی پزی … و روانشناسان نیز ،" همچنین نگاهی شوم به سمت من داشت.

- آیا می خواهید بگویید که کل اقتصاد جهان بر پایه عزت نفس پایین ما بنا شده است؟ - من از همه زنان مترقی ناراحت شدم.

- نه همه ، فقط نیمی. نیمی دیگر از اعتماد به نفس پایین مردان برخوردار است.

اکنون که از نقش عزت نفس در رفاه همه بشریت آگاهی داریم ، باید به سادگی آن را بهتر بشناسیم.

عزت نفس چیست؟

آنچه ارزیابی است بصری است. این زمانی است که مری ایوانا انتخاب کننده و سخت گیر ناگهان با شنیدن پاسخ درست دستان خود را با خوشحالی می مالد و با لذت می گوید:

- خوب ، سیدورووا ، پنج!

در این مورد ، عزت نفس زمانی است که سیدوروا به خانه می آید ، کتابهای درسی خود را به گوشه ای دور می اندازد و شروع به بررسی و بررسی دقیق خود در آینه می کند و می گوید:

- بنشین سیدوروا ، دو نفر!

به نظر می رسد وقتی در مورد عزت نفس صحبت می کنیم ، باید نظرات سه "سیدوروف" را در نظر بگیریم. یکی - در آینه منعکس می شود ، دیگری به او نگاه می کند و در عین حال با سیدورووا ، ایده آل سوم - یک دانشجوی عالی در همه زمینه ها ، از جمله ناحیه قفسه سینه ، مقایسه می کند. این سال پیش می آید: همه این افراد چه کسانی هستند؟

"من" از چه چیزی تشکیل شده است؟

تجزیه و تحلیل روان به اجزای آن به منظور توضیح رفتار کاملاً انسانی ما در دوران فروید آغاز شد. این او بود که اعلام کرد که در هر یک از ما ، حداقل سه ساختار وجود دارد که هر کدام در یک لحظه خاص تسلط پیدا می کنند. بصری ترین مدل شخصیت توسط بنیانگذار تجزیه و تحلیل معاملات ، اریک برن ارائه شد. او گفت که هر ثانیه در یکی از سه حالت - "کودک" ، "بزرگسال" یا "والد" هستیم و بر اساس آن رفتار می کنیم.

"کودک" درونی ما صادق ترین است ، زیرا نمی تواند صحبت کند. کودکی را تصور کنید که قادر است اکسیژن ، غذا را به طور مستقل جذب کرده و دی اکسید کربن را به همراه سایر مواردی که به کار نمی آید ، آزاد کند. این کودک در حال حاضر نیازهایی دارد ، اما هنوز نمی داند چگونه آنها نامیده می شوند ، و چگونه آنها را تأمین می کند. اما او می داند چگونه فریاد بزند وقتی ناراحت است و وقتی همه چیز خوب است می خندد. تلخ ترین اندوه و خالص ترین شادی که می توانیم تجربه کنیم مظاهر "فرزند" درونی ماست.

"بزرگسال" ساختاری است که از "کودک" مراقبت می کند. او می داند که کودک چه می خواهد و از کجا باید آن را بدست آورد. اغلب او می داند چگونه برچسب ها را بخواند ، نام خود را بنویسد ، پول بشمارد و حتی آن را از راه های مختلف به دست آورد. وظیفه "بزرگسال" این است که نیاز "کودک" را بیابد ، چیزی را در جهان خارج پیدا کند که او را برآورده کند و یا در صورت اجازه شرایط به دست آورد ، یا "بچه" را متقاعد کند که منتظر بماند. فرصت مطلوب تر با این حال ، برخی از امکاناتی که وجود دارد ، "بزرگسال" ممکن است به سادگی متوجه آنها نشود ، یا آنها را برای خود غیرقابل قبول تلقی کند.زیرا "والدین داخلی" از امنیت ، قانون و نظم در شخصیت ما مراقبت می کنند.

"والدین" از یک سو ، قلک تجربیات نسل های قبلی است که توسط مسابقات رله از طریق والدین خود به ما منتقل شد: تمام "باید ها و کارهایی" که ما را در طول زندگی همراه می کند. از این جعبه جادویی ، "بزرگسال" ما دستورالعمل های آماده ای را در مورد نحوه عمل در موقعیت های آشنا می گیرد ، به طوری که وقت خود را در فکر یک انتخاب دشوار - مسواک زدن صبح یا صبح ، از دست ندهید. از سوی دیگر ، این تجربه مستقیم ما در برقراری ارتباط با مادر ، پدر یا کسانی است که در سالهای اول زندگی از ما مراقبت می کردند. این افراد بودند که اولین ارزیابی ها را در زندگی به ما دادند یا در مورد موفقیت ها و شکست های ما در دوران بزرگسالی اظهار نظر کردند. "پدر و مادر" داخلی به ارزیابی عملکرد ما و خود در طول زندگی خود ادامه می دهند ، حتی اگر اجداد واقعی ما مدتهاست که از این شکرگزاری شانه خالی کرده اند.

عشق به خود در کودکی شروع می شود

این که شما یک والد سخت گیر یا تسلیم پذیر برای خودتان هستید ، به سابقه خانوادگی شما بستگی دارد. والدینی که به نیازهای کودکان توجه داشتند ، وظایف شدنی را برای آنها تعیین کردند و آنها را برای دستاوردهای واقعی تحسین کردند ، کودکان واقعاً با احساس توسعه یافته عزت نفس و عزت نفس کافی رشد می کنند. این کودکان در حال بزرگ شدن ، نقاط ضعف خود را می دانند ، اما بر نقاط قوت خود تکیه می کنند. عزت نفس آنها وابسته به ارزیابی دیگران نیست. "اشتباه؟ من قبول می کنم. من بهتر می شوم! " -این شعار افراد دارای اعتماد به نفس با "بالغ" داخلی توسعه یافته است.

با این حال ، تنها آن دسته از والدینی که خود در بسیاری از زمینه ها احساس موفقیت می کنند ، می توانند فرزندان خود را به این روش تربیت کنند. والدین با عزت نفس عمومی پایین ممکن است ناخواسته با انتقال پیام های "هر جیرجیرکی شش نفر خود را بشناسید" یا "سرتان را پایین نگه دارید" ، آرزوهای خود را پایین نگه دارند.

همچنین برعکس اتفاق می افتد - اگر چیزی در زمان مناسب برای والدین پیش نیامد ، کودک "امیدوار است" ، او از منحصر به فرد بودن و برتری نسبت به دیگران متقاعد شده است ، و به دستاوردها و دستاوردها سوق داده شده است. به نظر می رسد که عزت نفس بیش از حد ارزیابی شده بسیار بهتر از آن است که دست کم گرفته شود. اما غم انگیز این است که افرادی که نظر ناکافی بالایی در مورد شایستگی های خود دارند ، خود را فقط به خاطر موقعیت اجتماعی بالا یا دستاوردهای خود دوست دارند. اگر آنها به طور ناگهانی عزت نفس خود را از دست بدهند ، افسردگی یا حمله قلبی به دنبال خواهد داشت. چنین افرادی به ارزیابی های خارجی وابسته هستند و مشتاق تحسین هستند ، زیرا مادر و پدر در دوران کودکی به دلایلی دوست داشتند ، اما فقط برای "دور پنجم". افرادی که عزت نفس بالایی دارند به ندرت درخواست کمک می کنند ، زیرا وظیفه اصلی آنها این است که به همه نشان دهند که همه چیز برای آنها خوب است.

در دهه 60 قرن بیستم ، مشخص شد که بیماری های قلبی دو برابر بیشتر بر نوع خاصی از شخصیت تأثیر می گذارد. افرادی از نوع "A" دائماً برای رقابت ، رقابت ، عطش تشخیص و موفقیت تلاش می کنند ، که قبلاً برای رهبری یا کار به تنهایی تلاش می کردند. مطالبات بیش از حد از خود و دیگران منجر به انزوای عاطفی و افزایش استرس می شود و به سلامتی آسیب می رساند.

آیا لازم است چیزی را تغییر دهید؟

اگر عزت نفس قبل از سن پنج سالگی ایجاد شده و در بقیه عمر فقط اندکی تغییر می کند ، آیا انجام کاری با آن فایده ای دارد؟ سرژ جینگر ، نایب رئیس فدراسیون روان درمانی فرانسه مطمئن است: "آنچه از من ساخته شده است مهم نیست ، بلکه آنچه من خودم با آنچه از من ساخته شده است انجام می دهم."

هرگونه تغییری با اینرسی خود به علاوه مقاومت محیط مخالف است. ما قبلاً دریافته ایم که عزت نفس پایین ما برای قشر خاصی از جامعه و نه تنها برای متخصصان زیبایی بسیار مفید است. هرچه عزت نفس ما پایین تر باشد ، کنترل ما آسان تر است. در سن مدرسه ، عزت نفس ما توسط معلمان و در بزرگسالی توسط مدیران ما تضعیف شد. زنانی که عزت نفس پایینی دارند ، زنان مطیع تری می سازند. به همین دلیل است که دختران با نظر کم نسبت به خود و ادعاهای متوسط نسبت به شریک زندگی خود را به سرعت اولین شوهر ملاقات می کنند.

بنابراین افزایش عزت نفس زندگی ما را آسان نمی کند - ما باید از حقوق خود در دفتر رئیس دفاع کنیم و از این پس به طور مسئولانه شغل ، مکانی برای تعطیلات و شریک زندگی را انتخاب کنیم. تنها یک پاداش از این سرمایه گذاری مشکل ساز وجود دارد. شاید ما واقعاً دوست داریم زندگی کنیم.

عزت نفس با افزایش سن افزایش می یابد. 3500 اروپایی 25 تا 80 ساله در یک مطالعه خود ارزیابی شرکت کردند. جوان ترین اروپایی ها کمترین عزت نفس را نشان دادند. هرچه سن شرکت کنندگان در نظرسنجی بیشتر بود ، عزت نفس آنها بیشتر بود. با این حال ، پس از رسیدن به سن بازنشستگی ، برای همه ، به جز گروه کوچکی از بازنشستگان ، به شدت کاهش یافت. مطالعات نشان داده است که این افراد یا درآمد بالایی داشتند یا روابط خانوادگی قوی داشتند.

عزت مرا بالا ببر

چرا بیشتر نکات مقاله های "چگونه خود را دوست داشته باشیم" بی فایده است؟ با توجه به این واقعیت که نگرش ما نسبت به خود ناشی از روابط با افراد مهم و مهم دیگر است. و عزت نفس ما فقط در یک ملاقات نزدیک و محرمانه با شخص دیگر می تواند تغییر کند. بنابراین ، تأییدهای "من جذاب ترین و جذاب ترین هستم" کار نخواهد کرد ، حتی اگر آنها را هزار بار هر روز صبح تا بازتاب در آینه ، از خواب بیدار کنید ، تکرار کنید. اما اگر شوهر یا دوست دخترتان از شما تعریف می کند ، سعی کنید او را کنار نگذارید.

به خودتان اجازه دهید از دیگران تعریف و تمجید کنید. اول ، یاد بگیرید که بگویید "متشکرم" و بهانه جویی نکنید ، حتی اگر فکر می کنید به طور ناعادلانه ای مورد تمجید قرار می گیرید. نکته اصلی این است که همیشه به یاد داشته باشید که تمجید دیگران شما را به هیچ چیزی متصل نمی کند.

یاد بگیرید که درخواست حمایت کنید. اگر محیط شما فکر می کند که لگد زدن به نفع شما خوب و سالم است ، برای خانواده و دوستان خود دقیقاً توضیح دهید که چگونه باید برای رسیدن به آن تحریک شوید. به یاد داشته باشید که در چه وضعیتی واقعاً به چیزی دست یافته اید و چه چیزی قبل از این حالت بوده است. تصمیم بگیرید که به چه شکلی به حمایت نیاز دارید و از کسانی که می توانند به شما کمک کنند درخواست کنید. به عنوان مثال ، قبل از نشان دادن یک کیف دستی جدید به دوست خود ، به او هشدار دهید: "من انتظار دارم که آه های تحسین برانگیزی از شما داشته باشم ، انتقاد را تا لحظه ای که از آن خسته شوم بگذارید."

اگر با والدین خود در تماس بوده اید ، مدتی وقت بگذارید و به طور خصوصی با آنها یک فنجان چای در مورد دوران کودکی خود صحبت کنید. عکس های کودک خود را بیرون بیاورید. تمام تصاویری را که در آن احساس خوشبختی می کنید در یک آلبوم جداگانه جمع آوری کنید. هر از گاهی آن را بررسی کنید.

برای خود پنج دقیقه در تاج ترتیب دهید. تاج را ابتدا در ذهن خود تنها بگذارید. توجه کنید که چگونه وضعیت و طرز فکر شما تغییر می کند ، حتی اگر مشغول پوست کندن سیب زمینی هستید. یک تایمر تنظیم کنید و دقیقاً بعد از پنج دقیقه ، روسری خیالی را بردارید. هر زمان که یادتان آمد این تمرین را انجام دهید. بعد از دو هفته ، تمرین را پیچیده کنید - هنگام صحبت با تلفن تاج بپوشید. بشنوید که چگونه لحن صدای شما تغییر کرده است. اگر تمرین سرگرم کننده است ، می توانید ریسک کنید و تاج را تمام روز روی سر خود بگذارید. تنها با یک شرط ، همه کسانی که به حوزه بینایی شما وارد می شوند از لحاظ ذهنی تاج بر تن می کنند ، چه بزرگسال باشد یا کودک. اگر ناگهان متوجه شدید افرادی که با آنها صحبت می کنید بهتر از چیزی هستند که فکر می کنید تعجب نکنید.

به والدین درونی خود آموزش دهید. به او اجازه دهید در مورد نحوه تربیت فرزندان با اعتماد به نفس ادبیات بخواند. وقتی والدین داخلی شما می فهمند که پذیرش بدون قضاوت برای پیشرفت چقدر مهم است ، ممکن است از ارزیابی شما دست بکشد. گاهی اوقات ، برای شروع عشق ورزیدن ، کافی است مقایسه را متوقف کنید. باور کنید ، مهم نیست که والدینمان چگونه ما را ارزیابی می کردند ، ما هنوز عزیزترین آنها در جهان بودیم. آنها فقط از اینکه در مورد آن با ما صحبت کنند خجالت می کشند ، یا می ترسند ما را خراب کنند.

بیایید با خود صادق باشیم. با نزدیک شدن به آینه ، اجازه ندهید در مورد "جذاب ترین" یکی به خود دروغ بگوییم. برای هر "بسیار" اسکارلت جوهانسون جدید وجود دارد.بیایید با حقیقت روبرو شویم و بگوییم "من قیمت ندارم!" و سپس این س "ال "شایسته است یا مکیدن؟" خود به خود ناپدید می شود

توصیه شده: