فراخود و هسته منفی - چه چیزی در اعماق روان ما وجود دارد؟

تصویری: فراخود و هسته منفی - چه چیزی در اعماق روان ما وجود دارد؟

تصویری: فراخود و هسته منفی - چه چیزی در اعماق روان ما وجود دارد؟
تصویری: فروید ( نهاد خود و فراخود ) 2024, ممکن است
فراخود و هسته منفی - چه چیزی در اعماق روان ما وجود دارد؟
فراخود و هسته منفی - چه چیزی در اعماق روان ما وجود دارد؟
Anonim

در درمان رفتاری شناختی (آرون بک) ، چیزی به عنوان "هسته منفی" وجود دارد. هنگام تحقیق در مورد افکار منفی مراجعه کننده در مورد خود در طول درمان ، در نهایت ، همه این افکار طولانی ، عبارات ، ایده ها در مورد خود به عنوان فردی ضعیف ، زشت ، احمق و غیره که در عبارات طولانی تدوین شده است ، بسیار کوتاه می شود: من - بد ، ضعیف هستم ، زشت هستم و غیره

کار سخت و ناخوشایند است. یافتن این نکته در اعماق روان شما این است که چگونه در مورد خود فکر می کنید بسیار ناخوشایند ، اغلب دردناک ، هر چند درمانی است. علاوه بر این ، کار درمانی خود شروع می شود - رویارویی با این ایده ها در مورد خود ، از بین بردن این اعتقاد و بازگشت عزت نفس کافی به خود.

در مفهوم CBT ، این افکار کوتاه در نوعی "هسته منفی" (یا نشان دهنده یک هسته منفی) قرار دارند.

از آنجا که آموزش روانشناسی اصلی من روانکاوی است ، و اگرچه با سایر جهت های مدرن روان درمانی آشنا شدم و مطالعه کردم: گشتالت ، رویکرد شناختی-رفتاری که قبلاً ذکر شد ، تجزیه و تحلیل وجودی و دازاین ، و من بیشتر به مدل ساختاری روان پیشنهاد شده توسط فروید ، با این حال جالب به نظر می رسید که سعی کنیم دو سازه از مکاتب مختلف روان درمانی را با یکدیگر مرتبط کنیم - یعنی هسته منفی و سوپرگو.

اجازه دهید به شما یادآوری کنم که سوپر-ایگو (فروید از نام Uber-Ich استفاده کرد ، یعنی "Super-I" ، کلمه Super-Ego توسط ویلیام جونز هنگامی که فروید را به انگلیسی ترجمه کرد) چنین نمونه ای است. روان انسان که مسئول کنترل رفتار او است ، به خواسته های غریزی شخصی که هنجارهای اخلاق عمومی را در رفتار خود نقض می کند ، اجازه نمی دهد.

فراخود حاوی پیامهای وارد شده (عمدتاً والدین ، اما نه تنها) است که نحوه رفتار یک فرد در شرایط خاص زندگی را توضیح داده و نشان می دهد. در طول درمان روانکاوی ، این پیامها در گفتار بیمار (مراجعه کننده) به عنوان یک ضرورت ظاهر می شوند. شما باید متواضع باشید ، نه اینکه ابتدا غذا بخورید ، وقتی مردان مستقیماً به شما نگاه می کنند ، باید خجالت بکشند و چشم خود را دور کنند و غیره و غیره. آیا باید توضیح دهم که این مقدمات همیشه در زندگی مفید نیستند؟ در دوران کودکی به عنوان مطلق ، جهانی برای همه موقعیت های زندگی تصور می شوند ، آنها اغلب رفتار ما را ناسازگار می کنند ، زندگی ما را پیچیده می کنند ، به جای آنکه برای ما راحت تر و راحت تر باشد. بنابراین ، به عنوان مثال ، دختری که در مورد حیا مقدماتی دارد (همانطور که در بالا ذکر شد) نمی تواند روابط عادی با مردان برقرار کند ، حتی آنها را تازه شروع کند.

سوپرگو همچنین شامل نه تنها تعهدات ، بلکه ارزیابی هایی است که گاهی با این تعهدات مرتبط است ، گاهی اوقات نه. شما بسیار ضعیف هستید ، بنابراین باید از درگیری ها اجتناب کنید ، نمی توانید از خود دفاع کنید. شما زشت هستید ، بنابراین پسران به شما علاقه ای ندارند.

یعنی در ابرخود ، این پیامها با کلمه you صدا می کنند: شما زشت هستید ، ترسو هستید ، ضعیف هستید و غیره. سپس ، به نحوی ، این پیامها (درونگراها) توسط روان پردازش می شوند (جذب می شوند) ، با کلمه "من" بخشی از نفس یا شخصیت می شوند. من ضعیف هستم ، زشت هستم و غیره و اگر در این مکان جسورانه دو سازه از مکتب های مختلف روانشناسی را با هم ترکیب کنیم ، یک هسته منفی را تشکیل می دهند.

پیامهای منفی بزرگسالان (به ندرت - همسالان) در دوران کودکی با کلمه "شما" به یک تصویر منفی از خود در هسته منفی تبدیل می شود. البته ، این اتفاق می افتد اگر کودک (البته ناخودآگاه) با چنین ارزیابی از خود در بزرگسالی موافقت کرده و قوانین رفتاری او را پذیرفته باشد.

به منظور ایجاد تصاویر منفی از خود ، نیازی به داشتن چنین پیام مستقیم با کلمه "شما" نیست.در اصل ، کودک می تواند در پاسخ به واکنش بزرگسالان چنین گزاره ای را درباره خود و به طور مستقل تنظیم کند. به عنوان مثال ، یک مادر تحریک شده ممکن است بدون اینکه منتظر بماند تا کودک سرانجام بندها را ببندد ، دستان خود را دور کرده و خودش ببندد. فکر کودک فرموله شده است: "من نمی توانم به تنهایی کاری انجام دهم." البته ، در اینجا من یک مدل تا حدودی ساده از شکل گیری تصاویر خود منفی ارائه می دهم ، همه چیز چندان ساده و نه چندان خطی نیست ، اما طرح کلی چیزی شبیه به این است.

در درمان ، صرف نظر از رویکرد: CBT ، درمان روانکاوانه و غیره ، این مفاهیم و مفاهیم خود مورد توجه قرار می گیرد ، مراجعه کننده ، در کار مشترک با درمانگر ، اولاً آنها را درک می کند ، و ثانیاً ، آنها را بیش از حد ارزیابی می کند مغالطه آنها و نحوه جلوگیری از زندگی او

در این مقاله ، برای من جالب بود که دقیقاً ارتباط دو ساختار از سیستم های مختلف روان درمانی را با یکدیگر در نظر بگیرم - فراخود و هسته منفی. به نظر من ، این همبستگی در زمینه جهنمی کاملاً صحیح است-از نظر در نظر گرفتن نحوه "پیام های شما" و تعهدات "فراخود" ، مفاهیم منفی خود از هسته منفی روان تغییر شکل می دهد.

من عمداً هم فراخود و هم سازه های اصلی منفی را می نامم ، زیرا به نظر من ، آنها پدیده های ذهنی نیستند ، بلکه نوعی استعاره هستند که به درک بهتر فرآیندهای رخ داده در روان کمک می کند. استعاره یک کلمه مبهم است ، ساختار دقیق تر است.

فرآیند تبدیل "پیام شما" به "خودپنداره" خارج از محدوده مقاله باقی می ماند ، شاید این موضوعی برای تأملات بیشتر و موضوعی برای مقاله های آینده باشد ، یا شاید قبلاً توضیح داده شده است. توسط یکی از نویسندگان و هنوز به سادگی توسط من مطالعه نشده است. …

لطفا نظرات و تأملات خود را در مورد موضوع این مقاله یا موضوعات مرتبط بنویسید. گمانه زنی با هم جالب خواهد بود)

توصیه شده: