عشق به خود. مرحله اول: "من کجا هستم؟"

فهرست مطالب:

تصویری: عشق به خود. مرحله اول: "من کجا هستم؟"

تصویری: عشق به خود. مرحله اول:
تصویری: [MINECRAFT] من کجا هستم؟ #گاورگورا 2024, ممکن است
عشق به خود. مرحله اول: "من کجا هستم؟"
عشق به خود. مرحله اول: "من کجا هستم؟"
Anonim

قبل از خواندن مقاله ، یک کار کوچک انجام دهید.

لیستی از نزدیکترین و عزیزترین افراد به شما بنویسید. ترتیب نزولی.

آیا شما در این لیست هستید؟ اگر چنین است ، کجا؟ به نظر شما برای خودتان کجا باید باشید؟

این یک سوال اساسی در مورد عشق به خود است!

برنامه تلویزیونی "رابطه جنسی و شهر" را به خاطر دارید؟ این امر برای تعداد زیادی از زنان در سراسر جهان نمادین شده است. زنان از آن چیزهای زیادی آموخته اند. از جمله اینکه چگونه یک زن می تواند یاد بگیرد نه تنها یک مرد را دوست دارد ، بلکه خود را نیز دوست دارد.

بلان سکسی سامانتا جونز عاشق مردان بود. ریچارد رایت یکی از دوستداران او بود که بیشتر از دیگران در زندگی اش ماند و او را واقعاً دوست داشت.

او ثروتمند ، موفق و عاشق زندگی در همه اشکال آن بود. یک بار سامانتا او را در رختخواب دیگری پیدا کرد و به او چنین گفت: "من تو را دوست دارم ، ریچارد ، اما من خودم را بیشتر دوست دارم."

البته ، قهرمان سریال برای ما حکمی نیست ، اما می تواند به عنوان راهنمایی در مورد نحوه احساس خود برای رنج نرفتن در یک رابطه عمل کند.

در لیستی که نوشته اید ، مطلوب ترین گزینه زمانی است که کلمه "I" در وهله اول باشد.

خوب ، اولگا؟! من ، این آخرین حرف الفبا است! وقتی خود را در وهله اول قرار می دهید ، آیا این جلوه ای از خودخواهی نیست؟

ده سال پیش ، من یک جلسه آموزشی برگزار کردم که در آن مربی مهمان بودم. حدود ده نفر در حلقه زنان بودند. موضوع آموزش عشق به خود بود.

به عنوان یک کار مقدماتی ، نوشتن فهرستی از نزدیکترین افراد بود. در این کار ، تنها یک زن خود را در اولویت قرار داد. کسانی بودند که در مکانهای سوم ، آخر و آخر قرار داشتند.

و کسانی بودند که کاملاً "فراموش کردند" خود را در میان افراد نزدیک خود بنویسند.

بنابراین دومی کاملاً تنها بودند. آنها مردی نداشتند که آنها را دوست داشته باشد.

سپس ارتباط بین تنفر از خود و تنهایی را به وضوح مشاهده کردم. نتیجه یک درک بود:

برای دوست داشتن دیگران ، لازم است که خودتان را دوست داشته باشید

Image
Image

اما همان عبارت را می توان در جهت مخالف خواند ، "برای اینکه من دیگران را دوست داشته باشم ، باید بتوانم خودم را دوست داشته باشم." یک فرضیه معروف در مسیحیت "همسایه خود را مانند خود دوست داشته باش" در این باره!

این بر این اصل استوار است "من می توانم آنچه را که خودم دارم به دیگری بدهم".

حالا بیایید اصطلاحات را تعریف کنیم.

عشق به خودم - احساس بدون قید و شرط پذیرش خود ، احساسات خود. "من خودم را دوست دارم و می پذیرم." فردی که یاد می گیرد خود را از این طریق دوست بدارد می تواند دیگران را با همان عشق بی قید و شرط دوست داشته باشد.

اغلب اوقات مفهوم خودخواهی با مفهوم خودخواهی جایگزین می شود.

من با عشق به خود نه خودخواهی (که می تواند سالم باشد) ، بلکه خودخواهی مخالفم.

خودخواهی - اصطلاح روانشناسی گشتالت ، به معنی نظر اغراق آمیز در مورد خود ، احساس اغراق آمیز از ارزش شخصیت فرد.

خودخواهی به معنای تمایل فرد به قرار دادن خود در مرکز جهان است ، بدون توجه به دیگران ، از جمله عزیزان یا عزیزان ، در هر شرایط دیگری غیر از شرایطی که توسط خود شخص ایجاد شده است.

دلیل این امر این است که یک فرد قادر به دوست داشتن خود و دیگران با عشق بی قید و شرط نیست ، روان روانی دوران کودکی است و همانطور که تحقیقات در سالهای اخیر می گوید ، ایده آل سازی بیش از حد فرزند توسط والدین است.

همانطور که می بینید ، هیچ چیز مشترکی بین خودخواهی و خودخواهی وجود ندارد!

وقتی خود را در اولویت قرار می دهید و می گویید: "من خودم را بیشتر از تو دوست دارم" ، در مورد موارد زیر است:

- من برای برآوردن نیازهای خودم به این دنیا آمدم. در آنها ، مهمترین چیز برای من عشق ، نزدیکی ، ایمنی است.

- من خودم را با کمبودهایم می پذیرم. اما شما را با کمبودهای شما نیز می پذیرم.

اگر کمبودهای شما مانع از پی بردن به نیازهای اساسی من در قالب صمیمیت ، امنیت و عشق شود ، متوجه می شوم که به خودم آسیب می رسانم. و سپس می توانم از شما جدا شوم.

بنابراین خودتان را در کجا در زندگی خود قرار می دهید؟

توصیه شده: