2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
وقتی بدن بیمار می شود ، نشانه های روح شناور می شوند. بیماری درگیری با نقص بدن خود فرد است ، هرگز در زمان و زمان مناسب نیست. این همیشه نوعی شکستن در واقعیت است ، نیاز به غوطه ور شدن در آنچه معمولاً در پس زمینه باقی می ماند و بدیهی به نظر می رسد-فیزیولوژی سخت خود شما. احساسات مربوط به این مناسبت می تواند شدید و ناگهانی باشد - انزجار در آستانه وحشت ، ناامیدی ، ناتوانی ، سردرگمی ، اضطراب بی پایان.
اغلب این احساس وجود دارد که یک شیشه ناگهان بین جهان و زندگی خود ظاهر شده است - فرد بیمار همچنان دنیای قدیمی خود را می بیند ، اما نمی تواند مانند قبل در آن شرکت کند. به نظر می رسد همه چیز در جای خود است ، اما در عین حال تقریباً غیرقابل تشخیص تغییر کرده است.
در زندگی روزمره ، توجه ما به بیرون معطوف می شود ، به عزیزان ، دوستان ، کار ، سرگرمی ها ، و اگر درونی ، به تجربیات احساسی خودمان توجه می شود. از سوی دیگر ، این بیماری به طرز دمدمی مزاجانه و بی رحمانه تمام توجه احتمالی را از بین می برد. این بیماری مرکز جهان خود فرد می شود. و قوانین آن را در مواقعی با چنان سرعتی بازنویسی می کند که تمام منابع صرف تطبیق با شرایط جدید داخلی و خارجی می شود.
با پیشرفت بیماری ، دامنه احساسات می تواند تغییر کند. بستگی به پیش بینی و امید دارد. و اینها چیزهای بسیار متفاوتی هستند ، گاهی اوقات در تضاد با یکدیگر و منطق هستند.
این یک تجربه بسیار دشوار است - هنگامی که یک فرد بالغ ، که اخیراً می تواند زندگی خود را به خوبی مدیریت کند ، ناگهان مجبور می شود به پزشک نگاه کند و منتظر بماند تا چشم انداز زندگی خود را به او بگوید - بخش قابل پیش بینی یا بسیار طولانی تر.
ممکن است همه چیز به هیچ وجه بحرانی نباشد ، چشم اندازها ممکن است کاملاً مطلوب باشند. اما در هر صورت ، اگر بیماری فردی را از زندگی معمولش خارج کند و بر اساس قوانین خودش زندگی کند ، این یک تجربه خاص و چند وجهی است.
بیماری زمانی است که سرعت حرکت بدون هیچ ابهامی کاهش می یابد. علاوه بر احساسات دردناک در بدن و ناتوانی در برنامه ریزی قبلی ، در این کندی برنامه ریزی نشده هر فرصتی وجود دارد که با چیزی روبرو شوید که معمولاً ترجیح می دهد در زندگی خود نبیند. ممکن است یک رابطه کاملاً رضایت بخش نباشد ، شغلی که فضای زیادی را اشغال می کند (یا هیچ چشم اندازی ندارد) ، یک سرگرمی رها شده ، برخی احساسات نسبت به خود و دیگران که موفق به مهار آنها شده اید ، یا احساس خالی بودن.
بیماری اغلب زمان ممیزی داخلی و موجودی است. سرشماری تجربیات موجود اگر به خود اجازه می دهید که از این حالت درونی فرار نکنید ، در بیماری مفرط می توانید داستانهای زندگی خود را به بایگانی ارسال کنید. و از برخی گرد و غبار را از بین ببرید و دوباره بخوانید.
پیچیده است. شما باید شهامت داشته باشید تا از این زمان در این راه استفاده کنید. زیرا وسوسه بسیار زیادی وجود دارد که کل بیماری را در تحریک و کینه علیه جهان بگذرانید ، به طور مداوم زمان و بهبودی خود را تنظیم کنید تا به سرعت به روند معمول بازگردید. دوباره وارد زندگی آشنا خود شوید.
میتونه اینطور باشه تنها پس از گذراندن این زمان بیماری ، هیچ تجربه مهمی وجود نخواهد داشت. برای تحقق آن به تلاش نیاز است. و درک آنچه می توان از این روزها ، از زمان وقوع آنها آموخت.
این بیماری فرد را با خود مواجه می کند. نه با روشی که هست و نه با روشی که قبلاً در مورد خودش فکر می کرد. و این یک منبع بی پایان و یک ظرافت غیرممکن است - دیدن خود برهنه ذهنی. خود را در این روح برهنه ناقص بشناسید.
این بیماری همیشه عمیق تر می شود. غیرممکن است که آن را یکسان بگذارید. ممکن است تغییرات رخ داده را نشناسیم ، اما این بدان معنا نیست که آنها بر زندگی آینده و خودآگاهی تأثیر نمی گذارد. خواهد بود. همواره خواهد بود در داخل ، به نظر می رسد لایه های جدیدی ظاهر می شوند ، که قبلاً غیرقابل دسترسی نبودند ، به نظر می رسد که اصلاً وجود نداشتند. و اکنون - آنها در حال حاضر بخشی از قلمروهای داخلی خود هستند. و اکنون انتخاب این است که آنها را به عنوان خودمان بشناسیم یا آنها را رها کرده و رها کنیم.
متناقض ، بیماری ، با ایجاد درد ، غنی می شود. اما دستیابی به این ثروت اغلب مانند پول شویی است - سخت ، سخت ، سخت و همیشه سپاسگزار نیست. اما رسوبی که در زیر نور خورشید می درخشد بی ارزش است.
اما آنچه شگفت آور است این است که تنها پس از مدتی می توانید دریابید که در تجربه سختی که اتفاق افتاده است ، ممکن است پشتوانه های جدید و معانی جدیدی وجود داشته باشد که به شما امکان می دهد آنچه را که قبلاً غیرقابل دسترسی بود ، ببینید و احساس کنید.
توصیه شده:
چگونه غذا و احساسات با هم ارتباط دارند؟ شدت بدن بهایی است که باید برای سبکی در روح پرداخت. نمونه ای از کار با اضافه وزن
وقتی بدن ما به غذا نیاز دارد ، این را با احساس گرسنگی به ما نشان می دهد. اما ، اغلب ما وقتی گرسنگی واقعی وجود ندارد غذا می خوریم. و وزن خود را گاه به اندازه های باورنکردنی افزایش می دهیم. برای چی؟ شدت بدن بهایی است که باید برای سبکی در روح پرداخت.
خیانت به بدن: وقتی بدن ذهن خود را از دست می دهد
نویسنده: ملیچوک گنادی ایوانوویچ قسمت 1: علت شناسی و پدیدارشناسی اضطراب کارگردان است تئاتر درونی ما جویس مک دوگال شیوع گسترده حملات پانیک در سالهای اخیر به ما امکان می دهد که آنها را نه به عنوان یک سندرم جداگانه بلکه به عنوان یک پدیده سیستمیک در نظر بگیریم و نیاز به مطالعه دقیق تری از زمینه فرهنگی دارد که در آن "
نماد ، روح ، بدن
قبلا عالی بود! همه "نشانها" در معرض دید عموم قرار داشتند! اگر دختری با بافتن ازدواج نکند و اگر روسری بر سر داشته باشد ، او در حال حاضر یک زن است ، نه یک دختر. احتمالاً ، از آن زمان ، فقط روسری های سیاه برای مراسم تشییع جنازه باقی مانده است ، و بنابراین - سنت از بین رفته است.
چرا بدن بیمار است؟
سلام به همگی بدن ما … هر کس آن را به شیوه خود می گیرد: -برای کسی این خانه برای روح است -برای کسی وسیله ای برای جابجایی در طول زندگی -برای کسی ابزاری برای رسیدن به اهداف خود absolutelyاما مطلقاً برای همه ، صفحه ای است که حالت درونی یک شخص را پخش می کند حالت درونی چیزی است که نمی توان آن را لمس و دید ، اما از طریق بدن احساس می شود.
حمایت بیش از حد از بیمار - حمایت از بیماری او؟ مراقبت از یک عزیز بیمار
من در مورد چه چیزی صحبت می کنم؟ هنگامی که فردی بیمار است ، واضح است که باید از او به هر طریق ممکن حمایت کرد. از نظر روحی و جسمی. محافظت کنید ، نیازهای فوری او را برآورده کنید ، شرایطی را برای سریعترین بهبود ایجاد کنید ، کمک کنید ، نگرش مثبت او را ارتقا دهید.