مشاوره "حملات وحشت زدگی"

تصویری: مشاوره "حملات وحشت زدگی"

تصویری: مشاوره
تصویری: راه های درمان پانیک (وحشت زدگی) 2024, ممکن است
مشاوره "حملات وحشت زدگی"
مشاوره "حملات وحشت زدگی"
Anonim

یک دختر 26 ساله به دلیل اینکه حملات وحشت هر شب شروع می شود از خوابیدن می ترسد. من به یک متخصص مغز و اعصاب رفتم ، قرص هایی را که کمکی نمی کرد ، نوشیدم و آزمایشات نشان داد که همه چیز طبیعی است. تصمیم گرفتم به روان درمانی مراجعه کنم.

- من شب ها دچار حملات پانیک شدم و بلافاصله آن را در اینترنت خواندم. آنها پنج دقیقه طول کشید و من وحشت دیوانه واری را که آنها درباره آن می نویسند نداشتم. من سریع با آنها برخورد کردم.

حدود 3 هفته پیش ، من نزد پدر و مادرم رفتم و آنجا شروع به ضرب و شتم کردم. ما با مادرم در آشپزخانه نشسته ایم و سپس متوجه می شوم که همه چیز در اطراف من شروع به دور شدن می کند و احساس می کنم که هوشیاری خود را از دست خواهم داد. من ترسیده بودم که به هیچ وجه نمی توانم روی آن تأثیر بگذارم. قلبم تند تند می زند ، نمی توانم نفس بکشم و در 5 دقیقه از بین نمی رود. این بار حمله وحشت به مدت 2 ساعت به طول انجامید. 2 ساعت جهنم بود.

بعد از چند روز ، من به رختخواب رفتم و نتوانستم بخوابم: قلبم شروع به تپش بسیار شدید کرد. من تا صبح نخوابیدم ، هیچ چیز کمک نکرد. انواع افکار در ذهنم نقش بست ، من فکر کردم: "اگر اتفاقی برای والدین بیفتد ، زیرا آنها کمی مریض هستند؟" اکنون می ترسم بخوابم زیرا انتظار دارم این حملات وحشت ظاهر شود.

- حملات پانیک همیشه بر اساس ترس از مرگ است. بیایید فکر کنیم ، از چه می ترسید؟

- مادر بزرگ من حدود 6 سال پیش فوت کرد (گریه می کرد). من و پدربزرگ و مادربزرگم بسیار صمیمی بودیم ، زیرا مادر و پدرم در دوران کودکی وقت کمی را صرف من کردند. وقتی مادربزرگ و پدربزرگم بیمار بودند ، هر بار می ترسیدم که آنها بمیرند و من به تنهایی نمی توانم کنار بیایم.

- آیا حملات وحشت با ترس از مرگ والدین همراه است ، زیرا نمی دانید چگونه به تنهایی با آن کنار بیایید؟

- بله ، فکر می کنم به همین دلیل است.

- چه افکاری باعث تحریک و تشدید حمله هراس می شود؟

- من به طور خاص خود را مشاهده کردم و متوجه شدم که قلب زندگی خود را نمی گذراند ، فقط به افکار من واکنش نشان می دهد. من قبلاً فکر می کردم قلبم شروع به تپش شدید کرده است و به همین دلیل خودم را خفه می کنم. اما نه ، اینطور نمی شود. من باید فکر کنم که مادر و پدر بیمار می شوند یا در حال حاضر بیمار هستند ، و این بلافاصله شروع می شود. یا فکر می کنم من نوعی بیماری ناشناس دارم.

و این تمام است ، روحیه من افت می کند ، افکاری به نظر می رسد که نمی توانم با آنها کنار بیایم.

- معلوم می شود که شما والدین خود و خودتان را ذهنی می کنید؟

- اینطور می شود…

- در هنگام حملات پانیک ، بیشتر به افکار خود گوش می دهید یا به قلب خود؟ قلب شما می خواهد به شما چه بگوید؟

- بله ، من فکر کردم که باید به ورزش بپردازم ، زیرا بارهای قلبی کافی ندارم.

- بیایید تصور کنیم ، قلب به طور فعال می تپد - باز کنید ، من را بشنوید! اما شما او را نمی شنوید و حتی بیشتر خود را رنج می دهید. بعدش چه اتفاقی برای قلب می افتد؟

- حتی بیشتر محکم می زند.

- یعنی چه ، می خواهد به شما بگوید؟

- این علامتی است که من زنده هستم و می خواهم زندگی کنم!

- قلب واقعاً می خواهد زندگی کند ، اما شما به آن گوش نمی دهید. به افکار خود بجای بدن خود گوش دهید و خود را با افکار خود بکشید. و قلب سیگنال می دهد که شما زنده هستید.

- کلاس) بله ، این بسیار پاسخگو است!

- بیایید تصور کنیم حمله وحشت شروع می شود و با ضربان قلب قوی همراه است. شما این را نه به عنوان نشانه مرگ ، بلکه به عنوان تأیید زندگی درک می کنید: "من زنده ام". با ترس؟

- اینطور نیست (می خندد).

- آیا زنده بودن ترسناک است یا مردن ترسناک است؟ چه چیزی واقعاً ترسناک تر است - شنیدن اینکه قلب چگونه می تپد یا چگونه ضربان قلب متوقف می شود؟

- وقتی قلب می ایستد وحشتناک تر است.

- ضربان قلب نماد زندگی است. وظیفه شما این است که تمام افکار خود را از طریق فیلتر "مرگبار" و "زندگی" عبور دهید. اگر فکری بخواهد شما را به داخل قبر ببرد ، قلب به کمک شما می آید و به او می گوید: "من زنده هستم و نیازی به مرگ من نیست."

- مطمئناً آن را امتحان می کنم ، فکر کردن ترسناک نیست. متشکرم!

در مشاوره ، دلیل ظهور حملات پانیک را فهمیدیم. مشخص شد که دلیل آنها سلامت جسمانی نیست ، بلکه افکار است. ارائه تصاویری از مرگ والدین و مرگ خود آنها منجر به ضربان قلب شدیدی شد که در ابتدا توسط مشتری به عنوان علامت مرگ تعبیر شد.در طول مشاوره ، ضربان قلب به علامتی برای زندگی تبدیل شد ، و قلب خود به عنوان مددکاری برای مراجعه کننده تبدیل شد که به او یادآوری می کند که او زنده است. حملات هراس پس از اولین مشاوره ناپدید شد ، اما سپس کار در جهت اعتماد به نفس ، جستجوی حمایت درونی ، به منظور قادر به کنار آمدن با زندگی به تنهایی ادامه یافت.

مرگ ، دیر یا زود ، به سراغ همه ما می آید. بنابراین ، اگر ما می میریم ، فقط یک بار به ما اجازه دهید.

توصیه شده: