2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
پیام والدین "زندگی نکن" بر روان کودک و زندگی آینده او بسیار تأثیر می گذارد. زندگی نکنید ، آشکار نیست و برجسته نشوید و خودتان نباشید و وجود داشته باشید تا به نظر برسید ، اما به نظر می رسد که نیستید. به دلیل این پیام ، بسیاری از چیزها آنطور که باید در زندگی یک فرد پیش نمی رود.
و گاهی اوقات چرخش های بسیار غیر منتظره ای وجود دارد ، هنگامی که به نظر می رسد کارهای زیادی در همان درمان شخصی با روانشناس انجام شده است و بسیاری از آنها شروع به جلب رضایت و تحقق بخشیدن کرده اند. و کار ، و روابط ، و تماس با خود … بسیار و نه همه.
و گاهی اوقات به نظر می رسد که روان درمانی هیچ ارتباطی با آن ندارد ، و پیامهای والدین بیشتر ، اما نه …
زن (مرد) برای خودش زندگی می کند و به هیچ وجه نمی تواند زود بیدار شدن را بیاموزد. به عبارت دقیق تر ، نه چندان زود ، بلکه زود از خواب بیدار شدن. اطمینان حاصل کنید که تا آنجا که ممکن است و تا آنجا که ممکن است بی سر و صدا دراز بکشید. تا آنجا که ممکن است ساعت زنگ دار را ترجمه کنید ، اگرچه به نظر می رسد باید زمان کافی برای خواب وجود داشته باشد. می تواند تلفن را برداشته و همچنان بی سر و صدا دروغ بگوید.
و به نظر می رسد این را می توان به مراقبت از خود نسبت داد و در واقع ، مراقبت از خود با بلند شدن آهسته بسیار خوب است. خوب ، اما … وقتی بعد از چنین زمان خوبی ، روز دوباره و دوباره کوتاه می شود و زمان بارها و بارها کوتاه می شود. و خوابیدن در شب بسیار مشکل است. و آن مرد بارها و بارها به خود قول می دهد که فردا قطعا زود از خواب برخاسته است. این به وضوح مسئله مراقبت از خود نیست.
و در چه چیزی؟
در همان پیام والدین ، "زندگی نکن". البته همه این را ندارند ، ممکن است دلایل دیگری نیز وجود داشته باشد.
و این چنین بود. در یک خانواده دختری متولد شد ، بگذارید او را سوفی بنامیم. از نظر والدینش ، او فرزند مطلوبی بود و به نظر نمی رسید که مادربزرگش مخالف تولدش باشد ، اما … اما او با جوانانی که با او زندگی می کردند مخالف بود.
و وقتی بچه به دنیا آمد ، زندگی مشترک برای او کاملاً غیرقابل تحمل شد. او بسیار کار می کرد ، از جمله برای کمک به یک خانواده جوان ، کار با ارتباط ارتباط داشت و در خانه می خواست در سکوت باشد.
مادربزرگ دختر نمی تواند خشم خود را پنهان کند ، او یا آن را ابراز کرد ، سپس از اینکه آنها صدای او را نشنیدند ناراحت شد ، سپس درها را کوبید و با تمام ظاهر خود نشان داد که سکوت می خواهد.
و بچه؟ و کودک ، هنوز نمی دانست چه اتفاقی می افتد ، آنقدر نادر و آنقدر بی صدا گریه می کرد که والدین جوان گاهی وجود او را فراموش می کردند. و آنها بسیار خوشحال بودند که تقریبا هیچ مشکلی با سوفی وجود نداشت ، فقط پوشک ، زیر پیراهن. و حتی هنگامی که خود والدین از آن یاد می کردند ، پوشک را می توان تغییر داد.
زحمت نکشید ، زندگی نکنید ، اقوام سوفی آن را پخش می کنند ، راحت باشید و سپس در آفتاب جایی خواهید داشت. مکان همان مکان است ، فقط آنچه …
وقتی سوفی بزرگ شد ، معلوم شد که مادرش نیز دوست دارد مدت طولانی بخوابد و وقتی بیدار می شود ، فوراً بلند نمی شود و دوست دارد در خانه ساکت باشد در حالی که خوابیده است. سوفی کوچک بارها و بارها از خواب بیدار شد و دوباره ناخودآگاه خود را متقاعد کرد که بیشتر بخوابد ، زیرا خوابیدن بهتر از این است که بی سر و صدا در رختخواب دراز بکشد و از بی حسی دست ها و پاهایش خسته شود تا اینکه به حرف عصبانی گوش دهد. سخنان مادرش که باعث اختلال در خواب او می شود ، به این معنی که شما بد هستید. و آرام می خوابید ، این بدان معناست که خوب است و به نوعی دوست داشتنی هستید.
بنابراین سوفی خانواده خود را دارد ، اما او همچنان ، بارها و بارها ، ناخودآگاه خود را متقاعد می کند که بخوابد و بخوابد. و سپس او خود را سرزنش می کند که زمان کمی از آنچه برنامه ریزی شده بود ، داشته است. و سپس او بد و برای مدت طولانی به خواب می رود ، که وقتی دیر از خواب بیدار می شوید تعجب آور نیست.
قبلاً ، درست مانند زمانی که مادرش این کار را می کرد ، به بچه ای که خوابش را مختل می کرد ، فحش می داد ، اما با گذشت زمان ، او به سادگی شروع به خواب راحت تر کرد ، و صبح بود ، و کودک اتاق خودش را داشت. برای کودک آسان تر از او در دوران کودکی بود ، اما برای او ، برای او آسان تر نشد.
بیدار شدن دشوار است ، خوابیدن دشوار است ، روز کوتاهتر از زمان لازم است و به نظر می رسد زندگی کوتاه شده است …
وقتی فهمید که چرا و چرا این بیدار شدن شدید اتفاق می افتد ، چشمان سوفی فقط با اشک بیرون نیامد ، تمام چشم ها و گونه هایش را جاری کرد.
و به سوالات - این اشکها در مورد چیست ، چه حسی در پشت آنها وجود دارد؟
پاسخ ها - واقعاً چقدر خوابیدم و فقط اکنون بالاخره بیدار شدم. و اینکه چگونه همه چیز واقعاً ساده است و در عین حال ساده نیست. من از خواب بیدار شدم و این بسیار عالی و شادی آور است … من از خواب بیدار شدم ، به این معنی که اکنون زندگی دوباره شروع خواهد شد.
انرژی ، که قبل از این آگاهی مسدود شده بود ، در بدن عبور کرد و سوفی آواز خواند …
اگر شما مانند سوفی به سختی از خواب بیدار می شوید یا به نظر می رسد تنبلی زیادی در زندگی شما وجود دارد ، پس به دنبال این باشید که چه چیزی و چه کسی پشت آن است. اما بدون اتهام و تخلف. و سپس زندگی آسان تر و آسان تر می شود. و ممکن است بخواهید بخوانید).
……………………………………………………………………………………………………………………..
توصیه شده:
چرا مردان من را در خیابان و اماکن عمومی ملاقات نمی کنند؟ چرا مردان در خیابان به سراغ شما نمی آیند
چرا مردان من را در خیابان و اماکن عمومی ملاقات نمی کنند؟ چرا مردان در خیابان به سراغ شما نمی آیند؟ یکی از سوالات متداول از متخصصان روابط دخترها این است: "چرا مردان در خیابان و مکانهای عمومی با من ملاقات نمی کنند؟ در خیابان ، در برخی رویدادها یا کنسرت ها ، در پارک ها ، در مراکز خرید و سرگرمی ، در دفتر و غیره.
افسردگی اساسی! اتاق را ترک نکنید ، اشتباه نکنید
احمق نباش! چیزی باش که دیگران نبودند. اتاق را ترک نکنید! یعنی به مبلمان اختیار دهید ، صورت خود را با کاغذ دیواری ترکیب کنید قفل کنید و خودتان را مانع کنید گنجه از chronos ، فضا ، eros ، نژاد ، ویروس. I. برودسکی افسردگی اساسی این وضعیتی است که با کاهش کلی شادابی همراه است.
وقتی می خواهید به خانواده درمانی بروید و شریک زندگی تان این کار را نمی کند؟
گاهی اوقات شرایط پیش می آید: بدیهی است که مشکلی وجود دارد ، و حتی می توانید آن را کم و بیش به وضوح بیان کنید (به عنوان مثال ، یک مشکل خاص در یک رابطه). و متخصصانی هستند که به حل این نوع مشکلات (به عنوان مثال ، روانشناسان خانواده و زوجین) کمک می کنند.
💥 ؛ CHILDFREY ، تنهایی شخصی و هورمون ها. 💥 ؛ چرا من خانواده و کودکان نمی خواهم - پاسخ به پرسش شما در مقاله پیدا خواهید کرد. 💥 ؛ نکات روانشناسی
بدون کودک ، تنهایی شخصی و هورمون ها. این مقاله به طور خاص برای کسانی که مایل به درک پدیده "بدون کودک" در فرهنگ مدرن هستند ، برای درک روانشناسی این افراد نوشته شده است. اما مخصوصاً برای خود زنان و مردان محترم بدون کودک! زیرا ، به عنوان یک روانشناس تمرین کننده ، برای من بسیار دردناک است که هم تصورات غلط در مورد خودمان را که برای بسیاری از بچه ها "
هنگامی که نمی خواهید صبح از خواب بیدار شوید
افسردگی زمانی است که چشمان خود را باز می کنید … و می بندید … باز می کنید و می بندید … به این امید که یا در گذشته به پایان برسید - جایی که همه چیز بدون ابر بود ، یا خود را در آینده بیابید - جایی که بی ابری قبلاً آمده است فردا … یک ماه دیگر … در بقیه عمرم … بدن سرب است.