نماد ، روح ، بدن

نماد ، روح ، بدن
نماد ، روح ، بدن
Anonim

قبلا عالی بود! همه "نشانها" در معرض دید عموم قرار داشتند! اگر دختری با بافتن ازدواج نکند و اگر روسری بر سر داشته باشد ، او در حال حاضر یک زن است ، نه یک دختر. احتمالاً ، از آن زمان ، فقط روسری های سیاه برای مراسم تشییع جنازه باقی مانده است ، و بنابراین - سنت از بین رفته است. مردم یک قبیله خاص از جواهرات ، مهره ها ، به عنوان مثال ، علائم متمایز دیگر استفاده می کردند. با این حال ، حتی در حال حاضر نمایندگان هر فرهنگ فرعی در حال یافتن راه هایی هستند تا خود را با برخی عناصر لباس یا دکورهای دیگر از دیگران متمایز کنند

یعنی ، مردم سعی می کردند هویت خود (ذات خود) را پنهان نکنند ، بلکه با استفاده از نوعی نشانگر هویت ، آن را به جهان نشان دهند. استفاده از برخی نمادها که به روشن شدن حامل آنها و اطرافیانشان درباره کیستی کمک می کند.

بنابراین ، نماد ، به عنوان نشانگر هویت ، نقش بزرگی در زندگی ما بازی می کند ، و شاید به همین دلیل است که دختران بسیار مشتاق هستند تا حلقه ازدواج را بر تن کنند تا خود را با کیفیتی متفاوت درک کنند. یک شروع خاص را تکمیل کنید. مهر در گذرنامه شکل جدیدی از نماد است که بیان کننده همان ایده است. ما احتمالاً هنوز از دست دادن این میراث رنج می بریم.

روان برای انتقال از یک حالت به حالت دیگر به کمک نیاز دارد. به عنوان مثال ، در مورد همان عروسی ، یا بهتر بگویم ، من فقط روی ازدواج تمرکز می کنم ، واقعیت ازدواج برای یک دختر … دختر لباس سفید پوشیده بود که نمادی از یک کفن بود. او در دختری دفن شد ، مادربزرگهای خاصی برای او گریه کردند ، او با گل تزئین شده بود و صورتش پوشیده شده بود. یک چادر ، یک حجاب یا فقط یک بوم باید توسط شوهرش برداشته می شد و او را در نقش یک زن ، همسرش ، زنده می کرد. موهای زیر روسری برداشته شد ، لباس ها کاملاً متفاوت پوشیده شد و زندگی دوست دختر سابق به طور چشمگیری تغییر کرد.

همه ویژگیهای خارجی با فرآیند آغازین که در اعماق روان اتفاق می افتد ، همراه است. در حال حاضر روانشناسان تمیز کردن و چیدمان مجدد مبلمان را به عنوان "راه اندازی مجدد هوشیاری" توصیه می کنند. همه اینها ، از دیدگاه من ، تلاش برای بازگشت به مناسک و تسهیل روند آغاز (گذار) به حالت دیگر است.

و خودت؟ آیا تا به حال پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان یا دانشگاه برای خود هدیه خریده اید؟ آیا برای سالگردهای به یاد ماندنی انتظار چنین هدایایی را نداشتید؟ و هنگام انتخاب هدیه سالگرد برای کسی ، معمولاً به چه فکر می کنیم؟ آب نبات خورده می شود ، لباس ها فرسوده می شوند. و شما به چنین هدیه ای برای حافظه نیاز دارید. حافظه ما به نوعی نماد نیاز داریم که یادآور ما (اهدا کننده) و تاریخ داده شده باشد. خانم های متاهل و مردان متاهل حلقه ازدواج می پوشند ؛ اغلب به دختران هنگام بلوغ طلا داده می شود. مثالها می توانند ادامه پیدا کنند. مردم می خواهند یک رویداد مهم را با چیزی فنا ناپذیر و غیرقابل خراب نشان دهند. چیزی که نماد این رویداد خواهد بود.

بنابراین بعداً به من بگویید که K. G. یونگ در مورد معنی نمادها در زندگی روزمره اغراق کرد. به طور کلی ، ما یاد نگرفته ایم که بدون آنها کار کنیم. لباس های ما بیانگر خلق و خوی ما ، شیوه زندگی ما ، هویت ما نه کمتر از کلمات ما در مورد خودمان ، یا حتی بیشتر است. چندین مقاله درخشان در این زمینه وجود دارد ، اما ، با این حال ، شما به راحتی می توانید نظر خود را در مورد دختری با کوله پشتی به جای کیف ، با کت ورزشی و شلوار جین ، و دختری با دامن کوتاه ، چکمه ، ایجاد کنید. و جوراب شلواری توری با کمر تنگ. و اگر دختری را با روپوش مشکی و کلاه نوک تیز دیدید که هالووین به پایان رسیده است ، اشتباه نمی کنید.

در رابطه با ذکر نام K. G. یونگ ، من مدل او از ساختار روان را به خاطر خواهم آورد و توضیح خواهم داد که ویژگیهای خارجی (نمادهایی) که ما می پوشیم اشاره به شخص دارد. به آن بخش از روان ، که ، گویی ، به دیگران می گوید: این چیزی است که من هستم / آنچه هستم. شخص (ماسک) آنقدر ذات واقعی ما را پنهان نمی کند که نظر ما را درباره خود به جهان ارائه می دهد. او ارائه خود ما به جامعه است. من در بیرون اینطور هستم اینگونه من درباره خودم فکر می کنم. من لباس می پوشم ، آرایش می کنم ، جواهرات را برای آماده سازی انتخاب می کنم تا به جامعه بگویم که امروز من کیستم. اگر لباس عروس می پوشم - من عروس هستم ، اگر نوارهای عزادار هستم - من یک زن غمگین هستم ، اگر یک لباس زیبا - من یک خانم هستم که بیرون آمدم ، خوب ، و غیره.

همچنین نشانگرهای هویت قوی تری وجود دارد. نه بر شخص ، بلکه بر نفس تأثیر می گذارد. نه نمادهای موقت مانند انگشتر یا لباسی که این روزها می توان آنها را درآورد. به معنای واقعی کلمه ، صد سال پیش ، لباس "غیرقابل جابجایی" بود ، به این معنا که ممنوع بود (ظاهراً به دلیل وضعیت نیست) که یک زن متاهل بافته شود ، و یک کارگر نمی تواند کلاه بپوشد ، اما فقط روسری و برخی از مردم هنوز به نمادهایی نیاز دارند که برای همیشه در آنها باقی بماند - تغییرات آنها بسیار عمیق است. نه لباس ، بلکه بدن ، یک واقعیت روانی عمیق تر تحت تأثیر قرار می گیرد. به عنوان مثال ، خالکوبی. به عنوان مثال ، سوراخ کردن.

به هر حال ، در برخی قبایل باستانی ، به ویژه در کشورهای گرم ، این خالکوبی بود که نمادی از هویت هر فرد بود. اطلاعات مربوط به یک شخص با جوهر غیرقابل پاک روی بدن او نوشته شده بود. گاهی اوقات درست روی صورت - نوعی گذرنامه زنده برای راه رفتن. از روی نقاشی ها می توان داستان زندگی او را خواند و به روابط خانوادگی او پی برد.

و سوراخ کردن. گوش های سوراخ شده دیگر هیچ کس را در جامعه ما آزار نمی دهد ، اما سوراخ شدن زبان ، ابرو ، بینی یا سایر قسمت های بدن گیج کننده است. گاهی اوقات سوراخ کردن به منظور نشان دادن تعلق آنها به یک گروه ، به یک فرهنگ فرعی ، به گروه خاصی از افراد انجام می شود. گاهی….

"….. چگونه می توانست؟ … من و بچه ات را در این زندگی تنها بگذار و بمیر … خیلی احمق ، احمق … ما جوان هستیم ، هیچ وقت این اتفاق نمی افتد. " زینا نتوانست جایی برای خود پیدا کند ، با عجله به اطراف آپارتمان رفت و دستانش را به هم فشرد. اشکی در کار نبود. و این بسیار ترسناک بود ، آنقدر ترسناک که…. اما چیزهای او چطور؟ همه آنها اینجا هستند و حتی زیرسیگاری هم تمیز نمی شود. او نیز او را سرزنش کرد … بله ، اگر او به سراغ دیگری برود ، بهتر است! سپس او فقط می تواند عصبانی باشد. پیدا کردن پشتیبانی ، دلداری … گرچه …. دوستانش هر روز به او دلداری می دادند. اما هیچ آرامشی نداشت. او در زانوی دیگران گریه می کرد ، اما متوجه شد که در مشکل خود تنها است. آنها نمی فهمند.

حالا بی تفاوتی … حال و هوا ابری است ، مثل دود سیگار …. و این آهنگ او ، دوباره در مورد سیگار … "آنقدر غمگین که می خواهم سیگار بکشم" … زینا ، ضعیف از شب های بی خوابی و گرسنگی ، کاملاً درک نمی کند چه اتفاقی می افتد ، با چنین آشنایی یک زیرسیگاری در کنار او گذاشت بو. او حالا می داند چرا با وجود همه علاقه اش به نظم ، این زیرسیگاری لعنتی را تمیز نکرد. تکه ای از آن هنوز وجود دارد. بوی او ، رایحه ای که او در طول زندگی اش به آن قسم خورد. زینا با سرعت به آشپزخانه رفت ، جایی که یک پاکت سیگار در کابینت بود.

او سیگار می کشید و سیگار می کشید … بدون احساس تهوع ، سرگیجه ، ماندن در خواب. من فقط بعد از اینکه متوجه شدم بسته کامل شده است بیدار شدم. و روح او نیز به همان اندازه خالی است. خوابش برد. "در خواب ،" چرا ، چرا ، "چرا او من را متوقف نکرد؟ سیگار را از من گرفتی؟ از زنان سیگاری متنفر بود! او هرگز ، هرگز اجازه نمی دهد که من مسموم شوم! خوب ، کجا؟ … خوب ، کجایی؟ سیگارهایم را بردار !!! " - زینا از این همه جیغ بیدار شد و روی مبل نشست.

"حالا هر اتفاقی می تواند برای من بیفتد." این تفکر در مغز زینا تپش زد و پر از معانی شد. "هر چیزی. و او از من محافظت نخواهد کرد. هر چیزی. و او به من کمک نمی کند هر چیزی. و او مرا منع نمی کند. هر چیزی. و نظر او دیگر اهمیتی ندارد. دقیق تر ، این بدان معناست ، اما با این ارزش می توانم آنچه را که می خواهم انجام دهم. به عنوان مثال ، او را به جهنم بفرستید! " زینا دوباره خوابش برد.

صبح زینا آماده شد و سریع از خانه خارج شد. تلفنش خاموش بود او از افق همه کسانی که می خواستند شانه ای زیر سر او بگذارند ناپدید شد. او یک بود و عصر برگشت. او تلفن را روشن کرد و بلافاصله آن را خاموش کرد ، زیرا صدای جیر جیر نفرت انگیز پیام ها در مورد تماس های از دست رفته ، حدود صدها تماس از دست رفته گوش او را قطع کرد. او به حمام رفت ، برای مدت طولانی در آنجا پاشید ، در کف غلتید و به صدای زمزمه آب گوش داد. سپس ، با پوشیدن لباس خود ، ضبط صوت را روشن کرد ، به طور تصادفی یک دیسک موسیقی انتخاب کرد و به سمت یک آینه بزرگ رفت.

دختر جوان خسته و غمگین به او نگاه کرد. چشمانی که از خواب ضعیف ، غذا و بسته های سیگار با معده خالی فرو رفته بود ، در زیر پلک ها عمیق بود و تشخیص آنها غیرممکن بود. زینا روپوش خود را با یک حرکت سلطنتی باز کرد."همه چیز همانطور که شما می خواهید خواهد بود!" - از بلندگوهای ضبط صوت آمد و برای اولین بار در چند هفته گذشته زینا لبخند شادی زد و به سنگ قرمز گوشواره در ناف خود نگاه کرد. همان سوراخ شوهرش مخالف بود.

"بنابراین من این بند ناف را قطع کردم ،" بدون اینکه بر هوشیاری خود تأثیر بگذارد ، از سرش گذشت. در ذهن من چنین بود: "جهان در کنار من است! خودش در آهنگی گفت "همه چیز آنطور که من می خواهم خواهد شد!". راه خواهد بود! من اجازه!

ایرینا پانینای شما

با هم راهی برای امکانات پنهان شما پیدا خواهیم کرد.

توصیه شده: