ترس از سوء تفاهم

تصویری: ترس از سوء تفاهم

تصویری: ترس از سوء تفاهم
تصویری: تله‌تئاتر«سوءِتفاهم»/نوشته؛آلبرکامو/کارگردان:حسن‌فتحی/۱۳۷۴/بخش۱. 2024, آوریل
ترس از سوء تفاهم
ترس از سوء تفاهم
Anonim

اگر از افرادی بپرسید که از چه چیزی می ترسند ، می توانید مجموعه ای از ترس های بسیار مشخص را بشنوید. بیماری ، مرگ ، زندان ، شکست برنامه ها ، شکست در زندگی حرفه ای و شخصی و … ترسناک است. و غیره. اما یکی از شایع ترین ترس ها اغلب توسط مردم نادیده گرفته می شود. این ترس از سوء تفاهم است. بگویید ، واقعاً به ندرت اتفاق می افتد؟ در چنین شکل واضح و رسمی ، در واقع نادر است. اما به من بگویید ، اگر لغات شما ناگهان اشتباه تفسیر شود یا زیر متن در آنها پیدا شود ، چه کسی لرز ندارد؟ اگرچه ، به نظر می رسد ، آنها شما را اشتباه فهمیده اند ، بهتر شوید ، اگر شخص به هر حال متوجه نشد ، می توانید شانه های خود را بالا انداخته و به کار خود بپردازید ، حریف خود را با سوسک های خود رها کنید. اما نه. بسیاری از افراد هستند که متوجه شده اند که طرف مقابل آنها را بد فهمیده است ، تقریباً وحشت می کنند. برای آنها ، تعبیر غریبه برابر تهدید برای شخص است ، حتی اگر این تعبیر کاملاً احمقانه باشد. به عنوان مثال ، شما گفتید که عاشق سیب هستید ، اما فهمیده شد که از هویج متنفر هستید. در اینجا ، از یک سو ، این ترس با تهدید از دست دادن عشق همراه است. اگر مردم تصمیم گرفتند که من از هویج متنفرم ، آنها ، طرفداران هویج ، مرا دوست ندارند و به من احترام نمی گذارند. از سوی دیگر ، فرد احساس می کند کنترل خود را بر موقعیت اجتماعی از دست می دهد. اگر در حال حاضر وفاداری خود را به هویج به مردم ثابت نکنم ، وضعیت بدتر می شود ، همه جهان می دانند که من از هویج متنفرم. و در آنجا نمی توانید چیزی را برای مردم توضیح دهید ، زیرا اگر من هویج را دوست نداشته باشم ، مشخص می شود که من هنوز از چغندر و شلغم متنفرم … و در آنجا به عجله ادامه خواهد داد. این ترس در قدرت و تجلی برای همه یکسان نیست. مانند همه فوبیاهای دیگر ، آنها را می توان به 3 درجه شدت تقسیم کرد:

  1. یک احساس ناخوشایند شدید زمانی بوجود می آید که طرفین مجدداً س askال می کنند یا آنچه گفته شده را روشن می کنند. یا تجربیات منفی زمانی بوجود می آیند که مخاطب می گوید "در واقع ، منظور شما این نبود ، بلکه چیز دیگری بود." پس از حادثه ، "طعم" نسبتاً طولانی به شکل خلق و خوی بد ، تحریک پذیری یا افکار ناخوشایند در مورد آنچه اتفاق افتاده وجود دارد.
  2. هنگام برنامه ریزی ارتباط با مردم ، این نگرانی وجود دارد که آنها سوء تفاهم نکنند. خارج از این وضعیت ، جلوه های خاصی وجود ندارد.
  3. شخص دائماً نگران است که درک نشده است. به همین دلیل ، او ارتباطات خود را محدود می کند و زندگی ، برای مدت طولانی ، نگران "شکست ها" است. حتی در جایی که به نظر می رسد همه یکدیگر را درک می کنند ، ممکن است ترس یا اضطرابی در ارتباط با آن باشد ، و ناگهان چیزی نامفهوم می ماند و تفسیر نادرست می شود.

همه چیز ، طبق معمول ، از دوران کودکی. احتمالاً همه از سوي والدين خود دچار سوء تفاهم شده اند. هنگامی که یک کودک هنوز نمی داند چگونه صحبت کند ، اما نیازهای خود را دارد ، ممکن است والدین الزامات او را درک نکنند. هنگام سردی غذا بدهید یا هنگام گرسنگی لباس بپوشید. اما این یک امر معمول است و فرزندان با والدین خود ، در نهایت ، با یکدیگر کنار می آیند. آن ها چنین وضعیتی طبیعی است و حتی ، این ایده بیان می شود که برای رشد کودک مهم است. اما بعداً ، وقتی کودک کاملاً با خودش صحبت می کند و حتی نظری دارد ، والدین می توانند حرف های او را رد کنند تا احساس گناه کنند. و گناه ، همانطور که می دانید ، اهرم و ابزار اصلی آموزش در برخی خانواده ها است. در عین حال ، هر جمله یا رفتار خنثی کودک را می توان به گونه ای پیچید که معلوم شود او چیزی ناشایست یا توهین آمیز تصور کرده یا می خواسته است. به عنوان مثال ، او نه تنها فرنی نمی خواهد ، بلکه می خواهد به توانایی های آشپزی مادرش توهین کند. او فقط به پایهای روی میز نگاه نمی کند ، بلکه می خواهد بی پروا همه آنها را بلعیده و به هیچکس واگذار نکند. چقدر شرمنده نیستید که چنین خودخواه و پرخوری باشید! حتی اگر کودک هیچ فکر بدی در مورد کیک ها نداشته باشد ، برای او بسیار دشوار است که از اظهارات والدین صرف نظر کند. آنچه والدین می گویند تا سن خاصی توسط کودک مورد مناقشه نیست. آن ها در همان زمان او "دو حقیقت" در دسترس دارد.یکی درباره این واقعیت است که او چنین چیزی فکر نمی کرد ، دیگری این که "مادرم بهتر می داند من چه فکر می کردم". اولین دفاع ممکن توجیه و توضیح است. اما در مورد چنین والدینی ، توضیحات جواب نمی دهد. آنها از همه اینها راضی نیستند تا کودک را درک کنند. علاوه بر این ، موقعیت گرفتن کودک در شرایط شرم آور ، به هیچ وجه نمی تواند با هر نوع رفتاری مرتبط باشد. وقتی والدین می خواهند قدرت کنترل بر فرزندان خود را آزمایش کنند ، بلافاصله دلیل می آورند. بر این اساس ، کودک دائماً انتظار دارد که گرفتار چیزی شرم آور شود ، که هنوز از آن اطلاع ندارد. بسته به این که والدین هر چند وقت یکبار از چنین تاکتیک هایی استفاده می کردند و چقدر کودک تحت تأثیر قرار می گرفت و ترس ایجاد می شود. از یک احساس ناچیز که نمی توانید آنچه را که می خواهید به درستی برای مردم توضیح دهید تا احساس عدم کفایت جهانی خود. در مورد دوم ، کودک به اندازه کافی مرزهای شخصیتی را توسعه نمی دهد ، یک مفهوم ضعیف و احساس می کند که او به طور کلی نوعی "حیوان ناشناخته" است که پر از خواسته های کثیف و شرم آور است. هنگام مقابله با این ترس چند نکته را باید در نظر گرفت.

  1. این کاملاً طبیعی است که ما همیشه نتوانیم خواسته ها و احساسات خود را به طور دقیق و واضح بیان کنیم. گاهی اوقات ما واقعاً به وضوح نمی فهمیم چه اتفاقی برای ما می افتد.
  2. نه تنها شما نمی توانید چیزی را به طور قابل فهم به مردم بگویید. مردم همچنین می توانند ، به دلایل مختلف ، آنچه را که به آنها گفته می شود درک نکنند. کسی منابع کافی برای درک ندارد ، کسی تمایلی به درک آنچه به او گفته می شود ندارد. به عنوان مثال ، افرادی که دارای ایده های بیش از حد ارزش هستند ، مهم نیست که چگونه در مقابل آنها می رقصند ، آنچه را که گفته شده است فقط در چارچوب ایده ثابت خود درک خواهند کرد.
  3. اگر برخی شما را درک نمی کنند ، این بدان معنا نیست که آنها همان گروهی هستند که جمعیت زمین را ارزیابی می کنند. نمونه آشنایان و همسایگان ممکن است چندان خوب نباشد.
  4. درک افراد را از پیش بینی آنها متمایز کنید. اغلب عبارت "اما در واقع منظور شما …" است که با سوسک های آنها فرود می آید. جلوگیری از پیاده شدن غیرممکن است. آن ها واکنش آنها کاملاً به شخصیت شما ربطی ندارد. شما فقط کلمه رمز را گفتید و فرود سوسک در حالت هشدار قرار گرفت.

توصیه شده: