دلقک. داستان یک درمان

فهرست مطالب:

تصویری: دلقک. داستان یک درمان

تصویری: دلقک. داستان یک درمان
تصویری: افرادی که توسط دلقک ها کشته شدند 😱❌ ترسناک ترین ویدیوهای ضبط شده از دلقک های قاتل 2024, آوریل
دلقک. داستان یک درمان
دلقک. داستان یک درمان
Anonim

مشتری ، فردی بسیار شاد و با نشاط با سرنوشت بسیار دشوار ، در مورد از دست دادن او به من مراجعه کرد ، مادرش را از دست داد. اندوه شروع به ریختن در علائم جسمی کرد ، دست ها و پاها برداشته شد ، سر درد شد ، احساس بی نظمی کامل در بدن وجود داشت ، از کوه به پایین پرتگاه غلتید

آنها بیش از 40 سال تمام زندگی خود را با مادر خود گذراندند و چنین از دست دادن ، علاوه بر خود فقدان ، تعداد زیادی از مشکلات را آشکار کرد. مسئولیت زندگی و تصمیم گیری مستقل تنها بخش کوچکی از آنهاست …

تماس و اعتماد ما بلافاصله برقرار شد ، و درمان سربالایی رفت ، که از "رفتار" بدن و بهبود رفاه مشخص بود.

و اکنون لحظه ای فرا رسیده است که می خواهم در مورد آن به شما بگویم.

10001
10001

او وارد عرصه شد ، دلقک ، بزرگ و قدیمی ، در دوران کودکی عمیق ، زیر شخصیتی ، بخش عظیمی از مشتری ، که مدتهاست منزوی شده و با زندگی خود شفا یافته است.

در کودکی ، وقتی مشتری اختلاف و مشاجرات والدین را مشاهده می کرد ، نقش حواس پرت کننده ، واسطه و سرگرم کننده را بر عهده می گرفت.

بله ، و به این نقش عادت کردم. و او ، این نقش ، نهایت لذت را برد ، در شرایط جدی با صدای کمیک صحبت کرد ، همه را آشتی داد ، به منظور خاموش کردن هر گونه درگیری مداخله کرد. کلاون چیزهای مثبت زیادی داشت ، او سخاوتمندانه به مردم طنز می داد و وقتی غم انگیز بود همه را سرگرم می کرد …

فقط در حال حاضر مشتری ، مدیریت این بخش از خود را ، همانطور که اغلب اتفاق می افتد ، متوقف کرده است ، و سپس ، هنگامی که لازم بود از قسمت جدی و بزرگسالان او ، از جایی که می تواند عمل کند ، CLOWN با "رفتار" دلقک خود ظاهر می شود.

اولین "تلاش" سبک من در مورد CLOWN باعث واکنش خشونت آمیزی شد ، مانند کودکی که اسباب بازی مورد علاقه اش را به سرقت می برند و بدون آن نمی تواند زندگی کند. مشتری بیمار شد ، او در خانه بست ، در تاریکی ، گریه کرد و گفت که او بی ارزش است ، آنها با او حساب نمی کنند ، او هرگز نمی تواند دوباره شادی را تجربه کند و هرگز نمی تواند دوباره شوخی و مردم را سرگرم کند. نکته اصلی ، در درک او ، این بود که او به کسی آسیبی نرساند ، و در حالی که مردم را می خنداند ، یک کار خوب انجام داد. پس چرا می خواهند دلقک او را از او بگیرند …

علاوه بر این ، پس از مدتی آرامش و "نوازش" ، مشتری "CLOWN" را درست جلوی خود به اندازه یک فرد بالغ ، با موهای قرمز روشن ، در کفش دلقک "دید". و سپس متوجه شدیم که او از کجا و از کجا آمده است و چرا او چنین نقش بزرگی در زندگی مشتری داشته است.

در نتیجه کار ، مشتری تصمیم گرفت که به هیچ وجه از چنین ابزار مهم و ضروری خلاص نشود ، بلکه آن را دستی ، یک نسخه کوچک ، یک اسباب بازی کوچک در دستان خود ، آنچه قرار بود باشد ، بسازد.

CLOWN در دست معشوقه خود یک عروسک خیمه شب بازی شده است. بالاخره اینطور باید باشد ، در این دنیا همه چیز باید این گونه باشد. نه برعکس.

توصیه شده: