شوهر به خانواده بازگشت: اشتباهات آشتی

فهرست مطالب:

تصویری: شوهر به خانواده بازگشت: اشتباهات آشتی

تصویری: شوهر به خانواده بازگشت: اشتباهات آشتی
تصویری: طریقه صحیح بحث که منجر به دعوا و عذاب وجدان و ناراحتی نشود 2024, ممکن است
شوهر به خانواده بازگشت: اشتباهات آشتی
شوهر به خانواده بازگشت: اشتباهات آشتی
Anonim

به عنوان روانشناس خانواده ، هر روز با خانواده هایی کار می کنم که شوهرم خیانت کرده یا آنجا را ترک کرده است. در بیشتر موارد ، خانواده می توانند بهبود یابند. با این حال ، با انجام یک کار عالی برای آشتی دادن همسران ، اغلب با چنین ویژگی های رفتاری زن و شوهر روبرو می شوم ، که در آینده می تواند همه موفقیت ها را به صفر برساند. و این در حالی بود که شوهر از معشوقه خود جدا شد و به خانه خود بازگشت! پس از آن ، کار روانشناس از دور دوم شروع می شود و آشتی دادن زن و شوهر عصبانی بسیار دشوارتر است.

چه چیزی باعث خرابی در روند آشتی با شوهر جدا شده می شود؟ به دلیل برخی از ویژگی های روانشناسی زنان و مردان. من به طور مختصر آنها را برای اطلاع آن دسته از زن و شوهرها توصیف می کنم که ممکن است در موقعیت مشابهی قرار بگیرند و نتوانند از یک روانشناس مجرب کمک بگیرند.

سه تفاوت جنسیتی در رفتار زن هنگام بازگشت شوهر به خانواده

نانسه 1. همسر از شوهر بازگشت می خواهد پاسخ دهد: "آیا او معشوقه ای را که خانواده اش را به او سپرده بود دوست داشت؟!" البته شوهرم عاشق بود در غیر این صورت من خانواده را ترک نمی کردم. اما پاسخ صادقانه به همسر مرد بسیار دشوار است. زیرا اگر او بگوید که "عاشق" است ، پس همسر با نارضایتی منفجر می شود. و او می گوید: "خوب ، از آنجا که او عاشق بود ، پس چرا به من بازگشت؟! پس برو جایی که احساسات قوی داشتی! خودت چمدانت را می بندی! " اگر او بگوید که "دوست نداشت" ، خود را در موقعیت یک احمق کامل قرار می دهد. زیرا ، به طور کلی مشخص نمی شود که چرا او رفت.

در اینجا شوهران بازگشتی هستند و سعی می کنند سکوت کنند و باعث تحریک بیشتر همسرانشان شوند. زیرا همسران فکر می کنند: "اگر او سکوت می کند ، پس دوست داشته است! وقتی عاشق شد ، هر لحظه می تواند دوباره آنجا را ترک کند. پس بگذار او برود!"

از این رو ، من مستقیماً می گویم: متأسفانه برای بشریت ، مردان و زنان می توانند دو یا چند نماینده مخالف را دوست داشته باشند کامل است. این عشق می تواند قدرت متفاوتی داشته باشد و سایه های متفاوتی داشته باشد. می توانید با کلمات بازی کنید و یک احساس را "عشق" ، احساس دیگر را "اشتیاق" ، سوم را "عادت و احترام" و غیره بنامید. اما در هر صورت ، همه اینها عشق خواهد بود ، فقط در مراحل مختلف آن است. از این رو ، وقتی شروع به کار با زنانی می کنم که مایل به بازگرداندن شوهران خود هستند ، صادقانه به آنها می گویم: "بازگشت شوهر که تغییر کرده یا خانواده را ترک کرده است منطقی است اگر حداقل سه عامل وجود داشته باشد:

- شوهر ، به عنوان یک فرد و یک خانواده ، ارزش بازگشت دارد. يعني در رفتار خود هيچ عيب آشكاري ندارد ، اما مزاياي آشكار فراواني دارد؛

- همسر آماده است آن مشكلات را در رفتار خود (ظاهر ، صمیمیت ، مادری ، ارتباطات و غیره) كه شوهر كاملاً شایسته را از او دور كرده است ، برطرف كند.

- زن آماده زندگی با شوهرش است که در رژیم عفو به خانواده بازگشته است ، بدون بحث بی پایان در مورد خروج وی ، میزان اخلاق این عمل ، ماهیت رابطه با زن دیگر ، بحث در مورد احساسات و غیره.

اگر حداقل یکی از این سه عبارت از بین برود ، کل مبارزه برای بازگشت شوهر به خانواده معنای خود را از دست می دهد."

بر اساس مفهوم پاراگراف سوم ، من از زنانی که برمی گردند یا شوهران خود را ترک کرده اند می پرسم: شما نباید از شوهر خود در مورد احساسات نسبت به زن دیگر سوال كنید ، زیرا شما در معرض شنیدن بسیاری از چیزهای ناخوشایند برای خود و با عصبانیت خود هستید. ، احساسات شوهر خود را نسبت به رقیب خود با خشم خود زنده کنید.

نانومه 2. همسر از شوهرش می خواهد تا تأیید کند که او به عنوان یک فرد و یک زن و نه به فرزندان ، و شیوه معمول زندگی ، به او بازگشته است. و اگر این از نظر شوهر به نظر نمی رسد یا نامشخص به نظر می رسد ، دوباره یک انفجار احساسی زن رخ می دهد: "اگر به من به عنوان یک زن احتیاج ندارید ، بیرون بروید! من به شما احتیاج دارم که کودکان را دوست داشته باشید و با من کنار بیایید! به هر حال شما قادر خواهید بود با کودکان ارتباط برقرار کنید ، من دخالت نمی کنم! و بگذار دیگر جوراب و شورت خود را بشوید!"

درک دو نکته برای همسران مهم است: برای اکثر مردان ، زن و فرزندان از هم جدا نیستند.مثل این است که شوهر یک زن و دستمزدش از هم جدا نیست. بنابراین ، مخالفت مصنوعی با "من یا بچه ها" بسیار نادرست است. شوهر مستقیماً نزد همسر و فرزندش (فرزندان) آمد. و این امر در صورتی رخ می دهد که خود همسر این ارتباط ارتباطی را در شوهرش با رسوایی از بین نبرد و او را به این ایده نرساند که اساساً چنین جدایی ممکن است.

در مورد "جوراب و زیر شلواری" بدنام ، این یک افسانه است. باید درک کرد که در دوره ای که معشوقه ها برای مردان متاهل می جنگند ، شرایط زندگی کاملاً راحتی را برای آنها ایجاد می کنند. آنها تغذیه می شوند ، آبیاری می شوند ، شسته می شوند و از طریق رابطه جنسی مورد نیاز قرار می گیرند. بنابراین ، برای بسیاری از مردان ، بازگشت به خانواده اصلاً با افزایش سطح آسایش خانگی همراه نیست. عادت زندگی در خانه مطمئناً یک چیز بسیار قوی است. اما وقتی با راحتی روانی ترکیب شود ، م effectiveثرتر است. از این رو ، وظیفه یک همسر باهوش این است که دقیقاً این مقدار را تأمین کند.

نانوس 3. همسر صحیح می داند که به طور دوره ای ظاهر غمگین و افسردگی خود را به شوهر بازگشت نشان دهد ، گریه کند و از او بپرسد: "خوب ، چگونه می توانستی این کار را با ما انجام دهی؟" البته ، زنان انتظار دارند احساسات این شوهر نسبت به آنها حتی بیشتر شود ، این باعث می شود شوهر بیشتر او را در آغوش بگیرد و ببوسد. با این حال ، اثر برعکس است. بسیاری از مردان می گویند با دیدن کینه و مالیخولیای همسرشان ، آنها معتقدند که بازگشت همسرش برای او بسیار بدتر از آن چیزی است که او ترک کرده بود. بنابراین ، آنها آماده اند نه دیگر به معشوقه خود بروند ، بلکه صرفاً برای ترک همسر خود از عذاب ، بلکه خود را از شرمندگی رها می کنند. علاوه بر این ، یک همسر افسرده مطمئناً نه تنها برای سوء استفاده جنسی ، بلکه به طور کلی برای رابطه جنسی خانوادگی ، انگیزه ای برای همسر خود ایجاد نمی کند. بنابراین ، طرح فشار غم انگیز بر وجدان شوهر معمولاً خود زن را درگیر می کند.

سه تفاوت جنسیتی از رفتار مردان هنگام بازگشت به خانواده

نكته 1. شوهران بازگشتی از احیای روابط صمیمی در خانواده خودداری می كنند. این رفتار به طور واضح اشتباه است و شرایطی را برای رنجش همسر و تجمع میل جنسی مرد با معشوق سابق ایجاد می کند.

نکته دوم 2. شوهرهای بازگشتی نمی خواهند دلایل اتفاقاتی را که با همسرشان افتاده است در میان بگذارند ، آنها سعی می کنند سکوت کنند. این طرح اشتباه است. از آنجا که سکوت همیشه تکرار آنچه اتفاق افتاده است. عوارض تنها در صورتی اتفاق نمی افتد که زن و شوهر به طور منسجم و صحیح در مورد اشتباهات خانوادگی گذشته بحث کنند و قوانینی را برای رفتار موفق خانواده ایجاد کنند. بحث به معنای دوست داشتن جزئیات کثیف تقلب نیست ، فقط نیازی به انجام آن نیست. اما علل درگیری ، خروج و خیانت باید صادقانه مورد بحث و حذف قرار گیرد.

نانسه 3. برخی از شوهرهایی که به خانواده بازگشته اند ، مانند برندگان رفتار متکبرانه ای را آغاز می کنند. این هم درست نیست! برندگان آشتی در

خانواده تنها فرزندان هستند و فقط در صورتی که والدین از آنچه اتفاق افتاده است نتیجه گیری درستی برای خود داشته باشند. زن و شوهر باید به همان اندازه به یکدیگر توجه داشته باشند و مثبت ، خیرخواه و خوش برخورد باشند. هیچ کس نباید شرایطی را به یکدیگر دیکته کند و فرمانروایی کند. شخصاً مطمئن هستم:

آشتی همسران چندان در مورد پایان دادن به درگیری نیست ،

شروع همکاری برای تقویت ازدواج

تاکید می کنم: کار مشترک است و مطابق طرح "قو ، سرطان و پایک" نیست.

بنابراین ، وقتی با شوهرهایی که به خانواده باز می گردند کار می کنم ، از آنها می خواهم سه نکته را برای خود بپذیرند:

- برای یک زن مهم است که ارزش شخصی خود را برای شوهر خود نشان دهد و اعتماد به نفس زنانه خود را بازیابی کند.

- ترمیم خانواده به معنای رابطه جنسی فعال خانوادگی است.

- همسران باید یاد بگیرند که به طور منظم و مهمتر از همه ، مشکلات فعلی خانواده را به موقع و بدون تخلف مورد بحث قرار دهند و رفتار خود را بهبود بخشند.

در واقع ، این در بالا نشان داده شد.

تنها با حذف این اشتباهات معمولی ، شانس همسران آشتی برای زندگی با عزت و شاد در آینده افزایش می یابد. اگر قدم به قدم این آشتی ها بگذارند ، تنها با صبر و مشورت متقابل و مشاوره یک روانشناس مجرب خانواده نجات خواهند یافت.

اگر برای غلبه بر بحران در زندگی خانوادگی خود به کمک روانشناس احتیاج دارید ، خوشحال می شوم در طول مشاوره آنلاین شخصی یا از راه دور به شما کمک کنم.

توصیه شده: